کودتا و ضد کودتا

خامنه اى و جناح هارتر حکومت بالاخره ناچار شدند وارد همان راهى شوند که مدتهاست براى آن “استخاره” میکردند؛ سازماندهى یک کودتاى تمام عیار. مشخصه این کودتا دستگیرى و زندانى کردن بخشهائى از اصلاح طلبان حکومتى و چه بسا ترور تعدادى از آنان٬ و همینطور بکارگیرى زبان اصیل حکومت اسلامى یعنى برپائى بیدادگاههاى فرمایشى چند دقیقه اى٬ تهیه پرونده تماما جعلى براى مخالفین حکومت٬ و سیاست اعدام “محاربین” است.۱ اما کودتا بازى با برگ آخرى است که از خامنه اى تا انواع سران ریز و درشت و مجیزگوى رژیم اینروزها در اوج وحشت فریاد میزنند. ممکن است برخى از عناصر پاره تن رژیم قربانى این کودتا بشوند اما این اساسا مخالفین سیاسى کل حکومت اند که مورد هدف قرار گرفته اند. اخبار متعددى وجود دارد که فعالین سیاسى٬ از نسل قدیمى تا جدید٬ کسانى که ممکن است نفوذى در بسیج مردم داشته باشند٬ آته ئیست ها٬ چپ ها٬ روزنامه نگاران٬ و فعالین جنبشهاى مختلف را مورد هدف قرار داده اند و بى سر و صدا دستگیر میکنند. در کنار موج دستگیریها و عر و تیز تریبون هاى رژیم٬ وزارت اطلاعات و قوه قضائیه (قصاصیه) رژیم آماده باش قرمز دارند. یکى شناسائى و دستگیر و پرونده سازى میکند و دیگرى وعده “محاکمه در اسرع وقت” و اعدام “محاربین” میدهد. در همن دو سه روز دو زندانى با همین اتهام اعدام شدند. امروز در تهران حکومت نظامى گسترده تر و وسیع تر از هفته هاى اخیر بوده است. جابجائى نیروى سرکوب از هر سو ادامه دارد. ناچارند بسرعت و بصورت علنى وضعیت فوق العاده اعلام کنند.

 

دو پروژه٬ یک برگ “برنده”

دو پروژه همزمان پیش میرود. اول٬ سازماندهى کودتائى تمام عیار و اجراى طرح قدم بقدم آن٬ و دوم تلاش براى به تمکین کشاندن سران جناح مقابل و بازگرداندنشان به دامن خانواده بزرگ حکومتى علیه مخالفین و “محاربین”. پروژه دوم٬ یعنى جدا کردن موسوى ها از “ضد انقلاب و مخالفین نظام”٬ به چند محاسبه سیاسى متکى است: اول٬ صفبندى درون حکومتى را بنفع سرکوب مخالفین قویتر میکند. دوم٬ مخالفین خامنه اى در حکومت اگر از موافقینش بیشتر نباشند کمتر نیست. سوم٬ جناح اصلاح طلب حکومتى اگر به اندازه خامنه اى از تظاهرات روز عاشورا- که اساسا تظاهراتى علیه بنیادى ترین ارزشهاى نظام بود- شوکه نشده باشند کمتر نشدند. نه فقط اینها٬ بلکه اپوزیسیون مجاز ملى اسلامى در داخل و هوادارانشان در خارج کشور دسته جمعى آیه “خشونت بد است”٬ و “جواب خشونت را با خشونت نمیدهیم” میخوانند. قطب بندى جدید یعنى وحشت طرفداران متفرقه بقاى جمهورى اسلامى این امکان را به مانور درون حکومتى میدهد که امثال على لاریجانى و وزیر اطلاعات و دیگران هم تلاش کنند و هم “اتمام حجت” کنند و گرنه سیاست واقعى و جارى شان همان تهاجم وسیع است. سیاست تهاجم تنها مصرف داخلى ندارد بلکه در منطقه هم در جریان است. بدنبال بمب گذاریها و ترورهاى روزهاى اخیر در منطقه٬ در مواردى انگشت اتهام بسوى جمهورى اسلامى و سپاه پاسداران نشانه رفته است. و برگ “برنده” خامنه اى اینست که نه فقط موسوى و کروبى و خاتمى و رفسنجانى بلکه مجموعه نیروهاى ملى مذهبى و جریانات وابسته شان در خارج تا رسانه ها و تحلیلگران دولتهاى غربى٬ همه “نگران” اوضاع اند و همه بر ضرروت “مشى سیاسى شاخه زیتونى” در مقابل فوج فوج قمه کشان و چماقداران و توحش نیروى ضد شورش تاکید دارند. خامنه اى ها فکر میکنند که وقت آنست که اپوزیسیون مخالف حکومت را – تا هر حد که دستشان میرسد – بگیرند و بکوبند. امرى که مانند همیشه با توافق و لبخند “دگر اندیش” ترین “دگر اندیش” هاى اپوزیسیون در داخل و خارج روبرو میشود. این مجموعه حتى اگر ترور خواهر زاده موسوى را خشونت نام بگذارند٬ اگر ترورهاى خیابانى و در زندان را با خشونت دولتى تصویر کنند٬ اما ضدیت شان با عمل انقلابى علیه دستگاه خشونت و سرکوب بسیار بیشتر از خشونت همین دستگاه علیه مردمى است که با دست خالى شعار میدهند. ایندوره در عین حال دوره بى اعتبارى سیاسى تمام عیار جنبشى است که عمرى در دفاع از جمهورى اسلامى جان کنده است و به هیچ جا نرسیده است. این دور از کشمکش سیاسى در ایران نیروهائى عروج خواهند کرد و نیروهائى به روند اوضاع نامربوط میشوند. جنبش اصلاح حکومت متجاوزین تا هم اکنون به بى آبروترین و بى اعتبارترین خط سیاسى تبدیل شده است. این نیرو اگر بخواهد تغییرى در سیاستش بدهد٬ جهت این تغییر بسمت ملى گرائى بیشتر و نوعى میلیتانسى ناسیونالیستى در تقابل با انقلابیگرى چپ جامعه است.

