درس های انقلاب اکتبر و آنارشیزم

در مورد بحث رفقای آنارشیست- چه آن هایی که اعلام می کنند آنارشیست هستند، و چه رفقایی که علناً این موضوع را مطرح نمی کنند (آنارشیست های خجالتی).

در ابتدا باید بگویم که ما به طور کلی به عنوان مارکسیست های انقلابی برای این فعالین در تاریخ احترام قائل هستیم و فکرمی کنیم که این ها بخشی از جنبش هستند، بخشی از جنبش کارگری هستند، اما سیاست هایی که اتخاذ کرده اند مورد سؤال و بحث است؛ همان طور که دوستمان امروز اشاره کرد از زمان کارل مارکس این بحث ها آغاز شده، و تا به امروز ادامه دارد. و این بحث ها را نیز ما باید ادامه بدهیم.

اما یک وجه مشترکی همین امروز و در همین اتاق در بین تمام آنارشیست ها وجود دارد، و آن هم تحریف آگاهانه یا ناآگاهانه نحوه به قدرت رسیدن طبقه کارگر در انقلاب روسیه است. ما امروز در این جلسه در مورد انقلاب اکتبر از ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ صحبت می کنیم، یعنی فقط در این دوران، و پنج شنبه دو هفته دیگر، بحثی خواهیم داشت در مورد انقلاب اکتبر پس از ۱۹۱۹ و سال های ۱۹۲۰ و ۲۱ ، و از ۱۹۲۴ به بعد.

بنابراین در این دوران، یعنی در (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹)، قدرت دولتی در روسیه، در دست شوراهای کارگری بود و نه در دست حزب. رفقا، تکرار خلاف این حقیقت، یک تحریف بزرگ و فاحش تاریخی است. طبقه کارگر براساس فعالیت مستمر خود در درون جنبش کارگری به آگاهی ساختن شوراهای کارگری رسید، و در درون شوراهای کارگری فعالین متعددی مبارزه می کردند. منشویک ها بودند، بلشویک ها بودند، اس آرها بودند و آنارشیست ها هم بودند. در تحلیل نهایی، شعار بلشویک ها، یعنی تمامی قدرت به دست شوراهای کارگری، مورد تأیید اکثریت شوراهای کارگری در روسیه قرار گرفت. و براساس این سیاست، دو، سه روز قبل از انقلاب، شوراهای کارگری به طور اکثریت رأی دادند که شعار بلشویک ها صحیح است، و باید به طرف تسخیر قدرت رفت.

بله، رفقای آنارشیست هم آن جا بودند که صحبت از کمیته های کارخانه می کردند، ولی آن ها در اقلیت قرار گرفتند. دوستان آنارشیست، اگر شما در درون جنبش کارگری، در اقلیت قرار گرفتید چه باید کرد؟ شوراهای کارگری رأی به قدرت دادند و در درون شوراها ۱۱ نفر از مسئولین این شوراها و نمایندگانشان را از بلشویک ها انتخاب کردند، چون ۲۵ سال این ها را دیده بودند، مبارزین کارگر بلشویک انتخاب شدند که قدرت کارگری را اعلام بکنند، ۳ نفر از منشویک ها و چند نفر از اس آرها و یک نفر هم از آنارشیست ها، که آنارشیست ها در حکومت شرکت نکردند، به دلیل همین بحث هایی که امروز هم می کنند: “قدرت بد است، باید برویم از پایه ها بسازیم”. ولی چگونه باید این قدرت طبقه ی کارگر اعمال شود؟

چگونه باید این نظام سرمایه داری سرنگون گردد؟ هیچ گونه راه حلی این رفقای آنارشیست ندارند. امیدوارم که این رفیقمان امروز بیاید، این بحث ها را در هفته های آتی و یا ماه های آتی در همین اتاق به بحث بگذارد، ولی به شکل مکتوب هم ما ادامه می دهیم. زیرا که این بحث ها فقط مربوط به امروز و یا دیروز نیست، بحث هایی است که از ۲۰۰ سال پیش تا به الآن در جریان بوده و هیچ جای دنیا مشاهده نشده که این رفقا (با وجود رزمندگی، مبارزه و حضورشان در صحنه)، توضیح داده باشند که چگونه در شرایط امروز ما می توانیم طبقه کارگر را به قدرت برسانیم. و همچنین سرمایه داری را سرنگون بکنیم، و به طور سیستماتیک این ها طفره رفته اند. و این موضوع را هنوز پاسخ نداده اند.

بنابراین در درون انقلاب اکتبر، شوراهای کارگری قدرت را به دست گرفتند، نه حزب بلشویک و یا نه لنین، و نه لنینیست ها. اگر شما بخواهید این مسأله را انکار نمایید، یعنی انقلاب اکتبر را تحریف کرده اید، یعنی یک واقعه مهم تاریخی را دارید تحریف می کنید. این دوستمان امروز این را اشاره کرد و رفقای “آنارشیست خجالتی” هم امروز این را مطرح کردند.

