در دفاع از کارگران زندانی در بند: رضا شهابی و علی نجاتی!

چندی است که مسئولین امنیتی و قضایی ایران با اتهامات واهی و پرونده‌سازی‌های دروغین،  فشار خود را بر کارگران و فعالین‌کارگری بیش‌تر کرده‌اند.
 حامیان نظام سرمایه‌داری و مسببین جنگ، بی‌کاری، فقر، استثمار، تبعیض و نابرابری با سرکوب کارگران مبارز و فعالین کارگری به حیات خود ادامه می‌دهند و تلاش می‌کنند تا با بی‌اهمیت جلوه دادن مبارزات کارگری و هم‌چنین به قصد مخدوش کردن مبارزه‌ی طبقاتی،  از هر بهانه‌ای برای سرکوب استفاده کنند.
 از یک سوکشورهای امپریالیستی با تبلیغات رسانه‌ای و طرح سناریوی حمله‌ی نظامی احتمالی به ایران، روح و روان مردمی که شاهد ۸ سال زشتی، تلخی و مصائب جنگ بوده‌اند را به بازی می‌گیرند و کابوس صدای منحوس آژیرهای حمله‌ی هوایی، چیزی جز دلهره‌ی بیش‌تر و در صورت وقوع حمله، برای مردم چیزی جز کشتار وحشتناک در پی نخواهد داشت! حتا فکر کردن به آن هم رعشه بر بدن انسان می‌اندازد و سایه‌ای دلهره‌آوری بر فضای جامعه ایران انداخته است؛ تا جایی که صدای هر انفجار، تصور حمله‌ای را در اذهان متبادر می‌کند.
 از دیگر سو، شرایط به‌غایت پر از رنج و فقر و تنگ‌دستی، اخراج و بی‌کاری میلیونی ، تورم سرسام‌آور، قراردادهای موقت و سفید‌امضا‌ء (که طبق آمار رسمی بیش از ۸۰ درصد قراردادها را شامل می‌شود)، استثمار بی‌اندازه و به نقل از خبرگزاری ایلنا  (مورخه ۲۲ آبان‌ماه‌) کاهش ۵۰ درصدی عیدی کارگران  در سال ۹۱، تا کنون چیزی جز فقر و تحقیر نثار توده‌های وسیع کارگران نکرده است. در کنار این بی حقوقی مطلق و آشکار که روزانه میلیون‌ها انسان با آن دست به گریبان‌اند، محافظین سرمایه  تا آن جا که امکان دارند،  پیشروان و نمایندگان راستین کارگری را دست‌گیر و روانه‌ی زندان می‌کنند؛ ایجاد هر تشکل مستقل و طبقاتیِ کارگران را مانع می‌شوند، فعالین کارگری را اخراج و از محیط‌های کار دور می‌کنند، احکام زندان و جرایم نقدی سنگین و خارج از توان برای آنان وضع می‌کنند، نمایندگان کارگران را به جرم ایجاد تشکل‌های خود‌ساخته و گاهی حتا دو بار و به یک اتهام حکم داده و زندانی می‌کنند (علی نجاتی) و ماه‌ها آن‌ها را بدون هیچ محاکمه‌ای زندانی می‌کنند (رضا شهابی)  و در کل تلاش می‌کنند تا با هر شیوه‌ی ممکن از اتحاد و هم‌بستگی طبقاتی کارگران جلوگیری کرده و با دستگیری پیشروان کارگری، فضای موجود را به نفع سرمایه‌داران کنترل کنند.
امروزه شاخک‌های سرمایه‌داری، بیش از هر زمان دیگری به اعتراضات کارگران واکنش نشان می‌دهد. جنبش‌های اجتماعی از جمله خیزش‌های مردمی در کشورهای عربی، جنبش «اشغال وال استریت»،  بحران یورو که سیلویو برلوسکونی  را وادار به استعفا از سمت نخست‌وزیری ایتالیا کرد و اعتصاب ۴۸ ساعته‌ی اخیر بیش از ۴ میلیون نفر از اعضای اتحادیه‌های کارگری یونان  (شامل  مراکز حمل و نقل، بانک‌ها، شهرداری‌ها و حتی بخش‌های خصوصی که علیه اجرای طرح ریاضت اقتصادی در یونان به اجرا درآمده بود) و… ، با تمام ضعف‌های‌شان لرزه بر اندام سرمایه‌ی جهانی انداخته است. امروز بحران سرمایه‌داری، عصر مبارزه‌ی طبقاتی را بشارت می‌دهد. به یقین در جریان این نبرد طبقاتی، طبقه‌ی کارگر بشارت‌دهنده‌ی دنیایی نو و عاری از ستم و استثمار است چرا که در طول تاریخ هیچ مالکیتی از خود نداشته است و تنها این نیروی اجتماعی است که با ماهیت طبقاتی‌اش، توانایی ایجاد تغییرات بنیادی مثبت را دارد.
با توجه به بحران اقتصادی در ابعاد جهانی که شامل کشور ایران نیز می‌شود، طبقه‌ی کارگر ایران در یک تند‌پیچ سخت، تاریخی و  دوران‌ساز از مبارزات خود قرار گرفته است، مبارزه‌ای که از یک‌سو باید با سرمایه‌داری داخلی صورت گیرد و از سوی دیگر با توهم‌پراکنی‌های مدعیان دروغین آزادی و دموکراسی (ناتو و تمامی دولت‌های امپریالیستی) ادامه یابد. بی‌شک طبقه‌ی کارگر برای رسیدن به منافع طبقاتی‌اش، باید از هر دو جنبه‌ی داخلی و خارجی سرمایه‌داری که در نهایت یک کل یک‌پارچه است عبور کرده و با پرچمی مستقل طبقاتی به مبارزه بپردازد.
نظام سرمایه‌داری در توجیه جاه‌طلبی‌های خود، دست به هر سرکوبی خواهد زد. کارگران پیش‌رو و فعالین‌کارگری ایران در دل چنین شرایط به‌غایت سخت و حساسی در راستای تشکل‌یابی کارگران گام بر می‌دارند‌. بی دلیل نیست که رضا شهابی در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ از محل کار ربوده می‌شود و تا کنون و با توجه به شرایط بیماری که به شدت سلامتی‌اش را تهدید می‌کند، هم‌چنان در زندان سرمایه‌داران به سر می‌برد و علی نجاتی را به جرم ایجاد  تشکل خودساخته‌ی کارگری و برای بار دوم  زندانی می‌کنندو صدیق سبحانی و وفا قادری در انتظار اجرایی شدن احکام صادره‌شان هستند و …!
 ترس از طبقه‌ی کارگر متشکل،  لرزه بر پیکر نظام سرمایه‌داری انداخته است‌. نمایندگان کارگری و فعالین و پیش‌روان طبقه‌ی کارگر، پیشقراولان جنبش کارگری هستند که باید  به هر طریق ممکن از آنان حمایت به عمل آید؛ دفاع از این فعالین، دفاع از جنبش کارگری است و تنها نیروی توان‌مند طبقه‌ی کارگرِ آگاه و متشکل است که می‌تواند چونان سیل خروشان هر دیواری را ویران کند، چرا که در مقابل موج خشم و کین طبقاتی، هیچ چیز را یارای تحمل نخواهد بود. برای آزادی کارگران در بند باید تلاش کرد، باید باور داشته باشیم که تنها نیروی ما کارگران است که به همه‌ی بی‌عدالتی‌ها و مصائب جهان خاتمه خواهد داد.
بهزاد سهرابی
۳۰ آبان  ماه ۱۳۹۰