نامه ای به امید توافقی برای برون رفت

مقدمه

من تا مقطع فراخوان کنگره از جانب رفقای دفتر سیاسی (آذر مدرسی، خالد حاج محمدی، اسد گلچینی و محمد فتاحی) با این جمع و تحت نام دفتر سیاسی حزب حکمتیست کار کردم. شخصا صحت و سلامت و مسوولیت این دوره فعالیت و تصمیمات را بر عهده می گیرم و از آن، چه تشکیلاتی و چه سیاسی و در بعد اجتماعی دفاع خواهم کرد.  اما این مساله درحال حاضر دردستور کار این یاددداشت من نیست. و این را جهت اطلاع خوانندگان یادداشت می نویسم که متوجهشان کنم که من الان کجا ایستاده ام و چه می گویم و چه می کنم.

 

رفقای عزیز کمیته مرکزی، رفیق ثریا شهابی!

با احترام،

(۱)

روایت های مختلف از جوانب گوناگون درمورد رویدادهای درون حزب حکمتیست تا حالا منتشر و بیان شده است. اکنون این روایات با هر درجه تحریف و وارونگی  و یا واقعیت و صداقت و حقانیت از جانب هر کسی کمکی به برون رفت حزب از وضعیت کنونی نخواهد کرد. اکنون دو شقگی  حزب می رود رسمیت پیداا کند. اکنون ظاهرا جدال بر سر صاحبیت حزب حکمتیست است. جدالی که در سنت چپ حاشیه ای آشنا، معمول و رایج است. اما در سنت حکمت نیست. از نظر من، هرگونه ادعای طرفین مبنی بر اینکه کل حزب رانمایندگی می کنند پوچ است. هرگونه ادعای طرفین مبنی بر اینکه به تنهایی حزب حکمتیست اند، پوچ است.

حزب حکمتیست حزبی با گرایشات مختلف است که اکنون خود را در جریاناتی با ادعای حزب حکمتیست خط رسمی و  حزب حکمتیست خط بازنگری یا تغییر ریل نشان داده است . اینکه هر کدام این اسامی یا خصوصیات را می پذیرند یا نه  تفاوتی در صورت مساله ندارد. بگذریم که حزب حکمتیست تنها این گرایشات را در درون خود ندارد. از جمله،

دوره اخیر اختلافات در حزب حکمتیست نه به دلیل سیاسی که فرصت تعیین تکلیف پیدا نکرد، بلکه به دلیل عملکرد روش، سنت ها و نرم وعاداتی که ریشه در گذشته چپ غیر کارگری دارد، اتحاد و یکپارچگی حزب تامین نشد و غیر ممکن گردید.

 

(۲)

راه بازگشت یا برون رفتی باقی مانده است؟

جواب این سوال بسیار پیچیده و مشکل است. چرا که جریان مدافع خط رسمی، کنگره را به عنوان راه برون رفت اعلام کرده است. این کنگره می توانست راه برون رفت باشد به شرطی که کل حزب را نمایندگی می کرد، کل حزب صرفنظر از گرایشاتش به این کنگره می رفتند تا سیاستهایشان را به رای بگذارند و تعیین تکلیف شوند. این کار اتفاق نمی اقتد، چون جناح دیگر این راه حل را نپذیرفته است.

طرف مقابل هم پلنوم را راه حل نام نهاده و هر دو طرف کمپینهای خود را برای رسیدن به اهدافشان دارند و هر طرف به حقانیت و انطباق کارشان به اصول سازمانی و غیره استناد می کنند. اما حقیقت چیز دیگری است. کنگره را یکطرف ماجرا فراخوانده و طرف مقابل قبول آن را کسر شان و شکست خود می داند و قبول پلنوم درخواست شده هم از جانب طرف مقابل نوعی سازش و یا بازگشت قلمداد می گردد.

