اما باورکنید من هرچه هستم ضد هرنوع انقلاب اسلامی یا مذهبی هستم و …

باور کنید من همجنس باز هستم چرا پناهندگی نمی دهید؟!
باور کنید من همجنس باز هستم چرا پناهندگی نمی دهید عنوان تیتر خبر ویژه روزنامه کیهان جمهوری اسلامی ایران چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت  ۱۳۹۰ که نوشته است :
”    شماری عناصر فراری ضد انقلاب که قصد پناهندگی به کشورسوئد را داشتند، دیپورت شده اند.
گزارش ها حاکی از آن است که دولت سوئد حاضر نیست به این عده پناهندگی بدهد و به همین دلیل آنها نزدیک ده روز است که در گوتنبرگ دست به تحصن و تجمع زده اند.
ظاهرا شمار این عده ۱۳ نفر است و جز رئیس حزب چپ سوئد، کسی حاضر به گفت وگو با آنان نشده است.
برخی از عناصر فرصت طلب طی چند سال اخیر با عزیمت به کشورهای اروپایی، ضمن سیاسی و اپوزیسیون معرفی کردن خود ادعاهایی نظیر اذیت و شکنجه و تجاوز را مطرح می کنند. برخی دیگر از آنها حتی حاضر شده اند ادعا کنند همجنس باز یا بهایی و…هستند که حقوقشان در ایران نقض شده است. اما طرف های غربی هم به مرور زمان آموخته اند به هرکسی پناهندگی ندهند و فقط از میان آنها تعدادی را که به کار همکاری می آیند، انتخاب کنند.      “

 

