حذف سوبسیدها:یک سال پس از صدور فرمان تهاجم!

تاریخ مبارزه طبقاتی مملو از لحظات و مقاطع تلخ بسیاری بوده که طى آن بورژوازى فرمان کشتارهای دسته جمعی بیشماری را صادر کرده که هیچگاه از خاطره بشریت زدوده نخواهد شد. آمار کشته شدگان در مقاطع مختلف بالغ بر صدها هزار نفر و گاه به چندین میلیون انسان سر میزند. اگر فقط به و آمار کشته شدگان چند دهه پایانی قرن گذشته رجوع کنیم به عمق یک جنایت سازمان یافته از سوی طبقات حاکم و دولتهای آنان خواهیم رسید. جنایات سازمان یافته ای که  طبقات حاکم در دفاع از سود و مالکیت خصوصی راه انداخته اند و برای آن نه تنها دولت و قانون و پلیس و دادگاه بلکه نیروى سرکوب و تولید گسترده انواع سلاحهاى مدرن را از پیش سازمان داده اند. بمب های اتمى و ناپالم و شیمیائى و انواع موشک و سلاح درست شده است تا در میدانهاى جنگ “قدرت” سرمایه را به رخ کارگر و بشریت منکوب شده بکشد. بورژوازی استفاده از این سلاح ها را در جهت پاسداری از اصل “مقدس” مالکیت خصوصی و تداوم مناسبات بردگى مزدی بکار میبرد و این اواخر همین جنایات لقب “بشردوستانه” و “حقوق بشرى” هم گرفته است. اگر آمار جنایات بورژوازى و جنگهایش بطور نسبى معلوم باشد٬ آمار تلفات نسلى در پس این جنگها را هیچ کجا ثبت نمیکنند. هنوز در هیروشیما و ناکازاکی و ویتنام و عراق و افغانستان و هر گوشه جهان مردم تاوان توحش بورژوازى را میدهند.

 

اما بورژوازى تنها در دوران جنگ فرمان قتل عام نمیدهد. در دوران “صلح” نیز جنایات بورژوازى ادامه دارد. قربانان قانون بهره کشى و استثمار در دوراه صلح و رونق بورژوازى کمتر از قربانیان دوران جنگ نیست. پس از فروپاشی سرمایه داری دولتی بلوک شرق تهاجم بورژوازى در سطح جهانى به طبقه کارگر تشدید شد. بورژوازی زنجیرهای بردگی و استثمار کارگران را در همه جا و بویژه در کشورهاى “آزاد شده” بلوک شرق تنگ تر کرد و دستاوردهای مبارزات طبقاتی را بویژه در این کشورها با کاهش دستمزد و افزایش ساعات کار، کاهش بیمه ها و خدمات اجتماعی و تشدید بردگى پس گرفت. در ایندوران بازار آزاد با اعمال سیاستهاى ریاضت اقتصادى و خصوصى سازى جنگ دیگرى را آغاز کرد که قربانیانش هم اکنون در تمام جهان بصدا در آمده اند. اگر جنگهاى بورژوازى از دیگر طبقات نیز قربانى میگرفت اما سیاست اعمال فقر و ریاضت اقتصادى اساسا کارگران و بخش کم درآمد جامعه را سلاخى میکند. این بمب هاى نامرئى قلب طبقه کارگر و حلقه هاى ضعیف تر جامعه مانند کودکان کار و خیابان، کارتن خوابها، تن فروشان، و اردوى بیکاران را نشانه رفته است. اینجا دیگر آتش بسی وجود ندارد چرا که حرص و آز سرمایه داری در کسب سود بیشتر را پایانی نیست. تنها انقلاب علیه کل این اوضاع و سرنگونى سرمایه دارى میتواند این جنگ را متوقف کند.

