تحریف حقایق از جانب سران کومه له جدید پایانی ندارد!

تحریف  حقایق از جانب سران کومه له جدید  پایانی ندارد!
(در حاشیه جدل سردبیر نشریه جهان امروز با یک  هم محفل سابقشان)

‌‌‌هلمت احمدیان، سردبیر نشریه جهان امروز “حکا” اخیرا  در شماره ۲۸۲ آن به بهانه پاسخ به محفل ایرج آذرین و رضا مقدم، که بنظر میرسد تازگی همکاری و پیوندشان به هم خورده است،  دست به تحریف و نفرت پراکنی مجددی علیه کمونیزم کارگری و منصور حکمت و حقایق مربوط به دوره جدائی بیش از٩٠ درصد کمونیستهای کردستان و ایران از کومه له و حزب کمونیست قدیم زده است. هه لمت احمدیان میتوانست حکایت و مقاله بی مایه اش را در جواب به طرف مقابل خودش در همان چهار چوب جنگ خانوادگی خود نگاه دارد و به این بهانه بار دیگرخواننده گان انشا نویس خود را دست کم و فاقد حافظه تاریخی فرض نگیرد. مسائلی  مانند علل جدای های آندوره را که  متکی به اسناد غیر قابل انکار و قابل دسترس برای ‌همگان میباشد نمیبایست به این شکل ناشیانه و کودکانه آنرا وارونه جلوه گر کنند و به جنگ و تحریف آن میرفتند.  برای کومله تا دیروز عبدالله مهتدی بهانه و آتوی بود برای تعرض به کمونیستها و امروز  یک محفل مشابه را برای چنین تلاش ناسالم و ضد کمونیستی انتخاب کرده اند.
 مسئله قابل توجه ای که بند ناف جریان امثال هه لمت را با همین جریان آذرین و محافل دیگری چون بهمن شفیق که در این چند هفته تقریبان همزمان تعرض و یاوه گوی شان برعلیه تاریخ کمونسم کارگری و نقش برجسته منصور حکمت را به هم میبافد نمیتوان بی ربط دانست.
 اما ممکن است برای کومله که “دول زرگویز” همیشه و از جمله در دوره جدائی ما نیز برایشان همه چیز و قبله “جنبش کمونیستی” و هم  سیاست در جهان و هم جنبش خلق کرد بوده و هست مسائل دیگری نیز آنها را وامیدارد که همچنان و بعداز بیش از دو دهه  ازجدائی بر کوبیدن طبل نفرت و تحریف علیه حکمت و حکمتیستها همچنان بر طبل نفرت ‎بکوبند.  به ویژه: نیاز کردایتی، نیاز رابطه با جنبش ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق، نیاز نزدیکی با شاخه های دیگرکومه له قوم پرست، ضرورت زمینه سازی بیشتر  برای شرکت در کنفرانس پیشارو “ملی کرد” و “تلاش صادقانه برای به پیروزی رساندن آن”، و  همچنین شاید هم بروز مجدد کشمکش در درون خودشان و قد علم کردن تعداد دیگر در قبال سیاستهای به غایت راست رهبری کو مه له و غیره باعث چنین تلاشی از سوی سر دبیر جهان امروز شده است. بنظر من همه این عوامل در تداوم مواضع راست و ضد کمونیستی آن جریان در برخورد به سازندگان واقعی تاریخ کمونیستی کومه له که در صف کمونیزم کارگری و حزب حکمتیست هستند دخیل میباشند. بنظر میرسد مقاله سر دبیر جهان امروز تجسم و انعکاسی از فشار  و پاسخ  و عکس العمل به همه این پدیده ها است. بهانه کردن یک جریان  آشکارا ضد کمونیست کارگری و ضد حکمت مانند “اتحادیه سوسیالیستی”  برای تحریف یک رویداد تاریخی مهم به همان اندازه اعتبار دارد که حزب دمکرات عبداله مهتدی را بهانه تعرض به کومه له کمونیست دوره ما و دوره جنگ دمکرات علیه ما کرده بود.
هه لمت احمدی که سالهای طولانی است با کسانی که بیش از خود او ،از گذشته خود و از تاریخ کمونیستی کمونیزم کارگری و حکمت نفرت و دروغ تولید میکنند، همکاری نزدیک  سیاسی وسازمانی داشته اند.  در تلویزیونشان مشترکا سر گرم  کار”جنبش کارگری” بودند. و حتی بخاطر آنها یکی از برجسته ترین اعضا کمیته مرکزی شان را وادار به استعفا کردند. اول میبایست برای مردم توضیح دهند که چرا کار و رابطه شان به اینجا کشیده شد؟ اتحاد ناممقدستان با  این جریان علیه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را کسی فراموش نمیکند مقالات آن دوره کومله که ‌ بنام مستعار لینا و‌همسو با اتحاد سوسیالیستی و اطلاعات جمهوری اسلامی علیه این دانشجویان را همه به ‌یاد دارند سئوال اصلی این است که چه ضرورتی شما را مجاب کرده است به بهانه جدل با این همقطاران  دیروز خود مجددا به شانتاژ و پرتو پلا گوئی علیه کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست روی بیاورید؟.
