پیرامون ربودن منصور اسانلو و سفر اخیر وی به لندن

 بهرام رحمانی
«رهایی طبقه کارگر فقط می تواند به دست
 خود طبقه کارگر صورت گیرد.» (از اساسنامه بین الملل اول)

گزارش ها حاکی از آن است که روز سه شنبه ۱۹ تیر ١٣٨۶ – دهم ژوئیه ۲۰۰۷، حوالی ساعت ٧ شب در خیابان گلهک تقاطع مسیر باختر در چند صد متری منزل آقای منصور اسانلو، یک اتومبیل پژو جلوی اتوبوس حامل ایشان می پیچید و چهار نفر از مامورین امنیتی لباس شخصی حکومت اسلامی، که سرنشین این اتومبیل بودند اسانلو را با ضرب و شتم از اتوبوس خارج کردند و به زور به درون اتومبیل پژو انداختند و به سرعت او را به مقصد نامعلومی بردند.

پروانه اسانلو، همسر منصور اسانلو، پنج شنبه ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۷ – ۲۱ تیر ۱۳۸۶، به بی بی سی گفته است که در پیگیری وضعیت همسرش به دادسرا و اداره آگاهی پلیس تهران مراجعه کرده اما پاسخی دریافت نکرده بود.
وی، سپس به زندان اوین مراجعه کرده و پس از اصرار فراوان وی و مادر آقای اسانلو، سرانجام مسئولان زندان به وی اطمینان دادند که همسرش در زندان اوین به سر می برد. اما تا زمانی که دادستان تهران اجازه ندهد، ممنوع الملاقات است و امکان تماس تلفنی وی با خانواده اش نیز وجود ندارد.
پروانه اسانلو می گوید مسئولان دادسرای تهران به وکلای منصور اسانلو گفته بودند که دستوری برای بازداشت وی صادر نکرده بودند اما ماموران زندان اوین می گویند که دستور بازداشت منصور اسانلو را معاونت امنیتی دادستان تهران صادر کرده است.
این اولین بار نیست که حکومت جنایت کار اسلامی، به تهدید و ترور، آدم ربائی، ضرب و شتم، زندان و شکنجه های وحشیانه، روی می آورد. این حکومت و همه جناح هایش در طول حاکمیت خود این جنایات را طراحی و پیش برده اند. بی سبب نیست که امروز اکثریت مردم ایران، خواهان سرنگونی این حکومت رعب و وحشت و نکبت هستند.
بدین ترتیب، حکومت اسلامی، موج تازه ای از دستگیری های وسیع فعالین جنبش های اجتماعی را با راه انداختن رعب و وحشت، آدم بایی، تهدید و ترور، زندان و اعدام آغاز کرده است:
– صبح روز سه شنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۸۶، ۱۱ نفر از کارگران بازداشت شده در جریان مراسم اول ماه مه سنندج، در شعبه ۱۰۴ جزایی دادگاه عمومی این شهر محاکمه شدند. در طول جلسه دادگاه، جمعی از خانواده های کارگران، و شماری از کارگران کارخانه های شاهو و نساجی کردستان نیز در مقابل دادگاه حضور داشته و روند دادگاه را پیگیری کردند.
– بی دادگاه حکومت اسلامی، برای سومین بار طی ۲ هفته گذشته، یک نفر دیگر از فعالان جنبش زنان را به زندان محکوم کرد. نسیم سلطان‌بیگی، از بازداشت شدگان تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۵ در میدان ۷ تیر تهران از سوی شعبه ۱۵ دادگاه حکومت اسلامی در تهران، به ۲ سال زندان تعلیقی محکوم شده است. قبل از این نیز «دل آرام علی» و  «عالیه اقدام دوست»، از دیگر فعالان جنبش زنان به زندان و شلاق محکوم شده بودند.
– علیرضا جمشیدی، سخنگوی قوه قضائیه حکومت اسلامی، روز سه‌شنبه ۱۹ تیر ماه ۱۳۸۶، از  صدور حکم اعدام برای ۲۰ نفر از دستگیرشدگان روزهای اخیر در تهران خبر داد. بر اساس ادعای سخنگوی قوه قضائیه، افراد مذبور در جریان دستگیری های یک ماه قبل که با عنوان مقابله با افراد شرور انجام گرفت بازداشت شده و دارای پرونده های متعددی هستند.
– حکومت اسلامی، طی هفته گذشته سه نفر را در شهرهای زاهدان، شیراز و اراک اعدام کرده است. همچنین حکومت اسلامی، مرد ۴٧ ساله اى به نام «جعفر کیانى» را در منطقه تاکستان سنگسار کرده است.