 

بیست و هشتم آذر ۱۳۸۹

در اینروز طرح حذف یارانه ها از سوی دولت اسلامی در ایران کلید خورد. این البته ادامه طرح تعدیل اقتصادى رفسنجانى و خصوصى سازیها و بیرون راندن کارگران کارگاههاى کوچک از شمول همان قانون کار ارتجاعى بود. با این سیاست تهاجمى وسیعتر به سفره خالى کارگران شروع شد. سرمایه داران اسلامی در هماهنگی با نهادهای مالی بورژوازی از جمله بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، این یورش را سازمان دادند. پیش از آن نیز بورژوازی اسلامی و دولت وحشی آن، ماهها از پرداخت دستمزدهای ناچیز کارگران خودداری کرده و بارها تجمعهای اعتراضی کارگران و خانواده هایشان را با گلوله پاسخ داده بود. قبل ازآغاز این یورش نیز، کارگران فریاد “ما گرسنه ایم” را بارها سرداده بودند. همان زمان آمار کودکان کار و خیابانی بالغ بر ۵۰۰۰۰۰/۳ هزار نفر بود، تن فروشان را آماری واقعی در دست نبود، چرا که هیچ ارگان بورژوایی به دلیل گستردگی این معضل اجتماعى جرات وارد شدن به آن را نداشت. این یورش در حالی آغاز گردید که دولت بورژوای اسلامی جنایات فراوانی را در کارنامه سیاه خود طی ۳۲ سال به ثبت رسانده بود. سرکوب هر روزه زنان٬ ترور و کشتار مخالفین سیاسى٬ کشتار گسترده زندانیان سیاسی در چند مقطع، سنگسار و قصاص اسلامى٬ اعدام و شکنجه مستمر٬ سرکوب اعتصابات کارگری و حتى شلیک به اجتماع کارگران گرسنه در معادن کرمان، سرکوب تلاش کارگران براى تشکل از جمله در شرکت واحد و نیشکر هفت تپه، سرکوب تظاهراتهای خیابانی در سال ۱۳۸۸ بخشى از کارنامه جنایات رژیم اسلامی است.

 

در این میان مدافعین حقوق بشر تحت فشار افکار عمومی با صدور قطعنامه ای در شورای امنیت شان رژیم آبروباخته اسلامی را محکوم کردند. اما همین مدافعان حقوق بشر و نهادهاى جهانى شان در دفاع از دولت اسلامى بدلیل یورش به طبقه کارگر و حذف سوبسیدها مدال هم دادند و براى اجراى دقیق آن راه حل هم ارائه فرمودند. دلیل این دو روئى سیاسى روشن بود. آنچه را که این جنایتکاران نتوانستند تماما در یونان و اسپانیا و ایرلند، در تونس و مصر و لیبی به اجرا بگذارند، رژیم جنایتکار اسلامی در ایران با خشونت هر چه بیشتر به اجرا گذارد.

 

یکسال بعد

در یکمین سالگرد این تهاجم گسترده سران رژیم اسلامی به خود جرات داده و از اجرای فازهای دوم و سوم حذف سوبسیدها سخن میگویند و سر از پا نمی شناسند. هر کدام از این جانی ها موفقیت خود را به رخ آن دیگری می کشد. اما همزمان وحشت از خیزش کارگران و مردم محروم را در چهره شان میتوان دید. یکى شال سبز بر گردن نهاده، ضمن تایید این یورش سبعانه، احساس خطر خود را از روند فروپاشی رژیم پنهان نساخته و خواهان تغییر در روش های تداوم سیاست حذف سوبسیدها است. دیگرى از جمله وزیر اقتصاد دولت سرمایه داران در همایشی تحت این نام اعلام می کند که یک سوم درآمد حکومت طی سال گذشته از راه حذف یارانه ها بوده است. در آنسوى این درآمد اضافه بر استثمار شدید و ثروتهاى حاصله از آن٬ کارگران و اکثریت مردم محروم قرار دارند. کارگرانى که طى راه زنى بورژوازى و تشدید استثمار و گروگیرى نان شب شان به فلاکت مطلق رانده شده اند تا جیب گشاد حکومتیها و سرمایه داران پرتر شود.