 

معضلات سیاست کودتا

ما در مورد روند اوضاع سیاسى ایران در شش ماه گذشته و حتى قبل از نمایش انتخابات به محتمل ترین سیاستها از جانب دو جناح و تناقضات آن مرتبا تاکید داشتیم. دو راهى هاى مرگبار را قبل از وقوع آن یک به یک ترسیم و تحلیل کردیم. سیر غیر قابل بازگشت این جدال را تبئین کردیم. از امکان سیاست سرکوب و کودتاى وسیع براى قلع و قمع در بالا و پائین بعنوان برگ آخر حکومت نام بردیم. و صد البته از توفان در راه و اینکه مردم با دیدن شکاف بالائیها بمیدان مى آیند اما با سوت اصلاح طلبان حکومتى متوقف نمیشوند و راه نفى این نظام را میروند مرتبا تاکید کردیم. همه اینها بوقوع پیوستند. همینطور تصریح کردیم که سیاست کودتاى وسیع جناح راست با ضد کودتاى مردم روبرو میشود و بساط رژیم اسلامى را درهم خواهد پیچید.

 

و اما در مورد سیاست کودتا. معضلات سیاست کودتا کم نیستند؛

 

اول٬ کودتا را نیروئى منسجم و باندازه کافى قدرتمند و با توان اداره جامعه بر اساس مدلى مشخص بعد از کودتا میتواند پیش ببرد. بعنوان مثال کودتاى شیلى٬ اندونزى٬ نظامیان در ترکیه و غیره٬ همراه با کشتارى عظیم و ممتد از مخالفین تنها توانسته براى سالها روى دوش حکومت نظامى و تانک سر چهار راهها و ترور تداوم یابد. جمهورى اسلامى امکان عینى چنین کارى را ندارد. وقایع یکماه گذشته دستکم از ١٣ آبان تا امروز نشان داد این نیروى نظامى و سرکوب هزار توى اسلام بسیار پوک تر و جیره خوارتر از آنست که رویش حساب کرد. همین امروز شکاف در میان نیروى سرکوب وسیع است. ترس و تزلزل در چهره سران و سخنورانشان موج میزند. با پاهاى لرزان و قالب تهى کرده نمیتوان چنین سیاستى را پیش برد. اولین پرده سیاست کودتا با ریزش درونى وسیع روبرو میشود.