– روز دوشنبه و هم زمان با هشتمین سالروز واقعه ۱۸ تیر، ماموران انتظامی و امنیتی حکومت اسلامی در تهران، اقدام به دستگیری گسترده فعالان دانشجویی و جوانان نموده است. روز دوشنبه ۱۸ تیر ماموران حکومت اسلامی، در مقابل دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر چندین نفر از فعالان دانشجویی را دستگیر و در جریان حمله به دفتر تحکیم وحدت نیز دانشجویان حاضر در این محل را بازداشت کردند. همچنین ماموران حکومت اسلامی، در هراس از حرکت های اعتراضی به مناسبت ۱۸ تیر، ده ها جوان را در خیابان های تهران بازداشت کرده است. این ها فقط گوشه هایی از تازه ترین وحشی گری های حکومت اسلامی در هفته های اخیر است.
همه این وقایع حاکی از آن است که حکومت اسلامی، به دلیل جلوگیری از اعتراضات خودجوش توده ای نظیر اعتراضی که در نخستین ساعات اولیه سهمیه بندی بنزین در تهران و شهرستان ها روی داد، با هدف مرعوب کردن جامعه، رعب و وحشت خود را تشدید کرده است.
این اعمال وحشیانه حکومت اسلامی را باید شدیدا محکوم نمود و برای آزادی محمود صالحی، اسانلو و دیگر دستگیرشدگان جنبش های اجتماعی تلاش کرد.
مطلبی که در زیر ملاحظه می کنید به دنبال سفر اسانلو به لندن نوشته، اما به دلایلی تاکنون آن را منتشر نکرده بودم.
***
مسئله مبارزات اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر و مسئله اتحادیه های کارگری مسئله ای است که باید همواره توسط نیروهایی که خود را جزئی از طبقه کارگر می دانند مورد تاکید قرار گیرند. یک شرط ضروری این است که هر بحث و حرکتی باید بر مبنای منافع مشخص طبقه کارگر صورت گیرد. باید این نیروها به طور فعالانه در مبارزات اقتصادی و سیاسی روزمره کارگران حضور داشته باشند. همچنین باید شرایط عینی اقتصادی و اجتماعی ایران، ویژه گی های سرمایه داری و جنبش کارگری جوان مبنای تحلیل ها و جهت گیری های سیاسی و اجتماعی قرار گیرد. اساسا باید به کمبودها و ضعف ها انگشت گذاشت و با ارائه آلترناتیوهایی به برطرف کردن آن ها یاری رساند و از غلطیدن به مسائل کلی و انتزاعی آکادمیک  نیز خودداری کرد.
اخیرا در رابطه با سفری که منصور اسانلو، رییس هیئت سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه به لندن داشت، بحث های متعددی در سایت های اینترنتی در جریان است. در برخی موارد نویسندگان این بحث ها موضع خصمانه نسبت به او داشتند. برخی دیگر آن چنان از او دفاع کرده و به منتقیدن آن تاخته اند که به اصطلاح کاسه داغ تر از آش شده اند. حتی چرا و چگونه به اسانلو اجازه داده شده است به خارج کشور سفر کند، در حالی که او پنج سال حبس تعزیری دارد او را نیز مورد سئوال قرار داده اند. این ها بدون این که آزادی سفر
را به رسمیت بشناسند و محدودیت هایی که حکومت اسلامی برای شهروندان درست می کند را افشا کنند، به نادرست اسانلو را مورد سئوال قرار داده اند.
اسانلو، بنا بر دعوت فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل (ITF)، از سندیکای کارگران شرکت واحد جهت حضور در کنگره فدراسیون مذکور، منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره از تاریخ ۲۲ الی ۲۷ خرداد ماه به شهر لندن در کشور انگلستان، محل برگزاری کنگره مسافرت کرد. لازم به یادآوری است که اسانلو، پس از اعتصاب کارگران شرکت واحد تهران و حومه، چندین بار دستگیر و سپس آزاد شده است. اساسا قبل از هر مسئله ای ازادی اسانلو از زندان و اجازه سفر به او را باید در روند مبارزه طبقه کارگر ایران و حمایت بین المللی از این مبارزات مورد بررسی قرار داد. یعنی آزادی آقای اسانلو از زندان و سفر او به لندن، محصول مبارزه رادیکال رو به رشد طبقه کارگر ایران، همه سازمان ها و احزاب پپ و کمونیست، نهادهای دمکراتیک و حمایت بین المللی هم طبقه هایش در سطح جهان است.
منصور اسالو، در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۶، بیانیه ای را  درباره نشست سالیانیه بخش زمینی «آی تی اف»، انتشار داده و از جمله نوشته است: «… سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد) بر اساس ماده ۲۶ قانون اساسی ایران یک اتحادیه مشروع و بر حق است. سندیکای ما در خرداد ماه ۱۳۸۴مجددا بازگشایی شد. جمهوری اسلامی ایران بنابر قوانین موجود داخلی و بر پایه تفاهم نامه مورخ ۱۳/۷/۱۳۸۲ برای تغییر فصل ششم قانون کار در مطابقت آن با مقاوله نامه ۸۹-۸۷ آی ال او حق تشکیل سندیکا و بازگشایی سندیکاهای قدیمی را به رسمیت شناخت. بنا براین باید به همه اتحادیه های کارگری مستقل اجازه حضور و فعالیت بدهد و مذاکرات دسته جمعی را با کارفرما برای تامین درخواست ها و مطالبات کارگران به رسمیت بشناسد.