 

طى یکسال گذشته مایحتاج اولیه مردم روزانه گرانتر شد٬ فقر شدید و شدیدتر شد٬ سو تغذیه و گرسنگى به بخش لاینفک کارگران و فرزندانشان تبدیل شد٬ بیکارى و اخراج کارگران وسیع تر شد٬ و به بهاى نابودى بیشتر خانواده هاى کارگرى٬ احمدی نژاد قاتل در سالگرد اجراى این سیاست عنوان میکند که اجرای این قانون در ایران از سوی رژیم اسلامی موردی است که می تواند در سایر کشورها نیز اجرا شود. محمد رضا فرزین عنصر رژیم در ستاد سازماندهی این یورش اعلام میکند که مصرف گندم ۳۶ درصد کاهش یافته است و انتظار دارد که این کاهش به اعداد بزرگتری نیز برسد. وقتی نماینده مزدور رژیم در کمیسیون اقتصادی مجلس دزدان اعلام میکند که دستگاه اجرایی توانسته است ۱۵ هزار میلیارد تومان کسر بودجه اش را با رانت تامین کند و تازه این مبلغ به غیر از آن ۶۰ میلیارد دلاری است که بانک جهانی در خصوص درآمد حاصل از حذف یارانه ها اعلام داشته است٬ گوشه اى از ابعاد سیاست مجازات جمعى مردم محروم روشن تر میشود. به اینها باید پیامدهاى سیاست اعمال فقر شدید را اضافه کرد. نداشتن سوخت و استفاده از ذغال در کشورى که روى نفت خوابیده خانواده هاى زیادى را دسته جمعى کشته است. تعداد زیادى بدلیل نداشتن پولشهریه مدرسه و آموزش کودکانشان را خط زده اند. تعداد زیادى مسکن و آلونک قبلى شان را از دست داده اند. فقر و تن فروشى و جنایت گسترش یافته و در کنار آن ماشین اعدام و کشتار سه شیفته کار میکند تا سرمایه آسوده بخوابد.

 

رژیم اسلامى خواهد کوشید عقب نشینی های بیشتری را بر کارگران و میلیونها انسان کارکن تحمیل کند و خود را برای اجرای فازهای دیگر حذف یارانه ها آماده میکند. اما یک سال پس از تهاجم سرمایه داران و حکومتشان٬ اوضاع ایران و منطقه و جهان بشدت بحرانى است و همین وضعیت است که اختلاف برسر چگونگى تداوم اجراى این طرح را توضیح میدهد. شرایط برای دولتهای بورژوازی همیشه آنطور که آنها می خواهند و سناریوهای خود را تنظیم می کنند نیست. اگر احمدی نژاد تیر خلاص زن بالا پایین می پرد که اجرای این طرح می ارزید که دو دولت برای اجرای آن وقت بگذارد، این به معنای آن نخواهد بود که رژیم بتواند بدون دردسر فازهای دیگر این سیاست جنایتکارانه را به اجرا بگذارد. اوضاع حکومت اسلامی علیرغم درآمد سرشار نفت و استثمار شدید و حذف سوبسیدها وخیم است. مردم عمیقا ناراضى اند. تحولات منطقه و اوضاع بحرانى جهانى آینده حکومت اسلامى را در هاله اى از ابهام قرار داده است. جنبش های وسیع ضد کاپیتالیستی بسرعت دیوارهاى حکومت اسلامى سرمایه داران را میشکند و آنوقت است که همه دردها و رنج هاى و اعتراض انباشته در جامعه سرریز میکند و سونامى آن جمهورى اسلامى را مثل خس و خاشاک با خود خواهد برد. در این مسیر باندهای رنگارنگ حکومت اسلامى نخواهند توانست جلوی سقوط محتوم شان را بگیرند. *

 

۲۰  دسامبر ۲۰۱۱