 

دوم٬ ایران سال ٨٨ با ایران دهه ۶٠ تفاوتهاى عمیق و بنیادى دارد. هر کسى که از سر نستالژى وقایع امروز را- چه مثبت و چه منفى- تکرار انقلاب ۵٧ میداند٬ تنها درک ناروشن و سطحى خود را از شرایط سیاسى و اجتماعى ایران بروز میدهد. در سال ۶٠ هدف جنبش همگانى یعنى سرنگونى شاه تحقق یافته بود و جنبش پلاریزه شده بود. حکومت سر کار آمده یعنى ضد انقلاب اسلامى قادر شده بود بعد از مدتى و با تکیه به جنگ٬ عدم حساسیت جامعه به عروج نیروئى مذهبى و اسلامى٬ و در فقدان یک تلقى روشن عمومى از آینده٬ موج سرکوب و اعدامهاى وسیع را سازمان دهد. امروز وضعیت تماما فرق میکند. مردم علیه همین دستگاه و حکومت مذهبى بپا خواسته اند. علیه مقدسات آن شعار میدهند. اگر این مردم را دو روز بحال خود بگذارید کارى میکنند که در کابوس امروزى حکومتیها و “دگر اندیشان” طرفدار اسلام هم نمیگنجد. تردید نباید داشت که هر حرکت خشن و وسیع حکومت علیه جامعه با پاتک شدید روبرو میشود. وقتى حکومتیها تنها زبان رایج را شلیک و ترور و دستگیرى و اعدام تعریف کنند٬ انتظار اینکه مردم بروند در مکتب دمکراسى اسلامى درس “تساهل” بخوانند بیجاست. خامنه اى فوقش توانست هزار نفر را قتل عام کند با نیروى دهها میلیونى که علیه همه چیز جمهورى اسلامى برمیخزند چکار میکند؟

 

سوم٬ ابعاد چنین کودتائى نمیتواند تنها شامل مخالفین سیاسى کل حکومت اسلامى شود. همراه با این کودتا علیه مردم باید یک تسویه حساب درون طبقاتى و درون حکومتى نیز به فرجام برسد. همینطور مخالفت با سیاست کودتا و قتل عام وسعت بیشترى در میان حکومتى هاى مغضوب میگیرد و خامنه اى ناچار است بجاى فرمول “جذب حداکثرى و حذف حداقلى” سیاست “حذف حداکثرى و جذب حداقلى” را پیش ببرد. چون نمیتوان در کودتا تیر اول را شلیک کرد و بعد فرار کرد. منطق کودتا حکم میکند که براى پیروزى باید تا آخر رفت. معنى این “تا آخر رفتن” چیزى جز تسویه و زندانى و چه بسا ترور تعداد زیادى از سران و دایناسور آیت الله هاى حکومتى در جناح مقابل نیست.       

 

چهارم٬ برگ آخر خامنه اى تیراندازى در تاریکى است که به احتمال زیاد به هدف اصابت نمیکند. کودتا یعنى آخرین تیر ترکش٬ کودتا به معناى آخرین شانس و یک قمار بزرگ است. با وضعیتى که دیروز در تهران و شهرهاى دیگر در تظاهرات حکومتى دیدیم٬ وضع حکومت بسیار فلاکتبار تر از آنست که بتواند اولین قدمهاى این سیاست جدید را محکم بردارد. این تظاهراتها نشان داد که حتى بیشتر نیروهاى سرکوب و جیره خوار حکومت در آن شرکت نکرده اند. معنى این اقدام اینست که ته دل شان اعتمادى به آینده این نظام ندارند و نمیخواهند در اینروزها خودشان را با آن تداعى کنند. کودتائى که پاى مجریانش بلرزد٬ در همان شروع با ضد کودتاى مخالفین و حمله متقابل به ارگانها و نهادهاى قدرت و شعار علیه کل نظام شکست میخورد. شکست کودتا هیچ نتیجه اى جز سرنگونى جمهورى اسلامى ندارد.

 

مردم هوشیار باشید!