متاسفانه دولت ما تا به حال سندیکای ما را به رسمیت نشناخته است. در چنین موقعیتی ما قدرشناس به رسمیت شناختن سندیکایمان با عضویت در فدراسیون بین المللی کارگران حمل و نقل و همچنین حمایت های بی شائبه اتحادیه های وابسته به خانواده آی تی اف و آی تی یو سی هستیم…»
اسانلو، همچنین در سخنان خود در این نشست و گفتگوهایش با رسانه های فارسی زبان،  علاوه بر تاکید بر قوانین خوب حکومت اسلامی، به مسائلی نظیر «وحدت ملی» و «وفاق ملی» و «تنش های اجتماعی» تاکید کرده است.
محظورات و محدودیت های اسانلو، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه ایران، قابل درک است و باید به رسمیت شناخت. همچنین هیچ انتظاری نیست که او علیه حکومت اسلامی موضع بگیرد اما در عین حال او می توانست توصیف مثبتی نیز از قوانین حکومت اسلامی ندهد و به «وحدت ملی» و «وفاق ملی» تاکید نکند. این واژه ها در در واقع واژه هایی هستند که سران حکومت اسلامی، گاه بی گاه بر آن ها تاکید دارند. این واژه ها توهم پراکنی هستند، زیرا کارگر و کارفرما و سرمایه دار و حکومت هیچ اتحاد و منافع ملی مشترکی با همدیگر ندارند. از سویی با شناختی که از سیاست ها و مواضع او وجود دارد نیز نباید انتظار رادیکالیسم از او داشت. آن چه که مورد نقد است بیان غیرواقعی او از قوانین و عملکردها حکومت اسلامی است. او، در مورد سیاست های کارگری و اجتماعی حکومت اسلامی، توهمات را دامن می زند. «وحدت ملی» و «وفاق ملی»، چه معنی دارد؟ مگر غیر از این است که کارفرما و سرمایه دار و حکومت دست به دست هم داده اند و به شیوه وحشیانه ای کارگران را استثمار می کنند. و هر گونه اعتراض آن ها را به شدیدترین وجهی سرکوب می کنند، در چنین شرایطی، طرح «وحدت ملی» و «وفاق ملی»، آن هم از زبان یک فعال کارگری چه معنی و مفهومی پیدا می کند؟ سرمایه داران و حکومت اسلامی حامی سرمایه و بزرگ ترین کارفرمای کشور، حتی به سفره خالی کارگران با حرص و ولع دست درازی می کنند و دستمزد ناچیز کارگر را حتی به موقع پرداخت نمی کنند. در چنین شرایطی، آیا باید فعال کارگری باید بر اتحاد و همبستگی طبقاتی تاکید کند یا به وحدت ملی؟
مهم تر از همه این سخنان اسانلو، با واقعیت هایی که در ایران جریان دارد در تضاد کامل است. سرکوبگران حکومت اسلامی، با کدام قانون اعتصاب و اعتراض کارگران شرکت واحد تهران و حومه را به خاک و خون کشیدند و هنوز هم به چهل تن از آنان اجازه بازگشت به کار نمی دهند؟ آیا تاکید اسانلو، بر اصل ۲۶ قانون اساسی حکومت اسلامی، اگر توهم پراکنی نیستف پس چیست؟ آیا محمود صالحی، این چهره فداکار و جسور جنبش کارگری که هم اکنون در زندان جانش در خطر است و اسانلو نیز اسمی از او نمی برد با اتکا به کدام قانون زندانی شده است؟ مگر «جرم» محمود صالحی چیست؟ چرا و به چه دلیل قبل از این نیز حکومت اسلامی، او را به مدت شش سال در زندان نگاه داشته است؟ آیا غیر از این است که او فقط به دلیل تلاش برای برگزاری مستقل روز کارگر و دفاع از حق کارگران در زندان به سر می برد؟ چرا اسانلو، در گفتگوها و سخنرانی هایش اسمی از محمود صالحی نبرد، در حالی که کلیه تشکل های کارگری جهان طی بیانیه هایی خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط وی شده اند؟! متاسفانه اسانلو در لندن، در مقام مبلغ قانون اساسی حکومت اسلامی ظاهر شد. او، کوچک ترین انتقادی به سیستم ستم گر و استثمارگر سرمایه داران و حکومت حامی سرمایه نکرد و مشکل کارگران ایران را ناشی از عدم اجرای «اصل ماده ۲۶ قانون اساسی» نامید. آیا واقعا مشکل همین است؟!
اساسا کودکان و زنانی که در کارگاه های نمور، از کله سحر تا تاریکی شب به خاطر یک لقمه نان ب