 

(۳)

کنگره

کنگره اعلام شده از جانب جناحی از دفتر سیاسی کنگره حزب حکمتیست نیست. این کنگره ی جناحی و گرایشی در حزب است. قبلا گفتم که حزب حکمتیست حزب گرایشات گوناگون است که تا کنون توانسته است بر اساس حزب تعدد نظر و وحدت عمل کار کند و الان به نظر می رسد که این کار دیگر ممکن نیست. بنا بر این اعلام کنگره حزب حکمتیست بطور یکجانبه و از طرف یک گرایش و جناح واقعی نیست. را ه برگزاری کنگره کل حزب  هر چه هست این یکی نیست. بنا براین رفقایی که می خواهند کنگره برگزار کنند، این کنگره حزب دیگری است. گیریم اکثریت حزب هم باشند. این تغییری در صورت مساله  نمی دهد. این سنت را ما داشتیم. حکمت درحزب کمونیست ایران اکثریت عظیمی بود و اساسا حزب دست خودش بود، اما رفت و گفت می روم حزب دیگری می سازم. ما در جریان جدایی ۷ سال پیش اکثریت کمیته مر کزی بودیم و رفتیم حزب دیگری ساختیم. بنا بر این اعلام اینکه حزب حکمتیست کنونی حزب تنها این یا ان گرایش درون حزب است ادعایی به سادگی پوچ است. این حزب گرایشات گوناگون است.حزب حکمت نیست.حزب آدم های معینی است  با سیاست های معین. اکنون این ادم ها  به جناح های مختلف تقسیم و این سیاستها به خط رسمی و خط بازنگری یا تغییر ریل و چه بسا خطوط دیگر تقسیم شده است. این واقعیت حزب حکمتیست است. هر جناحی بخواهد این حزب را با این وضعیت تا کنونی و گرایشات و سیاستها و تناقضات وسنت ها و عادات و نرم های چپ غیر کارگری نگه دارد، به حزب حکمتیست کنونی مشابهت دارد. 

 

(۴)

پلنوم

پلنوم هم به عنوان راه حلی مطرح می شود. از نظر من پلنوم از نظر هیات دایم (نه اکثریت کمیته مرکزی) بدیل جناح دیگر درمقابل جناح رقیب است. اما از آنجا که اعلام یکجانبه کنگره انشقاق حزب را عملی می کند و کلیه راه های احتمالی و درب ها را بروی حفلظ یکپارچگی می بندد. از نظر من و شاید تعدادی از رفقای دیگر و بخصوص برای صدها کمونیست درون ۳ حزب برادر در عراق و ایران، پلنوم نه بعنوان آلترناتیو یک جناح در مقابل جناح دیگر بلکه فی االنفسه به عنوان راهی برای رسیدن به کنگره یکپارچه حزب است.

با یا بدون پلنوم، کنگره راه حل تعیین تکلیف اختلافات کنونی درون حزب است و الان که برگزاری کنگره اگر چه درپلنوم ۲۲ تایید شده بود، ولی حالا به مانع برخورد کرده است، می توان این مانع را با برگزاری پلنوم از سر راه برداشت.

 

(۵)

وظایف پلنوم

اینکه درپلنوم چه اتفاقی خواهد افتاد بستگی دارد به تصمیم اعضای کمیته مرکزی و ظرفیت سیاسی ای که تک تک اعضای کمیته مرکزی نشان فارغ از اختلافات سیاسی نشان می دهند. ازنظر من:

 

الف- پلنوم برای تصفیه حساب های سیاسی و تشکیلاتی نیست. چرا که سیاستها و قطعنامه ها و  پلاتفرم ها به کنگره می روند و تا مقطع کنگره این سیاستها  و پلاتفرم و قطعنامه ها علنا اعلام می شوند.همچنین مسایل تشکیلاتی و شکایات و رسیدگی به تخلفات هم کار پلنوم نیست. این کار تعدادی محدود ادم است که توسط پلنوم انتخاب می شوند و در فاصله زمانی معینی به این مسایل رسیدگی می کنند.

