جنبش مردان محجبه یک جنبش ارتجاعی است!

اگر الان یک جوان ۲۲ ساله از من و شما که نسل انقلاب ۵۷ بودیم بپرسد آخر چطور شد که شمایی که در سال ۵۷ نه برای حکومت عدل علی و خمینی، بل برای سرنگونی شاه و بر علیه سلطنت به خیابان رفته بودید یکهو انقلاب ضد سلطنتی شما را رنگ اسلامی زدند؟ چه شد و به چه طریقی قادر شدند یک انقلاب به آن عظمت را رنگ اسلامی بزنند و سپس در خون برپادارندگانش خفه کنند؟ چه جوابی میدهیم؟

میتوانید یک دوجین دلیل و تجربه و شاهد برای پاسخ به این سئوال بیاورید. یکی از این تجربه ها یاد خود من مانده است. آنهم تجربه شبی بود که بانگ سیاه الله و اکبر را در محله ما بلند کردند و چو افتاد که عکس خمینی در ماه است. من آنزمان یک نوجوان ۱۶ ساله خداناباور و آته ایست بودم. همان شب من با تمام قدرت تلاش کردم به اطرافیانم که به طرز عجیبی به عکس ماه خیره شده بودند بفهمانم که این یک کلک است. عکس خمینی و ماه؟ اما به خرج آن افراد نرفت که نرفت که نرفت. میدانید چرا؟ چون نسل من یک حزب چپ کمونیست و ضد مذهب و ضد شرقزدگی نداشت. یک حزبی که دنباله رو جو نباشد، جوگیر نشود و قدرت این را داشته باشد مردم را دنبال خود بکشد. برای همین هم قبل از اینکه صدای امثال من و شما به همدیگر برسد، روی دوش حزب توده و جنبش کپک زده اسلامی و شرقزده و در ساخت و پاخت با آمریکا و آخوند، کار خودشان را کردند. همه این یاد آوریها برای این بود که بگویم مهم این است که نگذاریم همان تجربه را الان تکرار کنند. چگونه؟

به نظر من الان مهمترین خطری که مبارزه مردم را تهدید میکند احمدی نژاد نیست. احمدی نژاد و حکومت را اگر بگذارند، مردم بخوبی پایین میکشند. احمدی نژاد و خامنه ای و نظام در معرض تعرض مردم قرار دارند. مردم با آنها در جنگند. خطری که مردم را تهدید میکند جنبشهای ارتجاعی هستند که مردم خیال میکنند با آنها در جنگ نیستند، در حالیکه این جنبشها با مردم در حال جنگند. تهدید این است که یک جنبش ارتجاعی در خود خیابان، روش، هدف، سمبلها و اشکال و شیوه مبارزه خود را به مردم بیندازد به نحویی که این مبارزه نه برای پیروزی بل برای تامین هدف آنها قالب بخورد. حال هر کسی فکر کند خطر رفع شده از دو حال خارج نیست. یا احساس نزدیکی با همان جنبش ارتجاعی دارد و خجالت میکشد به زبان بیاورد، یا آنقدر جوگیر شده که قادر به دیدن این خطر بزرگ نیست. نتیجه هر دو البته یکی است.

اجازه بدهید یک مروری در خود خیابان به این روشها، اشعار، سمبلها و… بیندازیم. الان حدودن ۶ ماه از عمر این تلاطم انقلابی و اوجگیری جنبش انقلابی سرنگونی مردم میگذرد. در عرض این شش ماه ما بطور سیستماتیک شاهد یک روش معین خیابانی هستیم. این روش خود را در محدوده تلاش هرکولی برای قالب زدن مبارزه مردم در چهارچوب کاراکتر اسلامی منتهی از نوع اهلی شده آن نشان میدهد. شعار الله و اکبر و سایر شعارهای مذهبی، رنگ سبز سیدی، کشاندن اعتراض به اماکن مذهبی مانند قبر خمینی، بهشت زهرا، مساجد و نمازهای جمعه، یادآوری مداوم التزام به خمینی، تلاش بسیار برای جلوگیری از شعار مرگ بر جمهوری اسلامی، تلاش برای برگزاری اعتراضات در روزهای تاریخ اسلام، اعیاد و روزهای اسلامی و … است. آخرین کاری که این جنبش کرد و به اعتقاد من در حکم همان انداختن تصویر خمینی در ماه است، محجبه کردن مردان است. الان شما نگاه کنید از خرسندی تا احمد باطبی، از سازگارا تا مخملباف، از هنرمند و آخوند تا هنرپیشه و آوازه خوان، یک ارکستری که همیشه در طی این سی سال همزمان بلند شده و همزمان نشسته است روسری به سر شده است. این عکسی که من برای شما در پایین این صفحه سنجاق کرده ام مال خواهران زینب در قم نیست، اینجا پاریس است و اینها به اصطلاح اپوزیسیون مملکت هستند که به اسم اعتراض در قلب پاریس چادر و چاقچور کرده و عکس یادگاری میگیرند. رفیق آلمانی من با دیدن عکس مردان محجبه گفت: شبیه القاعده هستند! مردم شما کی از دست اسلام نجات پیدا میکنند؟

