جنبش اشغال” وال ستریت ” و آینده این حرکات پرشور

یحران عمیق سرمایه داری در سطح جهانی که از جانب اکثریت جامعه ، کارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم و اقشار پائین جامعه تاوانش پرداخت میشود ، و پاداشهایش را سران و روسا و مدیران شرکتهای تولیدی و سرمایه داران دریافت میدارند .
این بحران گریبان اکثریت مردم را گرفته و با بیکارسازی واخراجها و بستن مراکز تولیدی و یا بقول خودشان با کم کردن امکانات پزشکی ، تحصیلی ، بیمارستانها و مدارس و محیطهای سالمندان و کم کردن نیروی کار از معلم در مدارس تا کارکنان محیطهای درمانی و بیمارستان ، خانه سالمندان و ….
ریاضت اقتصادی را بیشرمانه و غیر انسانی پیشه کرده اند .
در مقابل سرمایه ، با مشاوره های شبانروزی شان در صدد نجات بانکها و …. هستند و از قبل  مالیات دهندگان جامعه برای خودشان وقت میخرند و بنحوی گام به گام و رذیلانه برای نجات سرمایه و سیستم استثمار گرانه شان امکان سازی میکنند .
درمقابل اینهمه اجحاف و بی حقوقی اکثریت جامعه در این سالها شاهد اعتراضات و تظاهراتهای عظیم چه در فرانسه وانگلستان و در ادامه آنها  یونان ، ایتالیا و پرتقال فضائی را فراهم ساخت که حرکات اعتراضی سرتاسری تری  از شهرهای بزرگ  آمریکا با شعار ” اشغال وال  ستریت ” آغاز و در مدت زمانی کوتاه این حرکات گسترش یافت و هم سرنوشتان در کشورهای دیگر نیز این جنبش بقولی ۹۹ درصدی را خود را در این قالب دیده وبازتاب آنرا در پانزدهم اکتبر ۲۰۱۱ میلادی در بیش از ۹۰۰ مکان در کشورهای مختلف جهان با همین شعار جنبش ” وال ستریت ” بدان پیوستند .
جدا از اینکه این حرکات جوهر ضد سرمایه داری خود را نشان داده ، ولیکن از گرایشات گوناگون اعتراضی در جامعه ، از دفاع از گرسنگی و قحطی در آفریقا گرفته تا دفاع از کودکان کار و خیابانی و یا بیکارسازیها و بی حقوقی های جامعه همه و همه را در بر میگیرد و در واقع اکثریت قریب به اتفاق مردم محروم جامعه را شامل شده و با شعار ۹۹ درصد مردم جامعه توسط یک در صد سرمایه داران جهان استثمار گشته وبی حقوق مانده اند .
این واقعیتی انکارناپذیراست ولیکن جدا از اینکه این جنبش قابل پشتیبانیست ، باید سمت و سوئی اصولی و واقعی با آلترناتیو روشن و شفاف بخود گیرد و نیروی محرکه جنبش یعنی کارگران متشکل با سیاستی رادیکال و سوسیالیستی در راس  آن قرار گیرند تا همچون سالهای گذشته حرکات اعتراضی فرانسه و انگلیس و ….. توسط اتحادیه های رفرمیست و راست بدون پلاتفرم و بی برنامه ، به بیراهه کشانده نشود ونوک حمله خود را بر سیستم سرمایه داری با سیاستی روشن و شفاف سوسیالیستی و طبقه کارگر متشکل در حزب سیاسی خود این مهم را به سرانجام رساند .
امید به موفقیت های بیشتر این حرکات و جنبش ها در گرو هرچه بیشتر بمیدان آمدن طبقه کارگر آگاه و متشکل و جلودار شدن این حرکات میلیونی ست  با سیاستی روشن و شفاف سوسیالیستی که این خواست ۹۹ در صدی را بواقع بر آورد خواهد کرد و در دنیائی آزاد و برابر و عاری از ستم و استثمار را نوید خواهد داد.
در واقع اشاره به این موضوع که در سالهای اخیر اعتراضات عمومی در رابطه با سیستم موجود به شیوه هائی بوده ولی وسعت و دامنه وسیع اعتراضات ضد سرمایه داری دراین دوره تفاوتهائی کیفی دیده میشود . در عین حال کمبودهائی هم در حوزه محدودیت شعارها  که مطرح میشود و یا توهماتی که مطرح نمودن آلترناتیو در تقابل با جنبش اعتراضی ضد سرمایه داری که دیده میشود و با بجلو آمدن آن نقش آگاهگری سوسیالیستی و حضور طبقه کارگر متشکل گره خوردن جنبشهای اعتراضی زنان وجوانان و دانشجویان با این جنبش عظیم میتواند کار ساز و راه گشا باشد .

اردشیر نصراله بیگی
نوامبر ۲۰۱۱ میلادی