انقلاب به میدان تحریر بازگشت! … یادداشتهایی بر مبارزات طبقاتی معاصر (۴)

جمعه ۱۸ نوامبر، میدان تحریر به استقبال بیش از ۵۰ هزار تظاهر کننده رفت. ۹ ماه بعد از سقوط مبارک و ۹ روز پیش از موعد “انتخابات” پارلمان. انقلابی که منطقه را لرزانده بود و پس لرزه هایش مرزهای منطقه را درنوردیده بود بار دیگر به تحریر بازگشت. با دقت در جوانب مختلف اتفاقات همین چندر روزه گذشته، این حقایق توجه ما را به خود جلب میکند.
۱۔ اعتراض با بیانیه ای از طرف “شواری عالی نیروهای مسلح” شروع شد. بیانیه ای که علنا ارتش را ماورا پارلمان قرار میدهد، دستش را برای تدوین قانون اساسی باز میگذارد، بودجه ارتش را از هرگونه نظارتی مصون میکند، به سران ارتش مصونیت قضایی میدهد، تعریف خطر امنیتی برای کشور را به قضاوت ارتش مسپارد و نهایتا ارتش را قدرت اجرایی کشور تا اطلاع ثانوی اعلام میکند. این یعنی اعلام علنی فرجام انقلاب مصر بدست ضدانقلاب متجسم در پیکر “شورای عالی نیروهای مسلح”. انقلابی که با خواست “نان و آزادی و حرمت انسانی” به میدان آمده بود اما نه به نان رسیده است و نه به آزادی و نه حرمت انسانی، دنبال دریچه ای برای بازگشت بود و بیانیه ارتش این دریچه را در مقابش باز کرد.
۲۔ مفسرینی میگویند، ۹ روز مانده به “انتخابات” پارلمان، ارتش از ترس اکثریت گرفتن اخوان المسلمین در پارلمان این بیانیه را صادر کرد تا موقعیتش را محکمتر کند  و اخوان المسلمین هم به خاطر اینکه انتخابات هر چه زودتر به نفعش هست تلاش کرد در تجمع روز جمعه حضور وسیع داشته باشد و به این ترتیب هم زور بازو نشان دهد و هم مانع به تعویق افتادن احتمالی انتخابات شود. در این گزارشها فقط به یک جنبه از حقایق سیاسی مصر کنونی مورد توجه است: رابطه ارتش و اخوان المسلمین. اینکه ارتش میخواهد پیش از “انتخابات” جای پایش را سفت تر کند  و اخوان هم برای محکم کردن زیر پای خودش میخواهد انتخابات هر چه زودتر برگزار شود. باید اضافه کرد که هر دو طرف میخواهند در معاملاتی که ۱۱ ماه است مشغولش هستند دست بالا پیدا کنند.
اما در کل صحنه سیاسی مصر یک فاکتور سیاسی جدی تری مطرح است: موقعیت کارگران و چپ و سکولارها. علاقه اخوان به انتخابات هر چه زودتر اساسا از اینجا سرچشمه میگیرد که جریانات سکولار و چپ و مترقی و ازجمله کارگران رادیکال اگرچه در مصر نیروی بسیار وسیعی هستند اما این نیرو به یمن خفقان دوران مبارک انسجام و تشکل قوی ندارد و هر چه انتخابات به تعویق بیافتد همانقدر این نیرو میتواند متشکلتر و منسجم تر شود و موقعیت قدرتمندتری در معادلات سیاسی جامعه پیدا کند. اخوان المسلمین میخواهد پیش از اینکه این نیروی وسیع خود را منسجم کند خودش را صاحب مجلس کند.
۳۔ رابطه اخوان المسلمین و ارتش و موقعیت هر دو در قبال انقلاب مصر جنبه های پایه ای تری هم دارد که از خلال اتفاقات همین چند روز گذشته میتوان براحتی به آن پی برد. با یک مقایسه ساده با شروع انقلاب مصر، میتوان نقش جریانات اسلامی در این مرحله را شفاف تر توضیح داد.