و جالب اینجاست که بزمشان جور شده علاوه بر کمپین مردان محجبه راه افتاده اند، کمپین زنان عمامه به سر هم راه بیندازند. به نظر من همه این اقدامات اتفاقی، تصادفی و محض خنده نیست. این یک جنبشی است که در رنگ اسلامی زدن به بلند شدن مردم خاورمیانه و بویژه در ایران استاد است. این یک جنبشی است که با همین سمبلها آدم کشته است. رهبر کارگری را بالای چوبه دار برده و به فعال حقوق زن قبل از اعدام تجاوز کرده است. و چون جلو مردم ایران را الان با توپ و تانک هم نمیشود گرفت. الان جلو عروج چپ را با توطئه و همدستی آخوند و ارتش و غیره هم نمیشود گرفت. الان بی بی سی و صدای آمریکا باید کار دیگری بکنند. کار اینها این شده که با انداختن این سمبلها به مبارزه مردم آن را قیچی کنند. میدانند که اگر این تصویر را از مردم ایران ارائه بدهند که خیزششان اسلامی است تبلیغ کبریت بیخطر کرده اند. چه کسی در این مملکت تصور میکرد که در یک جامعه ضد اسلامی مردم بلند بشوند و دست بر قضا در مبارزه خیابانیشان صدای الله و اکبر شنیده بشود؟ چند نفر در این مملکت تصور میکرد آخوندی را که حتی راننده تاکسی سوارش نمیکند به اسم “رهبر” مبارزه برای سرنگونی به مردم بیندازند؟ به نظر من هیچ کس! چرا؟ چون همه تصورشان این بود که شعار الله و اکبر را با توجیه ایدئولوژیک و مذهبی به میدان می آورند. جواب دادن به این توجیه هم کار یک نوجوان ۱۲ ساله بیخدا بود. اما نه! شش ماه است الله و اکبر، خمینی کجایی میرحسینت تنها ماند، سینه زنی، عزاداری و…. را لباس سیاسی و خیابانی پوشانده اند و میفروشند. شما به کسی که دستبند سبز بسته بروید بگویید آقا چرا دارید الله و اکبر میگویید؟ با این الله و اکبر دوستان و همکلاسیهای ما را بالای تپه اوین به گلوله بستند، میگوید ما هم میدانیم! الان مجبوریم. الان جذب حداکثری مبناست. این شعار آن نیست، این یعنی مرگ بر دولت کودتا خانم! خرده خرده! پله پله! داخل کشور اقتضا میکند و … و میدانید فاجعه کجاست؟ همین که شما دارید ایشان را زیر فشار میگذارید و افشا میکنید، یک سازمان، نهاد، شخصیت چپ سر و کله اش پیدا میشود که به شما بگوید این آقا را نزن! الان تضاد عمده احمدی نژاد است!

الان نمی آیند بگویند آقا ما جنبشی هستیم که همین الان هم زیر کلیپهای مردان محجبه مینویسیم ما حجاب را دوست داریم، به شرط اختیاری بودنش! این نهایت اعتراضی است که این اسلامیهای میانه رو به حجاب دارند! میگویند این کار ما صرفن سمبلیک است. کسی پیدا نمیشود بگوید آقا شما چرا همه سمبلیهایی که انتخاب میکنید “اتفاقی، اتفاقی” اسلامی است. اگر اتفاق است، خب یک بار هم اتفاقی یک اقدام ضد اسلامی بکنید. اگر تصمیم از قبل است چرا پلاتفرم سیاسیتان را رو نمیکنید؟

