خبر: « به گزارش رسانه حکومتی عصر ایران ۲۷آذر، معاون وزارت بهداشت رژیم گفت: وزارت بهداشت هیچ کاری نمی تواند بکند، وفقط اعلام نگرانی می کند.
وی افزود: مرگ سالانه ۴ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا در تهران را هم نه تکذیب می‌کنیم و نه تأیید. …»

                       

 

آلودگی هوای تهران – یک خبر و چند پرسش –

 

آقای دکتر قصیم نظرتان راجع به خبر فوق الذکر چیست؟

–          این موضعگیری رسوای معاون یک وزارتخانه, که ظاهراً مسئولیت بهداشت ملک و ملت را عهده دارست, یک اعتراف تکاندهنده  به بی کفایتی خودش و دیگر مسئولان مربوطه می باشد. نشانه ای آشکار از ورشکستگی تمام و کمال رژیم ولایت فقیه و ضرورت دفع و حذف آن.  کمیسیون محیط زیست شورای ملی مقاومت از ۱۸ سال پیش به این  سو بارها و بارها به این بحران فزاینده توجه داده, علل و عوامل سیاسی و فنی بحران را شرح داده, نظرات و طرحهای درمانی کارشناسان دلسوز را بررسی و بازگو کرده و راه و چاه را مشخص و روشن معرفی نموده است. بدون هرگونه تردیدی, آلودگی هوای تهران, و نیزدیگرشهرهای بزرگ کشور, یک مصیبت مزمن فزاینده است که توسط بی سیاستی, فقدان مدیریت مؤثر شهری, عدم  سرمایه گذاریهای لازم, گوش نکردن به اهل علم و دانش و نظر کارشناسان دلسوز, فساد دستگاه بالایی رژیم , دریک کلام دراثر جهل و فساد رژیم حاکم گریبانگیردهها میلیون مردم تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشورشده است. بی اعتنایی مرگبار این رژیم به سلامت و بهداشت عمومی مردم یک کلان شهر فرا ده میلیونی حقیقتاً تکان دهند است. هرسال بدتر از پارسال. تردیدی نیست اگرکاردردست یک دولت ملی و مترقی می بود, اگراهل علم و دلسوزی به حال ملت ایران در این وزارت خانه و سازمان محیط زیست و کل قدرت حاکمه مصدر امورمی بود, همان سالها پیش به درد مشترک رسیدگی می شد و کار به این جاها نمی کشید که هرسال دهها هزارنفر – صرفاً عدد و رقم فوق الذکر را مبنا قرارندهید, شمار واقعی مرگ و میرها بالاترست – فقط بر اثر آلودگی هوای تهران جان شان را از دست دهند.

  

 

آقای قصیم,  لطفاً منابع اصلی آلوده‌کنندهٌ هوای تهران راتوضیح دهید, ما اعداد و درصد های گوناگونی می خوانیم…

 

–          جزییات عدد و رقم اهیمّت تعیین کننده ندارند, ولی محض اطلاع عرض می کنم که درمتون گوناگون دانشگاهی بارها نوشته اند ۶۰ تا ۷۰درصد آلودگی هوای تهران توسط وسایل نقلیه، ۱۵ تا ۲۰درصد توسط دود گاز صنایع و نیروگاههای تهران و حواشی ایجاد می‌شود و ۱۵ تا ۲۰درصد هم آلودگی ناشی از سوخت فسیلی در وسایل گرمایش و سرمایش خانگی و تجاری است. منتها باید توجه داشت که  اینها منابع آلایندهٌ مستقیم هستند. البته منابع غیرمستقیم هم وجود دارند که اصلاً‌ذکر نمی‌شوند، یا واقعیتها به مردم گفته نمی شود. مثلاً زباله‌سوزی، به‌خصوص آتش‌زدن تفاله‌های نفتی و پالایشگاهی، همان‌طور که گاهی با آتش‌زدن کوه زباله‌های نفتی در اطراف تهران،‌ دفعتاً باران سیاه معروف به‌وجود می آید که هرازگاهی در مطبوعات نیز به آن اشاره شده, و این کار در تهران و پیرامون آن زیاد صورت می‌گیرد. همین طور تخریب منابع تولید اکسیژن هوای تهران، یعنی فضای سبز درون و پیرامون شهر است. جزییتات مشخص عناصرو عوامل آلودگی را درنوشته های کمیسیونی بارها شرح داده ام.

 

دکترقصیم ,ممکن است یک باردیگر این عناصر آلاینده هوای تهران را ذکر کنید؟

 

       –  فهرست مواد آلایندهٌ هوای شهرها طولانی است. ولی ۵ دسته آلاینده ها از همه مهمترند و به‌لحاظ درجهٌ تراکم دائمی و آثار خطرناکی که دارند، در رأس این سیاهه قرار می‌گیرند. من، کوتاه و فشرد ه عرض می کنم:

۱ـ اکسیدهای کربن، به‌ویژه منواکسید کربن، ناشی از احتراق ناقص سوختهای فسیلی. گاز بی‌رنگ و بو، که در غلظت پایین خستگی، سردرد و سرگیجه و ضعف نیز ایجاد می‌کند و ناراحتیهای ریوی و امراض قلبی را شدت می‌بخشد و در غلظتهای بالا (مثل وضعی که هنگام ذغال‌گرفتگی پیش می‌آید یا در موقعیت دود مه شدید و طولانی هوای شهر) می‌تواند کشنده باشد. این گاز خطرناک قابلیت ترکیبش با هموگلوبین خون ۲۰۰برابر اکسیژن است و تولید کربوکسی هموگلوبین می‌کند، که نه‌تنها جلو اتصال اکسیژن به هموگلوبین را می‌گیرد، بلکه مانع آزادشدن اکسیژن از اکسی هموگلوبین باقیمانده نیز می‌شود. با این فعل و انفعالات کمبود اکسیژن در بافتها پیدا می‌شود و اعضای حیاتی بدن، چون قلب و مغز، صدمه می‌بینند؛ در یک کلام انفارکتوس زیاد می‌شود، تنگی نفس و بیماریهای ریوی و حتی خفگی پیش می‌آید.

دی‌اکسید کربن  معروف به گاز  «گلخانه‌یی» که در غلظتهای بالا خطرناک است، ولی در هر غلظتی که باشد،  گرم‌کنندهٌ آتمسفر است و مضرّ به حال جوّ.

۲ـ اکسیدهای گوگرد، که به‌خصوص در هوای تهران به تراکم شدیدی می‌رسند و بیشتر ناشی از سوختهایی چون گازوئیل و مازوت‌اند، بوی زننده‌یی دارند و به‌آسانی با بخار آب ترکیب شده تولید اسید می‌کنند. این ترکیبات سمّی باعث انواع حالتهای خارش، سوزش چشم و ‌سرفه می‌شوند. علاوه بر عوارضی که برای انسان، به‌خصوص اطفال و افراد مسن، دارند، فضای گیاهی را هم مریض می‌کنند و رفته‌رفته موجب مرگ و میر درختان می‌شوند.

۳ـ اکسیدهای ازت، بسیار سمی هستند و نقطهٌ حملهٌ آنها به‌خصوص اندامهای تنفسی‌اند. اثر خطرناک دیگر تراکم گازهای ازت آن است که تحت تأثیر نور خورشید، وارد فعل و انفعالات فتوشیمیایی می‌شوند و حالت معروف به اسماگ را به‌وجود می‌آورند. مثلاً تولید اُزون زیاد می‌شود، که البته، برای تنفس خطرناک است.

۴ـ هیدروکربنهای نسوخته، در دو گروه، الفینها و آروماتیکها، نقش مهم و خطرناکی در آلوده‌کردن هوای شهرها ایفا می‌کنند، چون هم ‌بسیاری از آنها سرطانزا هستند و هم در واکنشهای فتوشیمیایی، که به اسماگ می‌انجامند، مداخله می‌کنند. یکی از خطرناکترین این مواد بنزول است، که در مقادیر بسیار کم هم سرطانزاست و معمولاً در گزارشهای به‌اصطلاح مسئولان ترافیک تهران‌کلمه‌یی به آن اشاره نمی‌شود. موتورسیکلتها بیشترین مقدار هیدروکربنها را تولید می‌کنند و تراکم آن در هوای تهران گاه به ۱۰۰برابر حد مجاز می‌رسد.

۵ـ فلزات سنگین و سمّی، به‌ویژه سرب،  به‌صورت اکسید سرب، به‌طور عمده از لوله اگزوز خودروها وارد هوای تهران می‌شود و با همین ترکیب وارد ریه شده و رفته‌رفته موجب مسمومیت با سرب می‌گردد، به‌خصوص در بچه‌ها. علایم اولیهٌ این مسمومیت، بی‌اشتهایی، بی‌حوصلگی و کمبود تحرک است و به‌تدریج تغییر فرم گلبولهای قرمز خون، کاهش ضربان نبض، بالارفتن فشار خون، چروک‌خوردن و نارسایی کلیه، آسیبهای عضلانی، سردردهای شدید، امراض عصبی و مفصلی پیش می‌آید. در نوزادان و خردسالان باعث افت ضریب هوش و در بانوان به‌هم‌خوردن عادت ماهانه می‌شود.

                                                      

ممنون دکترقصیم, سخن آخرتان ؟

   – به نظرمن عامل سیاسی تعیین کننده است: یعنی همین رژیم ولایت فقیه که قدرت پرستی, جهل و جنایتکاری خصلت نمای دسته بندیها, سیاستها و خطوط راهنمای اعمالش شده. رژیم خامنه ای ضد مردمی و فاسد است. به نیازمندیهای عمومی, به محیط زیست شهرها و بهداشت توده های مردم, به رفع آلودگیها و… توجهی ندارد, اعتنا نمی کنند که سی سالست بحران آلودگی هوای تهران و شهرهای دیگر رو به افزایش رفته و سالهاست مرگبارشده و محتاج رسیدگی اورژانسی و طرحهای جدّی رفع آلودگی است. سرمایه ها را به سرکوب و غارت می برند. البته درمورد این بحران نیز, مانند سایربحرانهای کشور, علم و دانش و کارشناسان حرف درست را زده اند, راه و چاه معلوم و مشخص شده, ولی تا این دارو دسته ها سرکارند کاربه دست کاردان سپرده نمی شود. رژیم باید برود, اهل علم و کار و دلسوزی به حال ملک و ملت باید سکاندارشوند تا کشتی طوفانزده به ساحل نجات برسد. اینست کلید گشایش قفلها.