تحزب یک ضرورت اساسی و حیاتی برای انقلاب مصر

حدود یک هفتته پیش دور اول و مهم از یک انتخابات سه دوره‌ای مصر برای تعیین نمایندگان پارلمان مصر صورت پذیرفت. اخبار اولیه حاکی از آن بود که بیشتر از ۶٣ درصد از افراد واجد شرایط در انتخابات رای داده‌اند. ولی بررسیهای بعدی نشان داد که تعداد شرکت کنندگان بیشتر از ۵٢ درصد نبوده است. قاضی انتخابات گفته است که موقع اعلام اولیه آمار بسیار خسته بوده است. جالب این است که ارتش تعداد شرکت کنندگان را بیشتر از ٧٠ درصد اعلام کرده بود. مجموعه این آمار ضد و نقیض، باضافه مسائل دیگر، از جمله اینکه تمام سرپرستان یکی از حوضه‌های انتخاباتی در اعتراض به شرایط انتخابات صندوقها را ترک کردند و مواردی از تهدید رای دهندگان از طرف اسلامیها مشاهده شده است، مشروعیت این انتخابات را زیر سوال میبرند. آمار و اخبار حاکی از آن است که حزب آزادی و عدالت از اخوان المسلمین با حدود ٣۶ درصد آرا و حزب النور از سلفیها با حدود ٢۵ درصد آرا برنده انتخابات هستند. این قضیه از پیش هم قابل پیش بینی بود. اسلامیها با حمایت مالی اقشار دارا و بخش تجاری و حمایت حکومت نظامیان و آمریکا و با داشتن سازماندهی حاضر و آماده از شانس بیشتری برخوردار بودند. بهمین خاطر هم در فاز دوم انقلاب مصر که اوایل ماه نوامبر برای سرنگونی حکومت ارتشیان (اسکف) صورت گرفت شرکت نکردند و عملا علیه آن تبلیغات راه انداختند. نیروهای چپ و برخی نیروهای لیبرال در گرما گرم انتخابات در نبردی خونین در قاهره و اسکندریه و شهرهای دیگر با نیروهای ارتش و پلیس درگیر بودند. انتخابات ار طرف این نیروها تحریم شد.
همانطور که در مقالات متعددی که قبلا بحث کرده‌ایم، انقلاب مصر هنوز ادامه دارد. مضحکه انتخابات و پیروزی اسلامیها ممکن است وقفه‌ای کوتاه در پروسه رشد و اعتلای انقلاب ایجاد بکند اما نیروهای چپ و آزادیخواه و مردم میلیونی که از فقر و بیکاری و تحقیر و خفقان به تنگ آمده‌اند هنوز میدان مبارزه را ترک نکرده‌اند و دنبال راههای مناسب برای پیشبرد امر انقلاب هستند. مردم مبارز و معترضی که خطر مواجه با نیروهای سرکوب پلیس و ارتش مبارک و بعد هم ژنرالها را به جان خریدند عاشق چشم و ابروی نیروهای اسلامی نبودند و با این اتفاقات به خانه‌هایشان برنمیگردند. در نبود یک حزب منسجم و با تجربه و روشن و در شرایط نسبتا ضعیف تشکلهای کارگری انقلاب مجبور است مسیر پر پیچ و خمی را طی کند تا به سرمنزل مقصود برسد. این یکی از آن پیچها هست.
من تا بحال دو درس از انقلاب مصر آموخته ام. اول اینکه انقلاب پروسه‌ای بغایت پیچیده است و دوم اینکه بدون یک رهبری سازمانیافته و روشن نمیشود به اهداف انقلاب دست یافت.
پیچیدگی انقلاب، مثل هر پدیده پیچیده دیگری، از آنجا ناشی میشود که فاکتورهای زیادی در تکوین، پیشروی، و پسروی آن دخیل هستند. هرکدام از این فاکتورها بنوبه خود پیچیده هستند و به دست آوردن اطلاعات لازم درباره هر کدام از این فاکتورها اغلب سخت است و احتیاج به زمان و امکانات زیادی برای کسب دارد. تغییرات جزئی در هر کدام از این فاکتورها میتواند تغییرات بسیار بزرگتری را در کل پروسه انقلاب باعث گردد. این امر در واقع ریشه پیچیدگی انقلاب است.
در مصر از یک طرف نظام حاکم و حامیان آن باضافه نیروهای اپوزیسیونی که ماهیتا درکنار این نظام هستند، مثل تمام نیروهای ملی و مذهبی را داریم و از طرف دیگر نیروهای آزادیخواه و برابری طلب را داریم که خود شامل احزاب و سازمانهای متفاوت هستند. اینکه هرکدام از این نیروها چه می‌گویند و چکار میکنند مسیر انقلاب را تعیین میکند.
واقعیت تاسف آور در مورد انقلاب مصر و سایر انقلابات در منطقه این است که این انقلابات در سمت چپ از یک سازماندهی و رهبری لازم برای هدایت سکان کشتی انقلاب محرومند. شرایط خفقان و دیکتاتوری یکی از تبعاتش این است که اجازه رشد و نمو و تشکل یابی به نیروهای چپ نمیدهد. نیروهای چپ اغلب سرکوب میشوند و نظام حاکم یا نیروهای اپوزیسیون راست میداندار صحنه تحولات اجتماعی میگردند. اما این ممانعت و جلوگیری از تشکل نیروهای پیشرو در هیچ نظامی مطلق نیست. بخصوص در خود دوره انقلاب شرایطی پیش میاید که نیروهای چپ بسرعت میتوانند متشکل شوند. شرایط انقلابی زمینه مناسب برای تشکل یابی سریع و سازماندهی و رهبری نیروها را فراهم میکند، اما این نیروها باید امر سازماندهی و رهبری را بعنوان یک امر فوری و حیاتی در دستور کار خود قرار دهند. در مدت زمان حدود یک سالی که بعد از انقلاب ژانویه مصر میگذرد فرصت مناسبی برای سازمانیابی برای نیروهای چپ وجود داشت که اگر آنها آمادگی ذهنی را داشتند و به حیاتی بودن امر سازماندهی واقف بودند شاید امروز اوضاع بسیار بهتری داشتند. در هر حال امر سازماندهی و رهبری هنوز یک ضرورت حیاتی هست و نیروهای چپ و آزادیخواه ناگزیرند به آن بپردازند.
درباره انقلاب مصر و نقاط ضعف و قوت آن باید بیشتر گفت و نوشت. باید تمام نیروهای دخیل در این انقلاب عظیم قرن بیست و یکم بدقت مورد مطالعه قرار گیرد و زوایای مختلف انقلاب شکافته شود. در نوشته‌های بعد سعی خواهیم کرد به این امر بپردازیم. در همین شماره کارگر کمونیست مطلب کوتاهی از حسام الحملاوی ترجمه شده و در اختیار شما قرار میگیرد. در این مطلب به مسئله سازماندهی اشاره میشود.*
۵ دسامبر ٢٠١١