تهاجم جدید خامنه اى از سر استیصال و بن بست همه جانبه حکومت است. خود خامنه اى بیشتر از هر کسى میداند که پلاتفرم مقابله با “محاربین” و “ضد انقلاب” نخ نماتر از آنست که بتواند نظام منحوسش را نجات دهد. وصل کردن هر کسى به آمریکا و انگلیس و یا فساد مالى و اخلاقى و حتى ترور و قتل از جانب اینها نه جدید است و نه مایه تعجب ناظران میشود. مسئله اینست که میخواهند ارعاب اسلامى را بقول خودشان “با شدت تمام” امتحان کنند. عر و تیزهاى فرماندهان و سران حکومت در دو روز گذشته٬ تنها دلگرمى به خودشان و نیروهایشان است که گویا تاکنون با “شدت تمام” عمل نکرده اند! روز عاشورا بنا به اخبار ٣٨ نفر را کشتند و بیش از ۶٠٠ نفر را دستگیر کردند اما نیروى سرکوبشان دهها جا خلع سلاح شدند٬ کتک خورند٬ عقب رانده شدند٬ و تسلیم شدند. و این هنوز گوشه کوچکى از نیروى مردم در تهران و شهرستانها بود. هنوز نیروى مردم تمام قد و با خواست قلبى اش بمیدان نیامده و هنوز جنبشهاى فلج کننده تمام قد و با قدرت کمر شکن شان بمیدان نیامده اند.

 

هدف حکومت اینست که نیروهاى مخالف سرنگونى را از صف نیروهاى سرنگونى طلب جدا کند و در همکارى آنها و یا سکوت شان به مخالفین سیاسى حمله ور شود. در مقابل چنین سیاستى٬ تا آنجا که دامن خود آقایان اصلاح طلب و ملى مذهبى را نگرفته است٬ جنبش اصلاح طلب حکومتى لال میشود و چه بسا چنین سیاستى را براى فرداى بعد از خامنه اى مفید تشخیص دهند. مردم و نیروهاى انقلابى باید طورى عمل کنند که نه اجازه مانور فرصت طلبانه به سبزهاى حکومتى و هوادارانشان را بدهند و نه طعمه وردست اطلاعات و بسیج و اوباش خامنه اى شوند. هر تهاجم حکومت را باید با تهاجمى قوى و بدون ابهام پاسخ داد. در وضعیت امروز یک سیاست اصولى و موثر بر تشکل و سازمان نیروى انقلابى از یکسو و تعمیق شکافهاى درون حکومتى از سوى دیگر متکى است. فقط در دو هفته اخیر اصلاح طلبان حکومتى تلاش کردند که همه عصاره حکومت وحشى اسلامى شان را به پرچم اعتراض مردم تبدیل کنند. “حجاب٬ آخوند٬ فقیه بهتر٬ مرجع تقلید خوب٬ پدر حقوق بشر٬ حسین و یزید٬ کاسه داغ تر از آش خامنه اى شدن براى اسلام٬ تلاش براى تسلیم مردم در مقابل با خشونت حکومت” و غیره هدفش ترمز زدن به رادیکالیسمى بود که مانند سونامى اوج میگیرد و میرود که کل جمهورى اسلامى را بزیر بکشد. سرکوبگران در مقابل رفتار و همبستگى و روحیه متعرض و انقلابى زنان و جوانان قالب تهى کرده اند. اگر روز عاشورا میتواند به نماد قدرت مردم علیه بنیادهاى مذهبى و اسلامى و یاران خامنه اى و خمینى تبدیل شود٬ روشن است که اگر این مردم را آزاد بگذارند سلاله این جماعت را به زباله دان پرت میکنند. امروز معتبرترین قدرت در جامعه روحیه همبسته مردم براى نفى وضع موجود است. نه اصلاح طلب حکومتى کنترلى براین اوضاع دارد و نه قمه بدستان و ششلول بندهاى خامنه اى. اسطوره قدرت جمهورى اسلامى و سپاه و بسیج در روز ۶ دیماه در مهمترین مرکز قدرتش پوچ از آب درآمد. اعزام نیرو از این شهر و آن شهر هم پاسخ نیست. دلخوش کنک “با شدت عمل میکنیم” پاسخ قالب تهى کردن و هزیمت نیروى سرکوب در روز ۶ دیماه نیست. از خامنه اى و خیل امام جمعه هاى مفتخور تا سران نظامى و اطلاعاتى٬ از سران اصلاح طلب و موئلفین خارج کشورهاى شان تا رسانه هاى غربى و مفسرین سیاسى٬ همه روز ۶ دیماه را روزى دیدند که انتهاى آن پایان جمهورى اسلامى است. دراین صف٬ هر کسى بنا به موقعیت سیاسى و وظیفه شغلى اش٬ هشدار میدهد و قصه میخواند و اداى هارى کریشنا و “امام حسن” در مى آورد که بلکه مردم به حکومت حمله نکنند. بلکه مردم از خر شیطان پائین بیایند و به چهارچوبهاى قانونى و اسلامى برگردند! کسانى که جمهورى اسلامى در داخل راهشان نمیدهد که در دفاع از خامنه اى و نظم اسلامى اش یقه بدرند٬ در خارج تندتر از هر طرفدار حکومتى و امام جمعه علیه رادیکال شدن جنبش توده اى سخن میگویند! همه دیدند که در ایران پرده اى افتاد و منظره اى رخ نشان داد. اما این هنوز بخار آتشفشان است٬ باید منتظر علیان آتشفشان هم بود٬ سورپرایزهاى جدید در راهند. مردم انقلابى ناتوانى رژیم و نیروى سرکوبش را دیدند٬ نیرویشان را بیشتر باور کردند٬ و در مقابل تهدید و شدت عمل بالائى ها با قدرت تر بمیدان خواهند آمد. افق پایان جمهورى اسلامى را همه دیده اند. نمیشود چشم مردم را بست و زمان را به عقب برگرداند. کودتاى خامنه اى ها تنها نقش ریختن بنزین براین آتش را دارد. بازى با آتش انفجار اجتماعى دهها میلیونى در سراسر ایران است.

