نکاتى در جواب به نوشته هلمت احمدیان!

آقای احمدیان به بهانه برخورد و جواب به نوشته ای از “اتحاد سوسیالیستی” اتهاماتی را به کمونیسم کارگری و منصور حکمت وارد کرده است که البته تازگی ندارد و این جوسازی نفرت و اتهامات راست ناسیونالیستی جواب خود را بارها گرفته است، البته مبتکر این اراجیف راست و ضد کمونیستی شاخه های مختلف سازمان زحمتکشان بودند و عواقب سیاسی و نتایج مرزبندیهای آنها با چپ و با گذشته خودشان را دیدیم و همه میدانند که کجا ایستاده اند.
آقای احمدیان میتوانست به “اتحاد سوسیالیستی” جواب بدهد و نقد کند و آنها را ارزیابی بکند اما نقد و ارزیابی محفلی که نزدیک به دو دهه میباشد ربطی به کمونیسم کارگری ندارند و به دشمنی و نفرت پراکنی علیه کمونیسم کارگری شهرت دارند، آیا رواست که به این بهانه از موضعی راست و ضد کمونیستی به منصور حکمت و کمونیسم کارگری تاخت. در نوشته احمدیان اسمی از منصور حکمت نیامده. او ظاهرا وارد “دیالوگ” با فردی به اسم احمد شقاقی شده است. اما روایات و اشاره به آن تاریخ و اختلافات درونی و جناح بندیهای حزب کمونیست ایران با کمونیسم کارگری و منصور حکمت میخ شده است. در واقع هلمت احمد شقاقی را بهانه حمله به آن تاریخ کرده است.
اشاره به دهه ٩٠ میلادی و حوادث عظیم سیاسی دنیای آن دوران و برخورد به تنگناهای سیاسی کمونیسم اوج مسئولیت و دفاع از کارگر و کمونیسم از طرف منصور حکمت میباشد. کارهای عظیمی که راهنمای دوران حاضر هم میباشد. من به نسل جوان و فعالین سیاسی که با آن تاریخ هنوز آشنایی کامل ندارند توصیه میکنم این آثار را بخوانند.
آقای احمدیان تحولات آن دوران حزب کمونیست ایران را به اردوگاه نشینی خلاصه میکند. او همچنان به تحقیر تئوری و سیاست کمونیستی میپردازد و به بقیه فخر فروشی میکند. حقیقتا کلاهتان را قاضی بکنید و وجدانا در خلوت خود فکر کرده اید اگر آن روند تاریخی بوقوع نمیپیوست و کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) با منصور حکمت و اتحاد مبارزان کمونیست آشنا نمیشد آیا با مارکسیسم عاریه گرفته از مائو و مارکسیسم انورخوجه ای تا کجا دوام میاورد. آیا مارکسیسم کومه له از تعبیرهای پیکار و رزمندگان روشنتر و شفاف تر بود؟ که در تناقضهای سیاسی آن دوران داغان و متلاشی شدند. موضعگیری در قبل جنگ ایران و عراق مگر یادمان رفته که این سازمانهای به اصطلاح چپ و مارکسیستی و موضعگیری های “وطنی” آنها تمام آنها را تا مرز متلاشی شدن کشاند. آیا واقعا مارکسیسم شما تفاوتهای اساسی با مارکسیسم آلای شورش و ملابختیار داشت.(آلای شورش یک سازمان منشعب از اتحادیه میهنی بود با مسئولیت ملا بختیار)، عبدالله مهتدی و شعیب ذکریایی از پیشروان نظری آن دوران کومه له بودند و عاقبتشان به کجا رسید و مارکسیسمشان تا کجا دوام آورد.