 در سرتاپا این مقاله کسل آور هه لمت احمدی تلاش شده است که  یک تصویر بی مایه از منتقد هم محفل سابق خود  بدست بدهد تا از ورا این تصویراثبات کند که کمونیسم کارگری است که‌ بانی به هم زدن کومه له، عامل “تقویت ناسیونالیسم”!! از هزیمیت شده گان و  اهل عـمل غیر انقلابی بودند. مستقل از عقب افتادگی و پوچی در استدلال و تکرار همان احکام ناسیونالیستی و ارتجاعی، مانند هزیمت و عمل انقلابی و غیره نفس این متد و روش بشدت ناسالم  عوامانه و ضد مارکسیستی است که همیشه مبانی  سیاسی و فکری رهبران فعلی “حکا”  و کومه له  جدید رابوده است.  بیست سال است آنرا تکرار میکنید و نه تنها  از تکرار آن خسته نمیشوند بلکه با تکرار مکرر چنین دروغ ها و عوامفریبی ای  نزد خودتان به عین حقیقت تبدیل شده است. به جای جدل سیاسی، رودررو و متکی به اسناد و پرنسیبهای کمونیستی پناه بردن به چنین روش و متدی نه تنها عقب مانده و از مذهب و فرقه مذهبی  بد تر و فرقه ای تر است که اپورتونیسم  و عوامفریبی و عدم شهامت سیاسی این جریان را بر ملا میکند. اختلافات و دلایل اختلافات و سر انجام جدائی ماها آن نیست که هه لمت فرموده اند. من خوانند را  یک بار دیگر به لینک های زیر که حاوی اسناد غیر قابل انکار مربوط به آن تاریج هستند رجوع میدهم و فکر میکنم با مراجعه  بی طرفانه به آن میتوان بی  محتوای نوشته هلمت را نشان داد .
 اسناد کتبی و صوتی  منتشر شده و نشده  که در دست هست نشان میدهد که کادرهای از این سازمان به جای وارد شدن به جدل سیاسی و سالم کارشان در برخود به مخالفین از جمله حکمتیستها دقیقا متکی به همان روش تروریستی  و دشمنانه و بیمارگونه ای است که چند وبلاک دست ساز جمهوری اسلامی مانند همان دوره داب تهران  امروزعلیه خود این کومه له ایها از جمله کومه له شاخه هه لمت احمدی راه اندازی کرده اند. ‌هه لمت که در مقاله اش از جانباختن بیش از ٢٠٠٠ کمونیست و اول مه وغیره نام میبرد لازم است بداند هیچ یک از این تاریخ و افتخارات، که امروز سازمان هه لمت همچنان نان آندوره را از آن میخورد، ربطی به کومه له و حزب کمونیست امروز که کارش کوبیدن و پرونده سازی و جعل تاریخ کمونیستهای همان تاریخ کمونیستی کو مه له و حزب کمونیست است مطلقا ندارد. این ا‌قایان با اتکا به تئوریهای ضد کمونیستی عبداله مهتدی از جمله تلاششان برای نزدیکی و همکاری کومه له با اتحادیه میهنی کردستان ایران سالها علیه آن جدائی و تک تک ما شانتاز و دروغ سازمان دادند. مهتدی هنگامی که از خود آنها انشعاب کرد و حتی انواع فشار از جمله تدارک حمله مسلحانه علیه کومه له ابراهیم علیزاده سازمان داد، ما تنها نیروی بودیم که از کومله حمایت کردیم در حالی که در قدم بعد و تا امروز هم تنها کشمکشی که با  ناسیونالیسم عریان سازمان مهتدی داشته و دارند این است که ” مهتدی با کمونیزم کارگری بود”. مخالفت محوریشان با آنها هم تنها و تنها از این زاویه که روزی با “کمونیسم کارگری بوده است”  برایشان اهمیت داشته و دارد.