 

آیا سازشى ممکن نیست؟

آیا ممکن نیست صرفا احمدى نژاد را قربانى کنند و بدستور خامنه اى مثلا رفسنجانى و یا ترکیبى از “عقلاى راست” جلو بیافتند و با طرح دلجوئى و وعده هاى مفت وقت بخرند؟ تا بتوانند هم مخالفین را نظام را بزنند و دعواى درون خانوادگى نظام را رفع و رجوع کنند و هم در سطح بین المللى صحنه را تغییر دهند؟ آیا جناح هار حکومت و سپاه چنین طرحى را قبول میکند؟ چنین طرحى البته در تز خامنه اى مبنى بر “جذب حداکثرى و حذف حداقلى” میگنجد اما معنى سیاسى آن چیزى جز بصف کشیدن کل نظام در مقابل مردم سرنگونى طلب نیست. این طرح خیالى است و دستکم امروز خیلى دیر شده است. حتى اگر از سر ناچارى به آن تن دهند اوضاعشان بیشتر درهم میریزد. چون معنى اى جز عقب نشینى و پس گرفتن پیشرویهاى تاکنونى در جنگ جناح ها را ندارد. حقیقت اینست که تاریخ مصرف اصلاح طلب حکومتى بسر رسیده است و این جریان اگر توانائى کنترل مردم را داشت امروز وضع جمهورى اسلامى این نبود. با اینحال این جماعت٬ چه داخل کشورى و چه خارج کشورى آن٬ بحدى ذلیل هست که به هر سازشى و گرفتن هر امتیازى ولو موقت تن دهد. از نظر مردم و جنبش انقلابى براى سرنگونى چنین طرحهائى نقشى جز بقاى حکومت ندارد و باید به همین عنوان درهم شکسته شود. جمهورى اسلامى در پایان راه و در لبه پرتگاه سقوط است. هر راهى بروند با کمى کش و قوس به یک نتیجه منجر میشود. کار این رژیم تمام است. بازى آخر خامنه اى ها را باید به بازى اعلام پایان جمهورى اسلامى تبدیل کرد. یعنى کلیت این نظام را با دستگاههاى سرکوب و مافوق مردم و ماشین دولتى اش درهم کوبید و منحل اعلام کرد. *     

 

 ۱ – اصطلاح “کودتاى انتخاباتى” به حکومت اسلامى نمیچسپد. کاربرد این عبارت براى تقلبهاى همیشگى در مضحکه انتخابات درخود مشروعیتى براى پروسه “انتخابات” و راى دادن دراین نظام  قائل است و همینطور آنرا مختص حرکت یک جناح علیه جناح دیگر میداند.