شما هنوز از برنامه ای پیروی میکنید(البته به درست) که هنوز امضای منصور حکمت را برخود دارد، این اندازه ایستادن در جبهه چپ و مواضعی که در دفاع از حزب کمونیست ایران ابراز شده جای خوشحالی است. روند تکامل سیاسی ـ تاریخی این روند را نباید فراموش بکنید! البته کسی خواهان “پاداش” و “خیریه” ای در وفاداری و این مسئولیت نیست. انتظار طبیعی هم این است که شانتاژ نکنید و به صاحب برنامه و به کمونیستهای بغل دستتان تهمت و ناروا نزنید.
آقای احمدیان اشاره میکند ما در دهه ٩٠ صحنه را خالی کردیم و نتوانستیم در صحنه بمانیم و این خدمت به ناسیونالیسم بود. اما ایشان و رفقایش ماندند!. شما ماندید اما، باور کنید از ادبیات سیاسی آندوره شما یک صفحه و حتی یک دهم این “نوشته” اخیرتان را نمیتوانیم در مورد ناسیونالیسم و فشار و نقد از ناسیونالیسم را پیدا کرد. البته تعریف و تمجید و نشست و برخاستهای “دیپلاماتیک”ی چرا فراوان خیلی وجود دارد. شما یکبار نخواستید و نتوانستید ناسیونالیسم کرد را از خود برنجانید. 
دیدگاه آقای احمدیان از رزمندگی و شجاعت همان دیدگاه ناسیونالیستی بارزانی ـ طالبانی میباشد. که اگر همین دیدگاه را مبنا قرار دهیم ما از رزمندگی و سختی کشیدن و جنگ و فداکاری برای آرمانهایمان که در یک تشکیلات بودیم، اگر نه کمتر، بیشتر از آقای احمدیان نبودیم و باید این واقعیت را هم یادآوری کرد که تشکیلات ایشان هنوز هم از پس انداز و اندوخته های کومه له قدیم که امروز در صفوف کومه له جدید نیستیم، خرج و مصرف میکند. 
ایشان میفرمایند حزب کمونیست کارگری توده ای نشد. به گروه فشار اپوزیسیون خارج کشوری تبدیل شد. ما این “ارزیابی” “هوشمندانه” را فقط و فقط بحساب تنفر شما پذیرفتیم. کمونیسم کارگری نه اینکه خارج کشور را به عرصه ای از دفاع کارگران ایران، بلکه عرصه را به حضور جمهوری اسلامی در خارج از کشور تنگ کرد و در داخل کشور هم شعارهای آزادی ـ برابری و پرچم سرخ در اعتراضات را به بخش قابل روئیت و قوی از مطالبات انسانی جامعه تبدیل کرد. این پیشروی ها حاصل سه دهه فعالیت مداوم و پیگیری کمونیسم دخالتگر منصور حکمت است. 
واقعا میپرسم، هیچ وقت این سوال را از خودتان کرده اید که با وجود امکان جو اعتراضی در کردستان و محبوبیت چپ و کمونیسم شاهد اثر گذاری قابل ملموس و اتکایی بوده اید! ما که شاهد شاهکاری از شما نبودیم. جنبش کارگری متاسفانه هنوز با فاصله زیادی در ارتباط با سازمانیابی و تشکلهای خود و مجمع عمومی قرار دارد.
شما که در صحنه ماندید و اردوگاه نشینی را ترک نکردید و مثل همیشه کومه له برایتان اردوگاه معنی میدهد، توسری خوردید، مزاحمتی برای کسی ایجاد نکردید، علیرغم اینکه در وسط دریایی از اعتراض و تقابلهای اجتماعی و طبقاتی در عراق و کردستان بودید منشا چه اثری بوده اید. شما همیشه سعی کرده اید مهمان “خوب” باشید و اردوگاهتان را حفظ کنید.