 

ب-  پلنوم در فاصله ی تا کنگره که کوتاه خواهد بود، به دفتر سیاسی و متعاقبا هیات دایم، رای نمی دهد. بلکه هیاتی ۳ تا ۵ نفره تعیین می کند با شرکت رفقایی  از احزاب عراق برای نظارت بر کارهای حزب و تدارک عملی کنگره و سازمان دادن نشریه علنی برای اعلام سیاست ، قطعنامه، پلاتفرم… به کنگره و نه هیچ چیز دیگر ( نه جدال و جواب متقابل به همدیگر)

 

پ – پلنوم کمیته مرکزی  کلیه اقدامات و تغییر و تحول های تشکیلاتی این دوره را باطل اعلام کرده و تاکید می کند که کلیه نهادهای حزب و کمیته ها سرجایشان و تحت نظارت هیات ۵ نفره به کار خود ادامه می دهند.

(لازم می دانم در اینجا اعلام کنم که زمانی که رفیق خزانه دار تعلق سیاسی خود را اعلام کرد، از نظر من به معنای تحویل خزانه حزب به جناحی نبوده و نیست. در جلسه استکهلم هم این را اعلام کردم که خزانه حزب دست نخورده تحویل نهاد بالاتر حزب (پلنوم یا کنگر) ه داده خواهد شد و این به قوت خود باقی است. و هیچ جناحی به تنهایی نمی تواند خود را صاحب ان بداند مگر اینکه در جریان جدایی یا انشعابات احتمالی هیاتی این کاررا به نحو مطلوب به سرانجام برساند) سایت حزب و بقیه مسایل هم به همین ترتیب است.

 

ت- مطلوب ترین راه این است که پلنوم این درایت را بخرج بدهد و موازین و حتی انتخابات کنگره ۴ را مبنای برگزاری کنگره ۵ قرار دهد و این راه حلی بسیار منطقی و فارغ از گردو خاک های این دوره است. کنگره ۴ نه جناح بندی ای داشت و نه اختلافات تشکیلاتی و کنگره و انتخاباتی سالم و شفاف بود. این به نفع و مصلحت حزب و کمونیسم است. اگر این کار امکان نداشت و تعدادی از سر هر منفعتی، بر تغییر موازین و انتخابات مجدد پافشاری کنند، پلنوم به این مساله می پردازد. تصمیم بر سر این کار برعهده اعضای کمیته مرکزی در پلنوم است .

 

(۶)

موخره

الف- از دبیر کمیته مرکزی رفیق ثریا شهابی، انتظار می رود  کماکان نقش خود را چه در فراخوان و برگزاری پلنوم و در پیشبرد آن ایفا کند. این نقشی تاریخی در حیات حزب حکمتیست و جنبش ما خواهد بود.

ب- شرط کارآیی و تاثیر پلنوم در حفظ  یکپارچگی حزب برگزاری پلنومی متشکل از کل اعضای کمیته مرکزی است. در صورتی که جناحی در این پلنوم شرکت نکند. این پلنوم سرنوشت پلنوم یا کنگره های جداگانه هر بخش را دارد و نه موثر است و نه انجام وظایفش ممکن. این تصمیم به هر تلاشی برای حفظ وحدت حزب پایان می دهد.

این اتفاق (برگزاری پلنوم) رفقای فراخوان دهنده  کنگره را درمقابل تصمیم جدی ای قرار می دهد. با همه احترامی که به این رفقا دارم اینجا اعلام می کنم که تصمیم این رفقا برای آمدن به پلنوم تصمیمی انقلابی، صمیمانه و در جهت حفظ یکپارچگی حزب است و این در تاریخ خواهد ماند. و قاطعانه می گویم که این پیروزی حزب حکمتیست است.

 

مظفر محمدی

۳۱ دسامبر ۲۰۱۱