برای اخراجیها وبیکاران، و باز هم به بهانه بحث مظفر محمدی

منصور ترکاشوند
در حالیکه  سیاست وتاکتیک جمهوری اسلامی   برای سرکوب کارگران ،دانشجویان، معلمان، رانندگان شرکت واحد،…وخلاصه هر مخالف ومعترضی،علاوه بر زندان واعدام وسنگسار  به سمت اخراج کردن وبیکار سازی چرخیده است ، نمی شود از محتوی نظرات و تاکتیک پیشنهادی  مظفر محمدی و خواست انحلال تشکلهای کار گران بیکارو اخراجی بسادگی گذشت .  اگر چه عکس مظفر محمدی در این ارتباط ،تا ان زمان که آنرا پس نگیرد گرفته شده، ولی دیگر حتی نام طراح این"انحلال طلبی" هم مهم نیست .

این انحلال طلبی فارق از آنکه از سوی چه کسی طرح شده است، خواست همان کسانیست که "اخراج کردن وبیکارسازی" را اجرا کرده اند،حلقه بعدی اقدامات سرکوبگران است .
جمهوری اسلامی،  در این دوران ، دیگر نمی تواند، و گر نه  کارگر ان معترض را تیرباران میکرد، وگرنه تمامی دانشجویان پلی تکنیک را تیرباران میکرد، دانشگاه را تعطیل میکرد، دیگر نمی تواند والا زنان را از زیر تیغ میگذراند. دیگر نمی تواند والا کشتار معلمان برای حفظ اسلام،و برای خیل جانیان اسلامی کاری نداشت. مگر در سالهای شصت و شصت و هفت قتل عام مخالفین را اجرا نکرده بودند ؟
 اما حربه "کشتار" دست اوباش اسلامی در این دوران وایران امروزبه دلیل پیشرویهای وسیع جنبش سرنگونی وجنبش سوسیالیستی انقلابی، جایش را به حربه   "اخراج  و بیکار" کردن "مخالفین" داده است  .
  برای سرکوب دانشجویان ضمن ضرب وشتم خیابانی وزندان،  حربه اخراج را بکار گرفته  و اخراج میکند. دانشجوی اخراجی در "ایران اسلامی" رسما ازبخش وسیعی از حقوق اجتماعی محروم میشود.  برای سرکوب کارگران معترض نیز ضمن ضرب وشتم ودستگیرهایی رعب آور  و زندان،  وبی توجهی به سلامتی وحیاتشان وقتی که در زندان انند ، حربه بیکار سازی واخراج بکار گرفته شده و دارد اجرا میشود . در مورد معلمین، زنان،  نیز همین وضعیت را بر قرار کرده اند."اخراج وبیکار سازی "تاکتیک اصلی نظام اسلامی در شرایط فغلی است. زندان وضرب شتم، دیگر جواب نمی دهد . بیکار واخراج میکنند وعملا فرد را در فشار زندگی له میکنند.
در مقابل این تاکتیک نظام وجنبش اسلامی ،اجراجیها وبیکاران  بعضا بطور خود بخودی متشکل شده اند .وظیفه حزب رهبر – سازمانده کمونیستی در این شرایط سازماندهی همین "اخراجیها وبیکاران" است. عدم تلاش به موقع کمونیزم کارگری در قبال این جنبش، عدم حضور به موقع کمونیزم کارگری در این ماجرا میتواند مورد انتقاد قرار بگیرد، گرچه خواست مظفر محمدی ودلایل کاملا بی ربطش "نوبر" بود،اما "اخراجیان وبیکاران "مدام باز تولید می شوند .
 کمونیزم کارگری نه فقط باید به استقبال این "تشکلهای بیکاران واخراجی ها" برود،بلکه موظف است بهترین راهها را برای ساماندهی این نیروها طرح واجرا کند. باید دانست  همانطور که  "اخراج"تاکتیک اوباش وجانیان  مهاجم  است ،تشکل "اخراجیها وبیکاران " حلقه بعدی مبارزات  اهل تغییر است .
شعار  "اخراجیها وبیکاران متحد شوید!" باید به شعارهای کمونیستهای کار گری اضافه شود . بحث مظفر محمدی این خوبی را داشت که شخصا فهمیدم حرف دشمنان مردم چیست ؟ وحرف دوستان مردم چه باید باشد؟
 کمونیزم کارگری باید به دقت حرکات وتاکتیکهای جنبش ونظام اسلامی را خنثی و مورد حمله قرار بدهد  .کمونیزم کارگری نباید ونمی تواند در قبال کارگر،دانشجو،معلم،و راننده اخراجی بی مسئولیت باشد . باید نشان دهیم متشکل شدن "اخراجیها وبیکاران" یکی از موثر ترین راهها برای مقابله با حربه جدید دشمنان مردم است.