بنابراین این مسأله باید روشن باشد که شوراها رأی دادند و قدرت را به دست گرفتند و نمایندگانشان اکثریت بلشویک بودند. چه کار باید کرد وقتی شوراها و اکثریت کارگران به حزبی که به آنان متعلق است، رأی می دهند؟

این یک مسأله خیلی مهم و مرکزی است که دوستان باید توجه کنند و اگر خلاف این را می گویند، و یا ادعا دارند که لنین و حزب آمدند و کودتا کردند و و یا این که این ها آمدند و طبقه ی کارگر را فریب دادند، این را باید با سند اثبات نمایند. از تاریخ نویسان و مورخین مستقل این اسناد را ارائه بدهند. موظف هستند این اسناد را ارائه بدهند، چون این مسأله مهمی است، که آیا قدرت را شوراها در دست گرفتند و یا حزب بلشویک؟ و یا کودتا اتفاق افتاد و طبقه کارگر را بلشویک ها فریب دادند؟

بنابراین این مسأله مهمی است که باید توضیح داده شود.

طبقه کارگر و شوراهای کارگری در بسیاری از موارد برخلاف حزب بلشویک رأی دادند. به عنوان مثال در معاهده صلح “برست- لیتوفسک”: در این شرایط حزب بلشویک و لنین، موضعشان صلح بود، ولی شوراهای کارگری مخالفت کردند (این در سال های ۱۹۱۷-۱۹۱۸ بود) سپس فرمول متفاوت دیگری پیدا شد که “نه جنگ و نه صلح” را تبلیغ می کرد، و اتفاقاً این پیشنهادی بود که از طرف ترتسکی داده شد و مورد تأیید شوراها هم قرار گرفت.

در خیلی از موارد به طور سیستماتیک بین سال های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ درواقع آرای بلشویک ها به حساب نمی آید و شوراهای کارگری تصمیمات اساسی جامعه و سیاست های خارجی و داخلی را به عهده می گرفتند. این رفقا چگونه می توانند این مسائل را انکار بکنند؟

این ها با نظراتی که باکونین از صد سال پیش مطرح کرده، خوانایی نداشت؛ بنابراین مشکل ما این است که؛ یک قسمت از تاریخ جنبش کارگری به دست آنارشیست ها دچار تحریف شده است. این باید روشن باشد که مسأله تسخیر قدرت به دست چه کسی رخ داد. و آن چه، که از زمان ۱۹۱۹ به بعد، یعنی زمان جنگ و اختلافات و مسائلی که پیش آمد را طی دو هفته دیگر می خواهیم بحث نماییم.

ما به عنوان یک گرایش مارکسیست انقلابی، هم به لنین و هم به تروتسکی در آن دوران انتقاد داریم، و این ها را مورد بحث قرار می دهیم و این ها هم هیچ ربطی به جریاناتی که پس از لنین در دوران استالین اتفاق افتاد ندارد. رفقای آنارشیست می خواهند این گونه وانمود کنند که درواقع لنینیزم، همان پیش شرط ها و زمینه های استالینیزم را فراهم آورده و استالینیزم ادامه لنینیزم است!

به هیچ وجه این ها درست نیست و این مسائل را دو هفته دیگر نشان خواهیم داد و ثابت خواهیم کرد که این چنین نبوده. دوستان عزیز، اتفاقات کرونشتات را بحث خواهیم کرد و نشان خواهیم داد که مسأله کرونشتات چه بوده، این نیز یکی از مسائل تحریف آمیزی است که رفقای آنارشیست در صحنه بین المللی دامن زدند و  در جلسه آینده بر سر آن صحبت خواهیم کرد.

بنابراین مسأله عمده ای که باید به آن اشاره و تأکید کرد، این است که راه حل هایی که در انقلاب اکتبر مطرح شد، حداقل یک سلسله راه حل های مشخص بود و توانست که قدرت پرولتاریا را اعمال بکند و پرولتاریا هم برای نخستین بار در سطح جهان، رژیم سرمایه داری را سرنگون کرد. این درس بزرگی از انقلاب اکتبر است که باید فراگرفت.

اختلافات با آنارشیست ها به سال ها پیش از انقلاب اکتبر برمی گردد. این ها را هم باید بررسی بکنیم، در ارتباط با مسأله آنارشیزم، باید ببینیم که پیشنهادات مشخص این رفقا برای مرکزیت یافتن دولت و چگونگی سرنگونی رژیم و همچنین دولتی که بعداً قرار است دولت نباشد، چیست؟

پاسخ این مسائل را ما هنوز که هنوز است از رفقای آنارشیست، از تمام گرایشات آن و سایه روشن های مختلف آن، دریافت نکرده ایم! این موضوعی است که باید مورد بحث قرار بگیرد، وقت هم بسیار است و هفته های دیگر بر سر تمام این مسائل جلسه می گذاریم و بحث می کنیم، منتها در جلسه آینده یعنی دو هفته دیگر به طور مشخص بحث بر سر علل شکست انقلاب اکتبر است که امیدوارم رفقا شرکت کنند و دخالت هایشان انجام دهند.

منتها من پیشنهاد می کنم که دخالت ها از قبل به صورت مکتوب موجود باشد و رفقا این مطالب را قبلاً ارسال نمایند و ما آن ها را در سایت ها و جاهای مختلف می گذاریم تا رفقایی که در جلسه حضور پیدا می کنند از قبل با بحث ها آشنا شوند و همچنین نقدهایمان از یک دیگر را به شکل مکتوب ادامه بدهیم تا بتوانیم در آتیه گام های مشترکی برداریم.

با تشکر،

از میلیتانت شماره ۴۸

صوتی: دخالت رفیق مازیار رازی در جلسه بحث انقلاب اکتبر در باره موضع آنارشیست ها در نفی به قدرت گیری شوراهای کارگری در انقلاب ۱۹۱۷ روسیه.

 http://www.nashr.eu/sdaha/paltak/anarch.mp3