به خاطر دارید که در شروع انقلاب، جریانات اسلامی برای مدت طولانی آفتابی نشدند. به درجه ای که انقلاب پیشروی کرد و معلوم شد قدرت سیاسی حاکم متزلزل شده است، به همان درجه هم اخوان المسلمین سعی کرد خود را در صف انقلاب جا برند. و زمانی که طبقه حاکم مصر تصمیم گرفت مبارک را در پای نظام قربانی کند و ارتش را به مثابه ابزار عقب راندن گام به گام انقلاب مستقر کند، زمانی که میدان تحریر خاموش شد و جاده برای باز شدن پای احزاب و شخصیتهای سیاسی راست در اپوزیسیون به ارگانهای قدرت باز شد، اخوان المسلمین هم رسما خود را برای مماشات با بازماندگان نظام در مقابل انقلاب مردم آماده کرد.
امروز، مردم به خیابان بازگشته اند که انقلابشان را ادامه دهند. و آنقدر هم قدرتمند بازگشته اند که در فاصله سه روز دولت را به استعفا واداشته اند و حالا خواهان رفتن خود طنطاوی هستند. این یعنی خالی شدن زیر پای معامله سیاسی در بالا. این منطق هر انقلابی است که وقتی خیابان فعالتر میشود، معاملات سیاسی در بالا هم فعالتر میشود. اما هر چقدر خیابان فعالتر و رادیکالتر میشود همانقدر میدان مماشات کثیف در کریدورهای قدرت هم تنگتر میشود. در چنین وضعیتی معمولا احزاب و شخصیتهایی که نفعشان در حفظ کل نظام است سعی میکنند دستی در بالا و دستی در پایین داشته باشند.
تحرکات اخوان المسلمین در طول سال گذشته دقیقا این منطق را منعکس میکند. در شروع انقلاب اکراه داشت چهره خود را نشان دهد، وقتی انقلاب دستگاه قدرت حاکم را لرزاند، ماسکش را کنار زد تا خود را همراه مردم نشان دهد. وقتی انقلاب به عقب رانده شد و دولت انتقالی موقت ضد انقلاب منتصب ارتش امور را در دست گرفت، اخوان هم رسما در صف این ضدانقلاب جای گرفت.
در همین دور جدید، روز جمعه، وقتی بیانیه ارتش صادر شد، تلاش کرد خشم مردم علیه این تجسم ضد انقلاب را به نفع خود بالا بکشد. نیروهایش را از قاهره و شهرهای دیگر بسیج کرد تا در میدان تحریر به نمایش نیرو دست بزند. اما اوضاع به سرعت عوض شد. نیروهای چپ و سکولار در میدان بسرعت وسیعتر شدند. شعارها رادیکالتر شدند. موقعیت دولت انتقالی و شورای عالی نیروهای مسلح متزلزلتر شد. دوشنبه، فعالین چپ و سکولار و آزادیخواه فراخوان نمایش قدرتمندتر در روز سه شنبه در میدان تحریر را دادند. اخوان المسلمین شرکت دراین اعتراض را تحریم کرد چون می بیند که اوضاع به سمت رادیکالتر شدن میرود و زیر پای معامله در بالا خالی تر میشود. چون میداند که تداوم و گسترش و رادیکالتر شدن اعتراض میتواند “انتخابات” ۲۸ نوامبر را به عقب بیاندازد و فرجه برای کارگران و چپ و کمونیستها را برای متشکلتر شدن باز کند و این البته مساوی است با حاشیه ای شدن این جریان کثیف. جریانی که میخواهد روی دوش انقلاب مردم، از مسیر “انتخابات” و  دست در  دستان کثیف “شورای عالی نیروهای مسلح”، نظم حاکم را تداوم بخشد مجبور است به خیابان رادیکال پشت کند و با تحریمش این را نشان داد. اما تحریم اخوان نگرفت. بعد از سه روز نبرد شجاعانه با نیروهای سرکوب و دهها کشته و هزاران زخمی، میدان تحریر نه تنها خالی نشد بلکه به صحنه نمایش قدرت میان انقلاب و ضد انقلاب تبدیل شد.