اما باورکنید من هرچه هستم ضد هرنوع انقلاب اسلامی یا مذهبی هستم و …
ما تعدادی از پناهجویان ایرانی واقع در شهر گوتنبرگ برای به رسمیت شناختن پناهندگی مان و رهایی از بازگشت به جهنم جمهوری اسلامی که زادگاه عزیزمان ایران را اشغال و اکثر ایرانیان خارج کشور به ویژه ایرانیان متقاضی پناهندگی در جهان  که سالیان سال آوارگی و سرگردانی را به ایران آفت زده از رژیم اسلامی ترجیح داده و برای نجات جانمان گردهم آمده تا راهی برای رهایی از چنگال جنایتکار جمهوری اسلامی پیدا کنیم که پس از بحث و بررسی و همفکری و تبادل نظر به نتیجه رسیدیم که مشکل مشترک ما هیولایی به نام جمهوری اسلامی است از این رو ابتدا تصمیم به تحصنی واقع در کلیسای شهر گرفتیم که متاسفانه به علت عدم توجه مقامات مسئول کشور متبوع تصمیم به اعتصاب در مرکز شهر گرفتیم، بنابراین نسبت به برپائی چادر و ادامه تحصن در مرکز شهر با هدف افشای جنایات و رسوایی رژیم دیکتاتوری که هریک به نوعی از آن گریخته ایم اقدام نمودیم. در طول مدت زمان تحصن در کلیسا ابتدا با واکنش تند و اهانت آمیز سایتهای رسمی (ایرنا و رجانیوز) جمهوری آدمکش اسلامی روبرو شدیم که سرخط  تیتر آن نوشته بود هویت انسانی برای دریافت پناهندگی در سوئد باید فراموش شود و افراد پناهجو باید به خواری زیادی تن بدهند. پس از نقل مکان به چادر  و گذشت چندروز مجددا با مطلب فوق الاشاره روزنامه کیهان جمهوری آدمکش اسلامی روبرو شدیم .
لذا برخود لازم دیدم که قلم بردست گیرم و و نوشته ای بعنوان پاسخی که در ذهن و زبان هرپناهجویی جاری است  به میان آورم، شرم برجمهوری ننگین اسلامی که ایران را در این ۳۳ سال گذشته تبدیل به کشوری ناامن چه از لحاظ سیاسی، اعتقادی یا حتی اجتماعی و اقتصادی نموده است ایرانیانی که برای حفظ جان و مال خود آواره جهان شده اند تا شاید با اخذ پناهندگی از کشورهای پناهنده پذیر شانس ادامه حیات و زندگی امن تری خارج از زادگاه خود در نقطه ای از جهان  پیدا کنند. چرا که برای انسانهای فراری از جهنم جمهوری اسلامی خواه همجنسگرا، خواه بهایی، مسیحی ، بت پرست یا آته ئیست هیچ ضمانت و امنیتی برای حفظ جانشان نیست، حتی انسانهایی که  برای فرار ازفقروفلاکت و بیکاری به این کشورها پناهنده میشوند هیچ ضمانتی برای حفظ جانشان نیست چراکه رژیم سرمایه داری حتی کوچکترین  و ابتدایی ترین خدمات اجتماعی نسبت به قشر فقیر و بیکار جامعه نداشته و ندارد و درصورت عدم ساپورت خانوادگی اعم از والدین یا ارث و میراث، اینگونه انسانها نیز معمولا به دام اعتیاد مواد مخدر مرگ آور گرفتار شده و یا بخاطر فقر و تنگدستی و گرسنگی مجبور به ارتکاب جرمهایی از قبیل قتل و ثرقت، قاچاق مواد مخدر، تن فروشی و… میشوند که به هرصورت مقصر اصلی این حوادث در جامعه بازهم سیستم سرمایه داری نظام فاسد اسلامی است.
رژیمی که ایران را به کشوری پناهنده ساز تبدیل کرده است، رژیمی که درآن فقط مذهبیون و خرافه پرستان اسلامی یا سرمایه داران نظام  فاشیستی و فاسدشان امنیت جانی و مالی دارند و هر انسان آزادیخواه و روشنفکر با عقیده و تفکری دیگر از دست این رژیم فاسد، فراری و یا در زندانها و شکنجه گاهها ی جمهوری اسلامی اسیر است و اگر به بهانه های واهی و دروغین محکوم به اعدام نشوند بدلیل شکنجه های جسمی و روحی متاثر از زندانبانها، متجاوزین در شکنجه گاهها دچار بیماریهای روحی و روانی خواهند شد. از این رو ضد انقلابِ اسلامی دزدیده شده از مردم که اسلامی نام گرفت یک افتخار برای هر ایرانی روشنفکر و آزادیخواست، انقلاب دزدی اسلامی که با وجود منابع بزرگ اقتصادی در ایران ۳۳سال با چپاولهای هزاران میلیاردی خود، بر فقر و فلاکت، گرانی و گرسنگی مردم به ویژه قشر بیکار یا طبقه کارگر افزوده است و برای هر معترض و عقیده خاص و خواسته ای خارج از چارچوب قوانین ضد انسانی اسلامی با زندان، اعدام و شکنجه ویا حتی تجاوز روبرو شده است.  پس حق پناهندگی برای افراد مذکور حق مسلم ماست و برای نجات جان و ایجاد امنیت و سرپناهی خارج از سیستم فاشیستی سرمایه داری اسلامی حتی با فرض براینکه مضامین فوق الذکر سایتهای مزدور جمهوری اسلامی واقعیت داشته باشد که ندارد، ارزشمندتر از زندگی  زیر سایه خوفناک  و کثیف اسلام سیاسی است که ایران عزیزمان را اشغال نموده است.  اما همه پناهجویان گریخته از رژیم آدمکش اسلامی حتی با دریافت پناهندگی هرگز نباید فراموش کنند که انسانهایی در زندانها و سیاهچهالهای این رژیم اسیرند و یا انسانهایی نیز با رنج و مشقت برگرفته از فقرمالی و تنگدستی در ایران زندگی میکنند و حتی کوچکترین توانائی مالی برای فرار از این جهنم اسلامی را ندارند و فقط چشم امیدشان به ایرانیانی است که به عنوان اپوزسیون ضد انقلاب فاسد اسلامی داخل و خارج  ازایران برای سرنگونی رژیم تلاش میکنند. بنابراین ما با استفاده از کوچکترین فرصت و امکانات موجود از قلم، هنر، وبلاگ نویسی ، فیس بوک و دنیای مجازی اینترنت و از هر طریق و مکان ممکن ویا حتی المقدور با شرکت گسترده تری در آکسیونهای اپوزسیون ضد جمهوری اسلامی در خارج از کشور برای جلب توجه افکارعمومی نسبت به جنایات رژیم و با هدف براندازی و پاکسازی این طاعون یا رژیم فاسد اسلامی از کشورعزیزمان ایران را داشته و خودرا  سهیم بدانیم.
سرنگون باد جمهوری اسلامی، زنده باد برابری و آزادی
 بهرام تورانی