صلب صلاحیّت سیاسی کار امام زمان است

صلاحیت سیاسی  یکی از واژه های نو ظهور جنبش کمونیسم کارگری است که اقلیت دفتر سیاسی حزب حکمتیست این روزها به خورد اعضایی حزب می دهد، که متاسفانه کور کورانه توسط عده ای از طرفدارانشان بدون هیچ توضیحی خاص تکرار می شود.
اگر معتقد هستیم که حزبی وجود دارد و رهبری این حزب در یک انتخابات قانونی برگزیده شده اند و اگر قرار است سنگی روی سنگ باقی بماند! باید به چند اصل ساده پایبند باشیم. اینکه رهبری منتخب حزب را فقط رای دهندگان می توانند عزل کنند و آن هم در پرسه قانونی خود . دوم اینکه تشخیص صلاحیّت سیاسی کار چند  یا یک نفر نیست مگر اینکه طرف ادعا کند که ایه ای از آسمان برایش نازل شده است. فرض را بر این می گیریم که ۵ نفر از اعضایی دفتر سیاسی به این نتیجه رسیده اند که رهبری حزب دیگر صلاحیت سیاسی ندارد! تنها مکانیزم آنها جمع آوری امضا از اعضایی حزب برای برگذاری کنگره فوق العاده است. کودتا و مصادره اموال حزب متعلق به  جنبش ما نبوده و نیست.
با این مقدمه کوتاه  سراغ عکس العمل اعضا و طرفداران حزب می رویم.
بی شک همه اعضا و طرفداران حزب نگران وضع به وجود آمده در حزب هستند و دوست دارند به نحوی این قضیه را به نفع حزب تمام کنند. شوک وارده از کودتا در حزب به قدری ناگهانی بود که قدرت فکر کردن  را از همه گرفت و  روزها طول کشید تا همه از این شوک خارج شوند. در این میان دخالت احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان مسئله ای است که می خواهم به آن به پردازم.
از نظر سیاسی یک عده بر خلاف موازین و پرنسیبهای تا کنونی احزاب کمونیسم کارگری در یک حرکت برنامه ریزی شده دست به کودتا می زنند! صرف نظر از نظر سیاسی من در مورد خطوط در گیری در رهبری حزب این عمل در دنیایی سیاست یک اسم دارد ” کودتا ”  اگر همه چیز منصفانه پیش می رفت این عمل باید از طرف رهبری دو حزب عراق و کردستان ” تقبیح” می شد. اما گرایش رهبری  دو حزب به نظرات خط کودتا چی در حزب، باعث شد که این رفقا کودتا را تلویحاً به رسمیت بشناسند و با دور زدن  همه پرنسیبهای سیاسی در نقش ریش سفید محله وارد این بازی شوند. این اتفاق  شباهت زیادی به انشعابی دارد که ۷ سال پیش رخ داد. اگر آن روزها دور زدن پلونم غیر قانونی بود! امروز قانونی شده است! اگر آن روزها جمع آوری امضا از اعضا بی پرنسیبی بود؟ امروز پرنسیب می شود ! اگر آن روزها هر عضو یک رای بود امروز نمایندگان کنگر قبل دوباره نماینده باشند است! اگر آن روزها اکثریت بودن دیگر مسئله نبود امروز هم نیست و شباهت های زیادی که این دو قضیه با هم دارد، با این تفاوت اقلیت کمیته مرکزی در انشعاب سال ۲۰۰۴ اموال حزب را مصادره نکرد .
اکنون رهبری هر دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان باید موضع خود را روشن کنند این احزاب ( البته در آن زمان فقط یک حزب بود) یا ان موقع اشتباه کرده اند یا اکنون.
ابتکار جمع آوری امضا توسط طرفداران خجول خط اقلیت!
عده ای هستند که از لحاظ سیاسی به خط اقلیت در حزب نزدیک هستند که این امری طبیعی است و هر اقلیت و اکثریتی طرفداران خودش را دارد. اما بعد از کودتا دیگر جای برای دفاع از این اقلیت باقی نماند، یعنی باید گفت به نوعی تداعی شدن با کودتا چیان برای همه درد آور یا بهتر بگویم شرم آور بود. هیچ کس حاظر نبود اعتبار سیاسی خود را با طرفداری از کودتا خدشه دار کند. به همین دلیل راه دیگر انتخاب شد که هم به کودتا مشروعیت داده شود و هم اینکه از زاویه دلسوزانه برای حزب  بشود از احساسات رفقای حزبی استفاده کرد و ان جمع آوری امضا به اسم وحدت حزب و در واقع برای حمایت از کودتا و به رسمیت شناختن آن بود. این عمل اگر در زمان اختلافات و تا قبل از کودتا انجام می شد امری طبیعی و تلاش برای اکثریت شدن به طور قانونی در کنگره فوق العاده حزب بود اما اکنون فقط برای مشروعیت دادن به  کوتا چیان است.
دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان پیشنهاد دهندگان این طرح بودند جالب این جا است که این دو حزب پیشنهاد کرده اند تا زمان کنگره از هر دو جناح به طور مساوی در رهبری حزب باشند. کسی از آن ها سوال نکرده است که شما چگونه به خود اجازه می دهید تا دفتر سیاسی را که پلنوم کمیته مرکزی حزب برگزیده است دور بزنید و ۸ را با ۵ برابر اعلام کنید و این وسط خودتان به عنوان نفر بی طرف تا کنگره  در همه تصمیمات حزبی حرف اخر را بزنید؟ کسی از انها نپرسید چرا و به چه علت باید اکثریت دفتر سیاسی حزب خود را منحل اعلام کند؟ خارج از هر نیّتی که احزاب برادر در عراق داشته باشند این حرکت آنها یک جانب داری واضح و غیر قابل قبول از کودتا چیان در حزب است.
فراخوان به شورش اعضا  علیه رهبری منتخب توسط احزاب برادر هیچ تاثیری در اختلافات در حزب نخواهد داشت. بی شک جناح کودتا چی هیچ وقت تحت هیچ شرایطی به  هیچ کنگره ای نخواهد آمد و از هم اکنون با رد بیانیه دوم احزاب ککع و کردستان این امر را ثابت کرده است.
ترجیح میدهم در مورد سیاستهای سوپر پاسیو خط سیاسی حاکم بر کودتا و سازش های تا کنونی رهبری حزب حکمتیست با این خط ، نوشته ای جداگانه داشته باشم.
عباس رضایی
۲۵٫۱۱٫۲۰۱۱