سئوال من این است که این آقایان میخواهند به دستگیری مجید توکلی اعتراض کنند، میخواهند به حجاب اعتراض کنند؟ پس چرا بطور اتفاقی سمبلی را و روشی را انتخاب میکنند که اسلامی است؟ در این مملکت، ما روش و سمبل ضد مذهبی و مدرن کم نداریم. بفرمایید در کنفرانس برلین پروانه حمیدی هم به حجاب اعتراض کرد. چکار کرد؟ مقنعه را سرش کرد، لباس تنش را بیرون آورد و زیر ریش اشکوری دور زد و جیغ جمیله کدیور را در آورد. سئوال من این است که وقتی مردم ایران پروانه حمیدی را دیدند چه گفتند؟ گفتند مقنعه سرش بود؟ نه! گفتند یک زنی به اعتراض علیه نظام و ستم کشی زن لخت شد! آن موقع چه کسی به پروانه حمیدی حمله کرد؟ همین ارکستری که امروز روسری سر مردها کرده است. بروید ببینید. اسم تک تکشان در لیست تهمت و افترا و دشنام به پروانه حمیدی هست. خب الان چرا سمبل برلینی اعتراض جای خودش را به سمبل آخوندی و فاطمه کماندویی داده است؟ اگر میخواهند به حجاب اعتراض کنند مانند ینار محمد می نشستند کنار یک وبکم و آتش میگرفتند زیر یک روسری و میگفتند من حجاب را میسوزانم که ستون حکومت و مقدسات نظام توست! چرا نمی کنند؟ چرا حجاب را ینار محمد سوزاند، مهین علیپور سوزاند، راسموسن در نروژ سوزاند، من و رفقای من میسوزانیم اما این حتی وقتی میخواهد انتخاب کند دست در انبان اسلام میکند  و حجاب را روی سرش می اندازد؟ به نظر من به خاطر اینکه پروژه سیاسی دارد. پروژه دارد این مبارزه را در ایران، در خاورمیانه، در عرصه بین المللی اسلام سبز و میانه رو جا بزند. میخواهد به جای فردا، همین امروز طبقه کارگر و جنبش پیشرو این طبقه را در نطفه خفه کند. شما الان پای تلویزیونتان بنشینید و زبان اسپانیولی بلد نباشید و اخبار را نگاه کنید، تا تظاهرات یونان را می بینید که دارند پرچم سرخ کول میکشند، فوری میگویید چپ یونان امروز در خیابان و در اخبار بود. چرا؟ چون آن چپ خواسته و اراده کرده مبارزه آن روز را با شمایل چپ به جهان معرفی کند. در باره ایران هم همینطور است. ۶ ماه است مردم ایران دارند فریاد میزنند اعتراضشان به “جمهوری اسلامی یک کلمه کم و بیش” ربطی ندارد، افاقه نکرده است. اینها در خارج کشور پرچم الله و اکبر بلند کردند، در داخل هم تمام زورشان را زدند مردم یک شعار زنده باد آزادی خالی نگویند! به نظر من مبارزه مردم ایران در این شش ماهه بیشتر از کهریزک زیر فشار جنبش سبز بوده است. پاره کردن عکس خمینی یعنی موسوی خفه شو! یعنی ول کنید این مردم را! یعنی برو کنار احمدی نژاد بایست تا تکلیفت یکجا یکسره بشود! یعنی مردم دنیا بدانید مردم ایران این جرثومه ها را چه با سیاه و چه با سبز نمی خواهند! اگر سال شصت به رفقای من و شما میگفتند مردم در خیابان عکس خمینی را پاره کردند، ما میگفتیم لابد آن انقلاب سوسیالیستی که میگویند همین است! الان باید چپ مملکت زور بزند که پاره کردن عکس خمینی در فوکوس باشد نه مورد غضب قرار گرفتن موسوی و چاره اندیشی برای اینکه نکند دستگیرش کنند! الان باید زور بزنید حقانیت پاره کردن عکس آن دیکتاتور را بوسیله مردم ثابت کنید، در حالیکه برای موسوی و زیر فشار بودنش غصه میخورند. این یعنی اینکه چپ مملکت الان یا تعرض میکند یا به وی تعرض خواهند کرد. اینکه در کتابها آمده است که رهبری یک اعتراض و یک انقلابی را باید گرفت و به آن رنگ چپ زد دقیقن به همین معناست. رنگ زدن یعنی بردن راه و روش و افق تو! نه دنباله روی تو از افق دشمنان مردم! یعنی اینکه روش کنفرانس برلین را دست بالا بدهیم نه اینکه به روش محجبه کردن مردها و عمامه به سر کردن زنها تعظیم بشود! چون مردم در خیابان سازش نمیکنند. خط سازش از احزاب سیاسی شروع میشود. به نظر من هر جایی مبارزه مردم مورد معامله قرار میگیرد و شکست میخورد باید یک اتفاقی در میان احزاب سیاسی آن جامعه قبلن افتاده باشد که چپ آن جامعه قادر نبوده روش و افق و سمبلهای خودش را