یک جوان معترض در میدان تحریر، احساس خود در باره دو دوزه بازیهای سیاسی این جریان اسلامی را خطاب به دوربینها این چنین بیان کرد: “ما حزب سیاسی نیستیم. اما از اخوان المسلمین متتفریم چون انقلاب و مردم را فروخت.”
۴۔ اتفاقاتی که همین الان در حال تکوین است، لحظه جدیدی از انقلاب نا تمام مصراست. مثل هر انقلابی، تحولاتی که در اوضاع آرام باید سالها برای تحققش انتظار کشید، در روزها و حتی ساعتها متحقق میشوند. برای مثال. میدان تحریر روز جمعه با میدان تحریر روز سه شنبه تماما متفاوت است. روز شنبه، گوینده ای در تلویزیون الجزیره اعلام کرد که اینجا در این میدان از همه گرایشهای مردم مصر حضور دارند. از راست افراطی تا چپ افراطی، کارگر و زن و مرد و مذهبی و غیرمذهبی، دمکرات و لیبرال و چپ و کمونیست در میدان تحریر حضور دارند.  در واقع همان روز جمعه شش تریبون در جاهای مختلف میدان تحریر مستقر شدند. از اسلامیون اخوان المسلمین در قالب حزب “آزدی و عدالت” و وابستگان “جماعت اسلامی” سلفی در قالب حزب “توسعه و سازندگی” تا چپها و سکولارها و جوانان و زنان و کارگرانی که در نه ماه گذشته نبردشان با حکومت را تعطیل نکرده بودند در میدان حضور داشتند. اگرچه اخوان و اسلامیهای دیگر در روز اول سعی کردند پرچم “لا الاه اللالله، محمد رسول الله” بلند کنند اما این پرچمشان در میان امواج شعارهای رادیکال گم شد. اگر چه دهن کف کرده های سلفی سعی کردند فریاد “قانون شریعت” میخواهیم بلند کنند، اما فریادشان در میان فریاد شعارهای “مرگ بر حکومت نظامی”، “طنطاوی باید برود” گم شد. این نشان میدهد که علیرغم فقدان انسجام در صف انقلاب، پیام اصلی انقلاب یعنی “نان، آزادی، حرمت انسانی” در حال حاضر آنچنان قدرتمند است که بتواند تحرک ارتجاع اسلامی را کنار بزند و قدرت سیاسی را مستقیما هدف قرار دهد.
۵۔ در موج اول انقلاب، در میدان تحریر فریاد “مبارک باید برود” طنین افکند. ارتش به سرکردگی طنطاوی ظاهر “بیطرف” به خود گرفت تا  اصولا بتواند نقش ناجی  ضدانقلاب را بازی کند. دور جدید انقلاب مصر، خود همین ناجی را هدف گرفته است. با خواست خلع نخست وزیر شروع شد، به وزارت کشور لقب “وزارت اوباشان طنطاوی” داد. شعار “مرگ بر حکومت نظامی” داد و در فاصله کوتاهی “طنطاوی باید برود” را در دستور قرار داد.
گزارشگر الجزیره فضای میدان تحریر را اینچنین تصویر داد: “اینجا مردم در باره انتخابات فکر نمیکنند. در باره انقلابشان و اینکه چگونه به پایانش برسانند فکر میکنند”. به این معنا انقلابی که موقتا به رفتن مبارک و ماندن ارتش راضی شده بود سراغ نهادهای نجات یافته نظام رفته است. این بار ارتشی که به نام ناجی ملت قرار بود سر انقلاب را شیره بمالد خود موضوع انقلاب است. این به خودی خود یک گام به پیش است.