تنها در چند سال اخیر در پی تحرکات توده ای و رشد چپ در جامعه ایران چرتک شما پاره شد و بدنبال حوادث روز هستید. کومه له معمولا فقط یک دهه از حوادث مهم و اطرافش عقب است. یک دهه طول کشید و با بحث و جلسه و کنگره تا متوجه شوند که کومه له فقط اردوگاه و تفنگ و حمایل نیست. یک دهه طول کشید تا خجل وار به سازمان زحمتکشانیها بگویند ناسیونالیست، آنهم وقتیکه عبدالله مهتدی گلویشان را فشار داد و میخواست اخاذی و کودتای تشکیلاتی بکند.  البته هنر شما این بوده که هر وقت به جریانات انشعابی از خودتان از جمله ناسیونالیسم کرد “نقدی” داشته اید، قبل از ابراز به اصطلاح “نقد” کلی بدو بیراه نثار ما کمونیسم کارگریها و منصور حکمت میکنید. این کار شما حسابگری  عمدی برای نرنجاندن آنها است. با اتحاذ این روش سخیف  میخواهید تا اذل و ابد در فرهنگ دوران نفرت بمانید.
اما، حالا بیشتر از دو دهه از انشعاب دهه ٩٠ میلادی میگذرد. همه تاریخ گذشته حقانیت دیدگاه و نظرات منصور حکمت را به اثبات رسانید، یادتان رفته است که منصور حکمت در مباحثات آن دوره به خط عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده گفت؛«انتهای این خط خبات است». شما باور نمیکردید و آن را اغراق میدانستید. البته از خبات هم پیشی گرفته اند. و در باتلاق قومپرستی دست و پا میزنند.  حزب کمونیست کارگری که همیشه قاطع تر از خود شما این توظئه ها را محکوم کرده است. و از شما دفاع کرده است. چرا باید از جانب آقای احمدیان و همفکران ایشان مورد همان حملات راست و ناسیونالیستی قرار بگیرند که مهتدی ها و ایلخانی زاده ها در ٢٠ سال گذشته تکرار کرده اند.
آقای احمدیان! دنیای دیگری غیر از روابط اطرافتان، اردوگاهتان و عکس گرفتن با “احزاب کردی” و تلاش برای شرکت در کنفرانسهای “ملی”، وجود دارد. این دنیا که شما با آن بسیار فاصله دارید و گرفته اید به مراتب وسیعتر و معترضتر، با چهره تر، محبوبتر، انقلابی و معترض تر از دایره محدود زندگی سیاسی شما است. کمی بیدار شوید! اوضاع سیاسی امروز دنیا، خاورمیانه و ایران و نیازهای جامعه را واقعی تر قبول و به رسمیت بشناسید.. توصیه های صمیمانه ما را بشنوید. بجای نفرت پراکنی از کمونیستها فکری بحال خودتان بکنید. حال و روز اطرافتان را ببینید، آنها زودتر دشمنی علیه کمونیسم را شروع کردند. کسانی که یک دهه تحملشان کردید و در مقابلشان صبور بودید، قوم پرستانی شده اند که حاضرند آلت دست گروهبانهای امریکایی شوند و با هر پاسداری در پستوخانه ای در جوار احزاب کردی دیدار کنند.
در آخر این سوال برای من مطرح است که این برخورد شما را به چه حسابی و چه مصلحت سیاسی باید نوشت. آیا تحت فشار جناحهای راست تر درون و اطراف تشکیلاتتان خواسته اید پز و قیافه چپ سازمانتان را تعدیل دهید. و خیال دیگران را هم راحت بکنید یا اینکه درجه حرارت شما هم تحت تاثیر “بحثهای داغ” حمله به ایران و رژیم چنچ قرار گرفته اید که شاید در سایه حمله امریکا و تعیین یک مدار ٣۶درجه دیگر، فدرال چپها و قوم پرستان را وارد “صحنه” بکنند و شما هم در فکر سبقت و جبران بقیه راه هستید.
مصالح جنبش طبقاتی و منافع مردم محروم و تلاش برای زندگی شایسته انسان از کمونیستها این را طلب میکند که مانع از طی کردن این مسیر توسط کومه له(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) شوند. توضیح و بحث سیاسی تنها امکان تاثیر گذاری مثبت در این جهت است. اما، انتخاب را دیگران میکنند.
عبه صید مرادی
۴دسامبر ٢٠١١