اول کار، آخر کار، نتیجه قتل کارگران

بر اساس آخرین اخبار ١٨ کارگر از شیفت شب کارخانه فولاد غدیر یزد بدلیل شدت جراحات وارده بر اثر انفجار کوره ذوب فلزات در روز یکشنبه ٢٧ آذر جان باختند و تنها یک کارگر هنوز زنده است که او هم دارد با مرگ دسته و پنجه نرم میکند. فرماندار یزد در روز اول حادثه اطمینان داده است که استاندار، فرمانداری و شهرداری را مکلف کرده است که با هم هماهنگ باشند تا کشته شدگان “بدون هزینه کفن و دفن، سریعا” به خاک سپرده شوند و اتباع بیگانه هم که کشته شدند “سریعا” به کشورشان انتقال یابند. این همه سرعت برای دفن کردن و انتقال اجساد “اتباع بیگانه” نه حتی برای تامین توشه‌ای برای آخرت مسئولان این حکومت (که این گونه برای مردم موعظه میکنند) بلکه مانند همه قاتلین حرفه‌ای میخواهند ردی از جنایت ایشان بر جای نماند. استاندار یزد دستور فرمودند که فورا و بدون فوت وقت در زمینه “اسکان” خانواده مقتولین اقدام شود! فرماندار یزد مشخص نمی‌کند مگر این خانواده‌ها کجا هستند و چرا بی پناه هستند که اکنون باید اسکان یابند و اصولا کجا باید اسکان یابند؟ اگر نخواهیم خودمان را اذیت کنیم این ابتدا یک تبلیغ عوامفریبانه است و بعد دستوری است برای اینکه این خانواده‌ها را به گونه‌ای ایزوله کنند تا کسی با آنها تماس نداشته باشد و تا آبها از آسیاب بیفتد. فرماندار یزد اطمینان میدهد کشته شده‌ها همچین آدمهای مهمی هم نبودند، “تعدادی اتباع بیگانه بودند تعدادی از استانهای همجوار یکی هم از خود یزد” (این آمار مربوط به ابتدای حادثه است وقتی که هفت تن کشته شده بودند)، نهایتش یک مشت کارگر بودند که اجل شان رسیده بود. هر چه مشیت الهی باشد همان میشود!”
بر اساس گزارش خبرگزاری ایلنا از سال ٨۶ که این کارخانه راه اندازی شده تا کنون “پنج حادثه مشابه” اتفاق افتاده است اما صدایش را در نیاوردند و اینبار هم که خبرش منتشر شده است به دلیل این بوده که از شدت انفجار شهر یزد لرزیده است و نمی‌توانستند موضوع را بپوشانند. ایلنا تاکید میکند: “با توجه به وقوع پنج حادثه مشابه ظرف شش سال گذشته، به نظر می‌رسد مالکان کارخانه و همچنین نهاد بازرسی کار در استان یزد اقدامی برای رفع نواقص ایمنی کار جهت حفاظت از جان کارگران به عمل نیاورده بودند که این بی‌توجهی… به کشته شدن هفت کارگر و جراحت شدید شانزده کارگر دیگر انجامید. (آمار کشته شدگان و مجروحین مربوط به ابتدای حادثه است) بررسی‌های انجام شده در خصوص انفجار در کارخانه غدیر، تا این لحظه از نقض آشکار اصول ایمنی در هنگام ذوب ضایعات فولادی حکایت می‌کنند.” گزارش ایلنا اشاره به “نهاد بازرسی کار” میکند که گویا سهل انگاری کردند؛ بجز چند پوستر و تابلو هشدار دهنده مثل “اول ایمنی بعد کار” ما کارگران هیچ فعالیت خاصی از سوی وزارت کار ندیدیم. در کارگاهها و کارخانجات ایران اما عملا شعار اصلی این است “اول کار، بعد کار و آخر کار، بقیه اش توکل به خدا!” و هیچگاه شاهد نبودیم که بازرسی بیاید و محض نمونه یک برگ گزارش تهیه کند که این شرکت معین موارد ایمنی کار را رعایت نکرده اگر هم کرده از در کارگاه بیرون نرفته چرا که به جای گزارش یک دسته پول در کیف بازرس قرار گرفته است!