به روش و افق و سمبل اعتراض مردم تبدیل کند. کاری کند که آن اعتراض از زبان این چپ و با منش این چپ سخن بگوید. اجازه بدهید یک مثالی بزنم. ببینید حزب کمونیست کارگری در طی این بیست ساله بارها با روش اعتصاب غذا چه در رابطه با زندانیان سیاسی یا پناهجویان یا حتی کارگران مواجه شد. اولین حرفی که منصور حکمت در ارتباط با این روش مبارزه زد این بود که این روش با حرمت ما به جسم انسان جور در نمی آید! اعتراض باید هم اهداف متعالی داشته باشد هم روش متعالی! اعتصاب غذا روشی منبعث از زجر دادن تن و روزه اسلامی است. ما بارها در مقابل پناهجویان گفتیم که ما از اعتراض بحق شما حمایت میکنیم اما مطلقن حاضر نیستیم از لب دوختن و آسیب به خود شما حمایت کنیم. ما این روش را منع میکنیم. ما روشهای متمدن و مترقی جنبش خودمان را جلو پای شما میگذاریم. برای همین نوع انسانگرایی عمیق، برای این نوع مدرنیسم غربی غیر مذهبی و برای این درایت و فهم حزب کمونیست کارگری این حزب توانست به یک جریان اجتماعی تبدیل بشود. الان هم سخن من این است که اعتصاب غذا کجا و روسری و حجاب کجا! این دیگر فبهی المراد است که باید محکم دست رد بخورد. اعتراض به نظام جمهوری اسلامی یک اعتراض موجه است. اما من روش جنبش خودم را به مردم پیشنهاد میکنم و برای تبدیل افق و روش و تصویر جنبش خودم به روش اعتراض مردم تلاش میکنم. قرار نیست جنبش من و افق و تصویرش در یک اعتراض همگانی حل بشود به نحویی که نشود تشخیص داد خود این مبارزه راست هست بالاخره یا چپ؟ اسلامی است یا ضد اسلامی؟ زنانه است یا مردانه و محجبه؟ لذا من یکی زیر بار هیچ سمبل، روش، هدف سیاسی که با منفعت جنبش کمونیستی و کارگری منافات داشته باشد نمیروم. کمونیست محجبه نداریم! کمونیست سینه زن نداریم! کمونیست مسلمان نداریم! گذشت دوره حزب توده. الان کمونیست کارگری یعنی زدن توی دهن نظام! زدن توی دهن اسلام! یعنی گفتن اینکه اسلام عین لمپنیسم است و حجاب سر مردان کردن عین لمپنبازی است. هدف وسیله را توجیه میکند نداریم! من دنبال موج راه نمی افتم! جنبش من با خلاف جریان بودنش میبرد. ما در زمانی که شیرین عبادی جایزه نوبل گرفت دیدیم که چه اتفاقی افتاد. ما چند ده نفر کمونیست کارگری محکم ایستادیم گفتیم این جایزه برای لانسه کردن اسلام حقوق بشری است. همین ارکستر محجبه و عمامه به سر، آن موقع به ما حمله کردند. یک هفته نشد در اثر ایستادگی ما دسته گلهایشان را از عبادی پس گرفتند. من طرفدار این نوع کمونیسم و این نوع سیاستمدار بودنم. من میگویم اینکه باری به هر جهت رژیم بیفتد هدف من نیست. رژیم باید برود. اما اگر با روش، با سمبل، با نگاه، با افق و تصویر من نرود، من و همه فعالین حق زن، من و همه دانشجویان چپ، من و همه فعالین کارگری و حقوق اجتماعی نه فقط قدرت را نمیگیریم، بل همین ارکستر همه ما را زیر میگیرد و از روی ما رد میشود. کسی که امروز خیال میکند با روسری سر کردن، رفیقش را از زندان بیرون آورده ( که محال است) فردا جلو من و شما را برای سوزاندنش به بهانه اینکه تندروی میکنید میگیرد! مگر همینها نیستند که همین الان به مردم میگویند پاره کردن عکس خمینی کار ضد انقلاب است! مشکوک است! مگر همینها نیستند که برای رفیق من و شما در خارج کشور چون شعار مرگ بر جمهوری اسلامی میدادیم پلیس خبر کردند! همین برقع به سرهای سبز بودند!

به نظر من اگر چپ مملکت چشمش را باز نکند، اگر جلو سازش را نگیرد، اگر حتی بدون تاثیر بگذارد، همین امروز قربانی شده و مردم را هم قربانی کرده است. بفرمایید این هم عکس مشمئز کننده آقایان معترض محجبه!

1,273 نظر در “جنبش مردان محجبه یک جنبش ارتجاعی است!

  1. ۲۰۰۶ carisoprodol february mt cthc buy viagra :[[[ genericviagra %[ buy tramadol us pharmacies 5566 tramadol hcl
    ۸۱۵۸۶ cheap cialis 07527

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.