همانطوری که گفتم سردبیر نشریه جهان امروز غیر مستند و کاملا تحریف شده به تحولات دوره جدای جریان کمونیسم کارگری از حزب کمونیست و کومه له قدیم می پردازد. نه جریان جنگ ایران و عراق، نه چپ عراق نه مبارزه مسلحانه و هیچکدام  به تنهای دلایل محوری جدائی و اختلافات آندوره نبودند، اینها خود جزئی از بخش اختلافات پایه ای تر بین گرایشات درون کومه له قدیم از جمله اختلافات عمیق سیاسی  مابین افق و آلترانتو جنبشی  کمونیسم و ناسیونالیسم کرد در برخورد به کلیت کومه له و شیوه برخورد به جنبش کمونیستی و کارگری بود. تقدیس مبارزه مسلحانه، برخورد مذهب گونه به زن، سازش با “مذهب توده ها” ، عدم اتکا به طبقه کارگر،  کوبیدن طبل پیروزی نهای بر حزب دمکرات از سوی گرایش ناسیونالیستی کومله آندوره، مسئله رسیدگی به زندگی پیشمرگان که سالها مبارزه کرده بودند و جریان شما ارزشی برایشان قائل نبودید، نقد سنت ناسیونالیستی مبارزه مسلحانه که شما به آن متکی بودید و حتی بعداز پایان جنگ ایران و عراق و یورش صدام به ما نمیخواستید به فهمید که اوضاع عوض شده و نمیشود مثل سابق به نیروی زیاد اروگاه نشینی و اما ضربه پذیر رضایت داد، اینکه ارگانهای اصلی رهبری از زیر سلطه صدام بیرون برود و نیروی مسن و زخمی و فرسوده را به خارج فرستاده شود که شما آنرا آشبتال و هزیمت نام نهادید، و دهها مورد مشابه اجزا اختلافات ما بود نه آن نکات سطحی و من در آوردی هه لمت. بحث ارزیابی از موقعیت کومه له و اینکه در جریان رویدادهای جنگ خلیج نویسنده جهان امروز و ابراهیم علیزاده و بقیه با حمایت و اتکا به مواضع “تخطئه انقلاب” عبدلله مهتدی  او را همراهی  و حمایت کردن از جنبش بورژوا عشایر کرد و را جلو ما گذاشتند و سر انجام هیچ کدام از این سیاستها مورد قبول اکثریت کومه له و حزب کمونیست آنزمان نبود و آن اکثریت بزرگ که حول کمونیزم کارگری متشکل شده بودند را ه جدائی را در پیش گرفتند. آنچه هه لمت  در این خصوص میگوید ساده لوحانه، تحریف شده و نشانه عقب گردی به مراتب بیشتری است به نفع جنبش ناسیونالیسم کرد و چپ ملی در کردستان. اساس این عقب گرد پایه های عروج  ناسیونالیسم عریان و در نهایت تبدیل کومه له بعداز ما را به چند شاخه است که‌درست این بود  هه لمت را هم توضیح  میداد.
اما در پایان  نکته جالب و شجاعانه هلمت را که بنظرم جوک اصلی مطلبش را به نمایش میگذارد نباید فراموش کرد. میفرمایند که جدائی کمونیسم کارگری باعث  تقویت ناسیونالیست کرد شد. اما نمیگویند چگونه و چرا؟ اینها خوب میدانند که یک کلمه فراتر از این  بروند. تیشه به ریشه خود میزنند. چنین جوکی پاسخی بر نمیدارد اما سوالاتی را در مقابل هه لمت و رهبران کو مه له قرار میدهد که اگر  در طرح چنین ادعای جدی هستند ملزم به پاسخ  این سوالات میباشند.  لطفا اگر جدائی کمونیزم کارگری به ناسیونالیسم کمک کرد بفرمائید جوابتان برای انشعابات پی در پی  شما هم مربوط به‌کمونیزم کارگری است؟ تبدیل شما به چند جریان دیگر “کومه له ” ای را چه چیزی را تقویت کرده است و علل آن چه بود؟ اگر کمونیزم کارگری به ناسیونالیسم کمک کرد شما بفرمائید بعداز بیست سال تمام بعداز آن جدائی چه کاری کرده اید که به زیان ناسیونالیسم تمام شده باشد؟ تحریف و نفرت پراکنی و ترور و سانسور کمونیست کارگریها و حکمتیستها؟، که خودتان هم میدانید هر چه که دارید از فداکاری و تلاش و رزمندگی آنها در دوره ای که با هم بودید، دارید. مبارزه تان با ناسیونالیسم و احزاب بورژوازی کرد مانند حزب دمکرات؟ کی، کجا، لطفا آدرس بدهید؟  در افشا حکومت بورژوا ناسیونالیست کرد در عراق ؟ لطفا آدرس!. در رابطه با کشتار ٨ هزار زن در کردستان عراق؟ در اقرار به “انقلابی” بودن حزب دمکرات؟ در سانسور و تحریف و ادعا دست جمهوری اسلامی داشتن در اعتراضات مردم در شهر سلیمانیه علیه احزاب کردی؟ در استقابلتان از کنفرانس ملی کرد و سر دوانی تان برای شرکت صادقانه  در آن و به پیروزی رساندن آن ووو…..
 لطفا ابتدا به این سوالات روشن و سر راست  و صادقانه  جواب دهید.   بعد هم مردم قضاوت بهتری میکنند و هم  شما نیز شاید بتوانید بدون احساس شرم  در دنیای مجازی  چنین تحریف و ارزیابی از آندوره به دست بدهید.
برای دستیابی به حقایق مربوط به دوران جدائی کمونیسم کارگری از کومه له و حزب کمونیست قدیم در سال ٩١ میلادی به این چند لینک رجوع کنید:
http://hekmat.public-archive.net/index.html
http://hekmat.public-archive.net/index.html
http://hekmat.public-archive.net/index.html
http://hekmat.public-archive.net/index.html
http://hekmat.public-archive.net/index.html
http://hekmat.public-archive.net/index.html
http://hekmat.public-archive.net/index.html

١٩ آذر ٩٠
١٠ دسامبر ٢٠١١