مجادلات در حزب ” حکمتیست”، مقایسه چی با چی؟

علیرغم میل اعضا و دوستداران حرب ” حکمتیست”  این حزب عملا به دو شقه تبدیل شده  است. تحت نام یک حزب دو دفتر سیاسی وجود دارد. دو نشریه هفتگی متفاوت  همزمان و تحث عنوان یک نام در می آید. دو کمیته سازمانده دارد. سایتهای اینترنتی مشابه ولی متعلق به دو جناح متفاوت دارد . یک شاحه برای خودش کنگره فرا می خواند. شاخه دیگر پلنوم و غیره.
رفقایی که این دوره را با دوره جدایی در حزب کمونیست کارگری ایران مقایسه می کنید باید بگویند این آشفته بازار با کدام بخش از تاریخ کمونیسم جهانی شباهت دارد که حالا شما با دوره انشعاب سال ۲۰۰۴ در حزب کمونیست کارگری مقایسه اش می کنید؟ ولی در این بحرانی که حزب حکمتیست را فرا گرفته است مثل اینکه نیش زدن به ما در حزب کمونیست کارگری ایران به ابزاری برای گریز از واقعیت تبدیل شده است. مثلا می گویند فراخوانی که جناح اقلیت به تشکیل کنگره می دهد عین همان ” بی پرنسیبی” حمید تقوایی در سال ۲۰۰۴ است!! اما باور کنید حمید تقوایی بی تقصیر است. برای یک ناظر خارجی استناد به این حرفها بسیار مضحک و خنده دار است چرا که ریشه این هرج و مرج و بحران چیز دیگری است. اما آز آنجایی که در این مجادلات مرتبا به وقایع ۲۰۰۴  اشاره می شود و مقایسه هایی صورت می گیرد من لازم می دانم مختصرا  بخشهایی از آن تاریخ را مرور کنم. حرف من این است: ما که در هنگام انشعاب ۲۰۰۴  در حزب کمونیست کارگری باقی ماندیم هم به لحاظ سیاسی  وهم به لحاظ تشکیلاتی حق داشتیم.
به لحاظ سیاسی حق داشتیم چرا که تمام مبانی سیاسی، تئوریک و نظری که حزب حکمتیست را به وضعیت کنونی اش رسانده و از سوی کورش مدرسی فورموله شده است را در همان زمان و به همان درجه  ایی که روشن بود بدون تخفیف نقد کردیم. مواضع و تزهائى نظیر حذف انقلاب از استراتژى تصرف قدرت، عدم امکان بقدرت رسیدن کمونیستها در مبارزات و جنبش انقلابى جارى علیه جمهورى اسلامى، طفره رفتن از سازماندهى انقلاب سوسیالیستى و کلا دست شستن از انقلاب، توهم به سرنگون کردن رژیم با حمله به خانه سه نفر از مقامات حکومتى، طرح این نظر که قیام خشونت است و راه متمدنانه تصرف قدرت مجلس موسسان و رفراندوم است، طرح اینکه در شرایط حاضر مردم از سوسیالیسم رم میکنند و در صورت کسب قدرت حزب باید از اعلام سوسیالیسم خوددارى کند و غیره. مواصعی که اشکارا با مبانی فکری کمونیسم کارگری ضدیت داشت. کورش مدرسی پس از تشکیل حزب حکمتیست بطور سیستماتیکی بر خط راست خود کوبید و متاسفانه نظرات وی راهنمای سیاسی آن حزب شد. در دوره پس از جدایی از حزب کمونیست کارگری تزها و نظراتی در  این حزب باب شد که مایه حیرت بود و اخیرا حداقل برخی از آنها با مخالفت های داخلی روبرو گردیده است. سیاستهای نظیر پروژه کسب قدرت از طریق بحران سازی در مرزها، تز متعارف شدن رژیم  و دفاع  از سیاستهای احمدی نژاد در حذف سوبسیدها، کارگر پناهی بی مایه و انحلال عملی حزب، ارتجاعی خواندن حرکات آزادیخواهانه مردم و تئوریزه کردن عدم دخالت گری و خانه نشینی و …
به لحاظ حقوقی و تشکیلاتی هم حق با ما بود. نیمی از رفقای رهبری در آنزمان به لحاظ اصولی مخالفتی با شرکت در پلنوم نداشتند اگر چه آنرا راه اصلی برون رفت از بحران نمی دانستند. منتها در اسناد به آن دوره عده ایی ظاهرا فراموش می کنند که یک موضوع مهم را گوشزد نمایند. رفقای انشعابی به تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۰۴ یعنی حدود دو هفته قبل از انشعاب بیانیه ایی به امضای ۲۱  منتشر کردند که در واقع بیانیه جدایی آنها بود در حالیکه هنوز رسما در حزب بودند. در این بیانیه که یک ادعانامه تماما جنگ سردى و مک کارتیستى علیه حزب و مملو از افترا، اهانت و ترور شخصیت بود، این رفقا برای برگزاری پلنوم نیز شر ط و شروطهایی را تعیین کردند. بطور ساده گفتند یا در پلنوم پلاتفرم سیاسی آنها پذیرفته می شود و یا اینکه راه جدایی را پیشه خواهند کرد. خوب سئوال خیلی ساده این بود و هست که با این تهدید و قلدر منشی پلنوم چه معنایی می توانست داشته باشد؟ انصاف داشته باشید همین نوع استدلال آیا شما را به یاد کودتا و قلدر منشی جناح کورش مدرسی در نزاع اخیر در حزب “حکمتیست”  نمی اندازد؟ دوستان عزیز اگر می خواهید سال ۲۰۰۴ در حزب کمونیست کارگری و سال ۲۰۱۱ در حزب ” حکمتیست” را مقایسه کنید لطفا بیانیه ۲۱ نفر و  تهدیدات سیاسی آنزمان را با کودتا و سر گردنه بگیری های جناح مدرسی در حزب خودتان مقایسه کنید. این را مقایسیه کنید که چطور آنزمان کورش مدرسی که زیر نقد ما قرار داشت با تهدید سیاسی پلنوم می خواست نظرات ایشان را بپذیریم. تهدیدی که البته کارگر نیافتد. آن تهدیدات و این وضعیت کنونی خود را مقایسه کنید که چون نظر کورش مدرسی کمی مورد نقد قرار گرفت  ایشان به خود حق داد  که یک ارگان حزبی منتخب را منحل کند و ارگان مشابه  مورد نظر خود را بر سرجایش بنشاند. تفاوت در اینجاست که آنزمان ما کورش مدرسی را زیر نقد قرار دادیم و معنای تزها و تئوریهای راست آن را برملا کردیم ولی شما با ایشان همراه شدید. ( رحمان حسین زاده هنوز هم می گوید ” بحث دولت حجاریانی” برای ما بهانه بود. بسیار خوب. آیا برای کورش هم “بهانه” بود؟ ما که هنوز هم نفهمیدیم که نظر شما در این مورد چیست ؟)
رفقا خلاصه و صمیمانه بگویم: شما در گردابی گرفتار آمده اید که خودتان در ایجادش نقش داشته اید. راه خلاصی از این گرداب این نیست که به ناحق ما را مورد مذمت قرار دهید. شفاف و روشن و با اعتماد به نفس خط و سیاستهای راست و غیر کمونیستی کورش مدرسی را مورد نقد قرار دهید. باور کنید تنها از این طریق می توان برای شما آینده ای را متصور شد!