اعتراضات کارگری باید اتحاد کارگران را بدنبال داشته باشد! در حاشیه نامه اعتراضی “کارگران ایران‌خودرو”

گروه صنعتی ایران‌خودرو، طبق گفته “نامه کارگران گروه صنعتی ایران‌خودرو به وزارت کار” بیش از صد هزار کارگر دارد. “صد هزار” کارگر می‌تواند یک شهر را بلرزاند. نیروی عظیمی است که خود با صدها هزار کارگر دیگر و هزاران هزار عضو خانواده کارگری در ارتباطند. یکی از اخبار مهم این هفته، نامه اعتراضی بخش وسیعی از این کارگران در رابطه با پیش نویس اصلاحیه قانون کار است. این نامه اعتراضی امضای بیش از ۶٠ هزار کارگر از ٣٠ شرکت زیرمجموعه این گروه صنعتی را در رابطه با آخرین پیش نویس اصلاحیه قانون کار رژیم اسلامی بر خود دارد. نامه‌ای که این کارگران امضا کرده‌اند حاوی نکات ارزنده و مهمی است. در این نامه از حذف شرکتهای پیمانکاری و قراردادی در کارهائی که دائم هستند حرف زده شده است. به بی تشکلی اعتراض شده است. از پایان دادن به اضافه کاری اجباری و اخراج کارگران، از کارفرما بودن دولت و غیره و غیره حرف زده شده است. با صراحت گفته شده است: “ﻣﺎ نمی‌خواهیم ﺑﺮده ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻣﺎ ﺣﻖ زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎﻧﻲ داریم. ﻣﺎ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻴﻢ ﻛﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ داشته باشیم”. بنحوی از بسیاری از معضلات پیش پای جنبش کارگری حرف زده است و به آن اعتراض کرده است.

نقطه ضعف‌های نامه
این نامه اما از دو نقطه ضعف عمده رنج می‌برد: ١) گلایه از عملی نشدن قانون کار فعلی، و ٢) تفرقه در بین کارگران. من در این یادداشت به نقطه ضعف اول که همانا خود را درگیر قوانین جمهوری اسلامی می‌کند، نمی‌پردازم. بارها به این نکته پرداخته‌ایم که نباید خود را علاف قوانین جمهوری اسلامی کرد. اما یک نکته را باید یادآوری و تاکید کنم که کارگران با خواندن این نامه از خود می‌پرسند از عملی نشدن چه چیز قانون کار گله باید داشت؟ قانون کاری که اساسش ضد حرمت و موجودیت و حق کارگر است و درصد خیلی بالائی از بندهای آن برای به بند کشیدن کارگر است و اتفاقا با عملی شدن همین قانون کار است که کارگران را به این فلاکت کشانده است؛ آنگاه باید روشن باشد از عملی نشدن چه چیز گله دارند. جریان ضد کارگری خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار تمام این سالها جائی که جاسوسی و همکاری با سایر ارگانهای سرکوب رژیم نتوانسته اعتراض کارگری را مهار کند آنگاه تلاش داشته‌اند که اعتراض کارگران را حول دفاع از قانون کار فعلی و عملی شدن آن و امثال آن کانالیزه کنند. طبعا کارگر مجبور است در مقابل “اصلاح” این قانون کار که حق دیگری از کارگر ضایع میکند و یا زنجیرهای پایش را محکمتر میکند اعتراض کند اما کشاندن کارگر بدنبال دفاع از قانون کار فعلی کار همین جریانات ضد کارگری خانه کارگر و شوراهای اسلامی است که کارگران نباید از آن غافل باشند.
اما نکته دوم از آن جهت مهم است که می‌تواند اهمیت اعتراضات مندرج در نامه را یکسره تحت شعاع قرار بدهد. در بخشی از این نامه آمده است: “قانون گذار بقدری از مرحله پرت است که حتی نمی‌داند کارهای خدماتی هیچ ربطی به جامعه کارگری ندارد. کارگر آفرینده کار است. کارگر با بازوانش کار می‌کند. کارگر خدمات به کسی نمی‌دهد. کارگر ارزش تولید می‌کند، که سود آن نصیب کارفرمایان و سرمایه داران می‌گردد…” مطمئن نیستم که در بین ۶٠ هزار کارگری که پای این نامه را امضا گذاشته‌اند، بغیر از تنظیم کننده این نامه، کس دیگری معلمان، پرستاران، مددکاران اجتماعی، مربیان مهدکودکها، کارمندان جز بانکها، رانندگان اتوبوسرانی و صدها و هزاران هزار کارگر خدماتی دیگر در این مملکت را کارگر بحساب نیاورد! حتی معلوم نیست جدا کردن هزاران کارگر دفتری و خدماتی در همین شرکت ایران خودرو هم چه کمکی به نامه مزبور می‌رساند!؟ آیا این جمله صرفا بخاطر این وارد شده است که “پرت بودن” تنظیم کننده اصلاحیه را به مخاطب یادآوری کند؟ آیا تنظیم کننده این نامه واقعا معتقد است که بدون کار راننده تریلی امکان حمل شدن قطعات خودرو از یک شرکت زیرمجموعه ایران خودرو به شرکت دیگر از آن برای مونتاژ امکانپذیر است؟ آیا ایشان واقعا معتقد است که بدون راننده اتوبوس امکان جابجا شدن صد هزار کارگر ایران خودرو به این راحتی امکانپذیر است؟ واقعا جایگاه معلم و پرستار در جنبش کارگری و تولید ثروت و ارزش اضافه را متوجه نیست؟ ایشان آیا واقعا فکر می‌کند که بدون کارمند بانک، براحتی سر هر ماه می‌توان به دفتر شرکتهای پیمانکاری رفت و از منشی خواست که ۴٠٠ هزار تومان را بشمارد و به تک تک صد هزار کارگر یادشده بدهد؟ آیا واقعا نشان دادن جایگاه تک تک این کارها در تولید سود و ثروت در جامعه امروز کار سختی است؟