بنابه گزارشها علت حادثه میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد که تماما نشانه بی توجهی کارفرما است که باید متوجه باشد که اقلامی که برای ذوب انتخاب شده است دارای شرایط اینکه در کوره قرار گیرد را دارد یا خیر. مواری مانند اینکه ممکن است در ضایعات خریداری شده مهمات اسقاطی عمل نکرده وجود داشته یا اینکه در آهن‌های ضایعاتی پرس شده آب وجود داشته و باید از سوی کارفرما رعایت میشد و استانداردهای اینکار رعایت میگردیده، اما کارفرمایان برای اینجور چیزها هزینه نمیکنند، اینها را هزینه اضافه میدانند. فرماندار یزد اما از احتمال انفجار کپسول گاز خبر داده؛ کاملا آشکار است فرماندار دارد مقدمات این را میچیند تا خود کارگران را مقصر جلوه دهد. هیچ بعید نیست در آینده بگویند:” با توجه به بررسی‌های به عمل آمده خود کارگران مقصر بودند چرا که کپسول گاز را نزدیک کوره قرار دادند!” و یا “یکی از کارگران بی توجهی کرده و شیر کپسول گاز را باز گذاشته است!” مگر در حادثه فولاد کاویان که به اقرار یکی از مدیران ماسک ضد گاز را ازکارگران دریغ کردند و همین موجب حادثه اسفناک قتل دو کارگر در “حوضچه مرگ” این کارخانه شد، اعلام نکردند خود کارگران مقصر بودند؟ مگر در حادثه انفجار معدن هجدک راور کرمان و انفجار پتروشیمی اراک و دیگر پتروشیمی ها و دهها و صدها مورد دیگر که کارگر بدلیل ناامنی محیط کار جانش را از دست میدهد کسی از کارفرمایان و مسئولان این حکومت محکوم شد؟ حتی اگر بشود یک مورد از هزار مورد کارفرمائی مواخذه شود فقط بدلیل جلوگیری از انفجار اعتراض است. و تازه بگذریم از اتفاقات روزمره در کارگاهها که هیچ کجا بازتابی ندارد و هیچ کارفرمایی خم به ابروی خود نمی‌آورد که کسی کشته شده است. در این حادثه که “اتباع بیگانه” کشته شده اند، و مسلم است این اتباع بیگانه کارگران افغان هستند و این تنها موردی است که ممکن است کارفرما مورد سوال واقع شود که “چرا قانون را زیر پا گذاشته است و اتباع بیگانه را به کار گرفته است”. تازه حتی بعید نیست که بعدا کاسه و کوزه‌ها سر کارگران افغانی شکسته شود که بازار کار را کساد کردند! و اکنون که باعث حادثه هم شده‌اند و یکبار دیگر “رافت اسلامی شان” را نشان دهند و به کارگران افغانی حمله کنند.
مسئول مستقیم این کشتارها و قتلهای روزمره در کارگاهها حکومت جمهوری اسلامی است، چرا که شرایطی را فراهم آورده و به ضرب سرکوب بی نهایت خشن آنرا تضمین کرده است که کارفرمایان هرگونه که خواستند رفتار کنند و به هیچ بنی بشری در این موارد جوابگو نباشند. شاید خواننده این سطور باور نکند اما این اتفاقات که می‌افتد کارفرما دراین مواقع طلبکار هم میشود چرا که برای ساعاتی کار روتین کارگاه متوقف میشود. به زمین و زمان ناسزا میگوید که چرا همین امروز باید این حادثه اتفاق بیفتد! بعد هم همه کارگران را سرزنش میکند که چرا کار را تعطیل کردند و با وقاحت تمام میگویند: “حالا یک چیزی شده!” مسئولان این حکومت هم غیر از این فکر نمی‌کنند چون مستقیما از استثمارکارگران منتفع میشوند. در خبرها آمده بود که مدیران کارخانه فولاد یزد دستگیر شده‌اند. اولا این خبر معلوم نیست که صحیح باشد، اگر هم باشد برای ساعاتی ایشان در بازداشت بودند تا “جو ملتهب شهر” فرو نشیند. تاکید استاندار بر دفن سریع مقتولین حادثه و “اسکان” خانواده‌های مصیبت دیده، همه تلاشی است تا هر چه زودتر سر و ته قضیه را هم بیاورند تا حادثه فراموش شود. “این حادثه در دست بررسی است” جمله‌ای کلیشه‌ای که به هنگام وقایعی از این دست این حکومت بکار میبرد تا کسی دیگر دنبال ماجرا را نگیرد. بررسی حادثه ممکن است ماهها و سالها طول بکشد، آنهم نه بخاطر تحقیق درباره معلوم شدن حق کارگر و محکوم نمودن کارفرما بلکه برای فراموش شدن آن طول میدهند و هیچ وقت هم کسی اعلام نکند که نتیجه چی شد. و اگر روزی در مورد حادثه صحبتی شود خود مقتولین را سبب قتل خود معرفی میکنند! جنایت این حکومت انتهائی ندارد، وتنها راه خاتمه دادن به این جنایات سرنگونی آن است. قربانی شدن هیجده کارگر دیگر در کارخانه فولاد یزد تاکیدی است به اینکه این حکومت را باید هر چه زودتر بزیر کشید و برای آن آماده شد.*