۶۔ یک عضو “شورای عالی نیروهای مسلح”، معنای واقعی شعارهای مردم را اینچنین فرموله کرد: “هدف این اعتراضات چیست؟  هدفش لرزاندن ستون مهره حکومت یعنی ارتش است”. دقیقا درست است. دوره جدید انقلاب مصر شروع شده است. انقلاب مصر در ژانویه، مبارک، تجسم سیاسی طبقه حاکم را هدف گرفت و به هدفش رسید. مبارک رفت اما ستون فقرات طبقه حاکم برقرار ماند. این بار، انقلاب همین “ستون فقرات نظام” را هدف گرفته است. خطر، بیشتر از لحظه آغاز انقلاب در ژانویه، بنیادهای نظام را تهدید میکند.
مضاف بر این، ارتش مصر فقط یک نهاد سرکوب نیست. خود بخشی از طبقه حاکم مصر است. بیش از ۳۰ درصد اقتصاد مصر را کنترل میکند. از صنعت ماشین سازی تا تجارت اسلحه تا قابلمه سازی دست دارد. به این معنا، ارتش نه تنها به مثابه حافظ منافع کل طبقه حاکم بلکه مستقیما حافظ منافع خودش هم هست.
با توجه به این آیا توحش و سبعیتی که ارتش به نمایندگی از طبقه حاکم از خود نشان داد جای تعجب دارد؟
۷۔ روشن است که اگردست طبقه حاکم و نهاد ارتشش بود با همان هجوم صبح روز شنبه  به میدان تحریر میخواست  قلب انقلاب در این میدان را از کار بیاندازد و برای همیشه به حیات انقلاب نقطه پایان بگذارد. اما همین چند روز گذشته نشان داد که از این کار عاجز است. کابینه استعفا داده است. ارتش از این که کشتار شده است پوزش خواسته است! طنطاوی وعده انتقال قدرت داده است اما میدان تحریر همچنان میغرد و پایان حکومت نظامیان را میخواهد.
در نقطه مقابل هم، انقلاب اگر زورش را داشت همین امروز همین ستون فقرات ضد انقلاب را تما در هم میشکست و انقلاب را به فرجام “نان و آزادی و حرمت انسانی” اش میرساند.
مسئله این است که هم انقلاب مصمم است پیش رود و هم ضد انقلاب مصمم است مقاومت میکند. اما هیچکدام زورش نمیرسد طرف مقابل را تماما از میدان کشمکش کنونی خارج کند و اداره کامل جامعه را بدست بگیرد. به همین دلیل، نبردی پیچیده تر، سختتر و خونین تر از گذشته در پیش است.
تا آنجا که به صف کارگران،  جوانان، و زنان و مردان صف انقلاب مصر مربوط است، هر فرجه حتی کوچکی که به زور مبارزه شجاعانه خود باز میکنند را باید به امکانی برای متشکلتر شدن و منسجمتر شدن صف خود تبدیل کنند. قدرت این صف در تعداد میلیونی اش است. ضعفش در پراکندگی.
حتی تصور قدرت این صف میلیونی در صورت متشکل شدن لرزه بر پیکر ارتجاع مصر از “شورای عالی نیروهای مسلح” تا ارتجاع اسلامی می اندازد. *
۲۲ نوامبر ۲۰۱۱، ۱ آذر ۱۳۹۰
***
یادداشتها و مقالات دیگری در زمینه انقلاب مصر
mesr-enqelab01-hezb hakem.doc
mesr-enqelab02-qarb.doc
mesr-enqelab03-islam.doc
mesr-enqelab04-artesh.doc
mesr-enqelab05-moqeiiat enqelab.doc
mesr-enqelab06-taárroz.doc
mesr-enqelab07-kargaran.doc
mesr-enqelab08-mobarak.doc
mesr-enqelab09-mobarak raft.doc
mesr-enqelab10-mobrak va soqoot.doc
mesr-enqelab11-artesh.doc
mesr-enqelab-democraci & kargaran-kk.doc
mesr-zanan-aleihe tabeez.doc
mesr va islam siasi-f.doc
mesr va islam siasi-f.doc