بدترین زمان ممکن برای اظهار نظر

حزب حکمتیست در بحرانی جدی بسر می برد و این بحران این حزب را تا آستانه انشعاب (یا انشعاب اعلام نشده) پیش برده است. برای علاقمندان تعقیب این موضوع بررسی دلایل و ریشه های این بحران، موضوع معتبری است که باید منتظر ماند و آن را از زبان سخنگویان دو گرایش درون رهبری این حزب شنید و اگر لازم شد قضاوت کرد.
اما آنچه نویسنده این سطور را مجبور به اظهار نظری در این رابطه کرده است، سر و صدا و موضع گیریهای افراد و یا جناح های دیگری که به نام “کمونیسم کارگری” فعالیت می کنند می باشد. به نظر من نوشته ها و اظهار نظرات اینان حتی اگر با زیباترین و مستدل ترین بیان ها نیز ارائه می شد، بی موقع ، فرصت طلبانه و زشت و چندش آور است.
با هر درجه نقدی که می توان از حزب حکمتیست داشت، نمی توان به اندازه سر سوزن به این قلم زنان فرصت طلب سمپاتی نشان داد که در روزهایی دشواری که اعضا و هواداران و کادرهای این حزب با یک بحران شکننده روبرو هستند، صدایشان در آمده و مانند خروس بی محل می خواهند از گردباد از هم فروپاشی یک جریان “حقانیت” تتوری ها و تبین های خود را برخ دیگران بکشند.
دوستان مودب باشید و اجازه بدهید اعضای این حزب خودشان روی سرنوشت سیاسی خود تصمیم بگیرند.
کاوه رضایی