گفتم که در این نامه، به مسائل و معضلات مهمی از جنبش کارگری اشاره شده است؛ اما اگر این جنبه نامه یعنی جدا کردن بخشی از کارگران از “جامعه کارگری” الگوی اعتراضات و نگاه جنبش کارگری به مبارزه و اعتراض به وضع موجود باشد، بدام ایجاد یک تفرقه اساسی در جنبش کارگری خواهیم افتاد. این نامه، یک نامه مهم اعتراض به وضع موجود است، اما این خط که میان کارگر تولیدی و خدماتی تفرقه میاندازد صدای جنبش کارگری نیست. نه لقمه نان بیشتری بر سر سفره کارگران می‌آورد و نه باعث پیشروی سیاسی جنبش کارگری می‌شود. اتفاقا ما را به کانالی می‌کشاند که باید دائم در حال کشف “کارگران ناب”، اینکه چه کسی کارگر است و چه کسی نیست، کدام طیف از کارگران بازوی کارگری دارند و کدام یکی ندارند، کدام یکی دستان پینه بسته تری دارند و کدام یکی ندارند و غیره باشیم و به جای عقب راندن تعرضات رژیم اسلامی به جنبش کارگری، در حال جدا کردن صفوف خود از همدیگر باشیم. جنبش کارگری به اتحاد بیشتری بین بخش‌های مختلف خود احتیاج دارد. اعتراضات چند سال اخیر و پتانسیل اعتراضی بین معلمان خواب راحت را از چشمان جمهوری اسلامی ربوده است. اعتراضات کارگران شرکت اتوبوسرانی واحد از مهمترین اعتراضات چند سال اخیر جنبش کارگری بوده است. واضح است که کس و یا کسانی که این نامه را تنظیم کرده‌اند از اعتراضات بخش‌های مختلف جنبش کارگری خبر دارند. بعید بنظر می‌رسد که کسی از حذف پیمانکاران و لغو کار قراردادی حرف بزند و وضعیت برده وار شرایط کار در ایران را یادآوری کند و در عین حال گوشه چشمی هم به ایجاد تفرقه در بین صفوف کارگران داشته و از عملی نشدن قانون کار فعلی هم گله مند باشد! به نظر می‌رسد که کس و یا کسانی در لابلای نکات اعتراضی مندرج در این نامه، نکات تفرقه اندازانه وارد کرده‌اند و به امضا بقیه هم رسانده اند! فعالین جنبش کارگری که دائم باید این حیله‌ها و توطئه گریها را خنثی کنند، بار دیگر هم باید هوشیارانه‌تر عمل کنند و نگذارند از اعتراض کارگری و جو اعتراضی در جامعه سواستفاده بشود!
بهرحال در این باره زیاد می‌شود نوشت و زیان بیش از حد آن به حال جنبش کارگری را بیشتر میتوان توضیح داد، اما امیدوارم که چنین گرایشی، اگر اساسا بتوان آن را یک گرایش زنده در جنبش کارگری ایران دانست، توسط فعالین سوسیالیست و کمونیست جنبش کارگری، حتی بخاطر اتحاد صرف جنبش کارگری هم که شده، منزوی شود.
۵ دسامبر ٢٠١١