راه خلاصی از خطر جنگ سرنگونی حکومت اسلامی است / مصاحبه انترناسیونال با حمید تقوائی

مصاحبه با حمید تقوائی در مورد تبلیغات جنگی اخیر

انترناسیونال:  حمید تقوایی این روزها دوباره فضای جنگ و حمله نظامی به جمهوری اسلامی در اسرائیل و غرب داغ شده است. از جمله شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل از قریب الوقوع بودن حمله نظامی به ایران صحبت کرده است، اخبار زیادی از تلاش جدی نتانیاهو برای جلب نظر اعضای دولت و سران ارتش برای حمله به ایران است و مخصوصا با انتشار گزارش سازمان انرژی اتمی بین المللی که از تلاشهای جمهوری اسلامی برای ساختن سلاح اتمی صحبت کرده این بحثها بسیار جدی تر و داغ تر شده است. در مقابل سران جمهوری اسلامی هم تهدید به مقابله به مثل میکنند. در این رابطه نظر شما چیست؟ به نظر شما این فضای جنگی تا چه حد تبلیغاتی است و تا چه حد ممکن است به یک جنگ واقعی منجر بشود؟

 

حمید تقوائی: بالا گرفتن تهدیدات جنگی و احتمال حمله نظامی به جمهوری اسلامی امر تازه ای نیست. از زمانیکه مساله پروژه هسته ای جمهوری اسلامی مطرح شده است هر از چندگاهی احتمال “انتخاب گزینه جنگ” برای متوقف کردن این پروژه بوسیله برخی از صاحبنظران و  مقامات غربی و اسرائیلی مطرح میشود و به صدر اخبار رسانه ها رانده میشود.

 

به نظر من تا کنون هدف از این نوع تبلیغات و فضاسازیها اساسا اعمال فشار به جمهوری اسلامی و جزئی ازسیاست “چماق و هویج” برای رسیدن به یک نقطه سازش مطلوب غرب بوده است. این بار هم به نظر میرسد مساله بیشتر ایجاد یک فضای تبلیغاتی است تا انجام حمله نظامی.

 

تا آنجا که به موضع اروپای واحد و دولت آمریکا مربوط میشود در شرایط حاضر احتمال دست زدن به حمله نظامی از هر دوره دیگری ضعیف تر است. بر خلاف دوره بوش نئوکنسرواتیسم و سیاستهای میلیتاریستی و تاکتیک “حمله پیشگرانه” و یا استراتژی “رژیم چنج” از طریق حمله نظامی، در آمریکا و در کل غرب دست بالا ندارد. ناکامی و بن بست سیاسی آمریکا در عراق و افغانستان ( که هنوز نمیدانند چطور ختمش کنند) و بعد هم فروپاشی وال استریت در سال ٢٠٠٨ وعود کردن بحران اقتصادی جهانی، که مدام گستره تر و وخیمتر میشود، کلا نئوکنسرواتیستم سیاسی و اقتصادی را به حاشیه رانده است. یکی از دلایل شکست حزب جمهوریخواه در انتخابات و روی کار آمدن اوباما همین شرایط بود. اوباما با پلاتفرم مذاکره و تعامل سیاسی با نیروها و کشورهای اسلامی  روی کار آمد و هنوز هم همین خط را دنبال میکند. در اروپای واحد نیز همواره خط غالب  اعمال فشار سیاسی و سازش و مذاکره با جمهوری اسلامی بوده است و امروز بیش از همیشه چنین است. 

 

بعضیها با استناد به حمله اخیر ناتو به لیبی از احتمال لیبیائیزه شدن ایران و یا در هر حال تکرار سناریوئی نظیر لیبی در ایران صحبت میکند. به نظر من این مقایسه همانطور که در مصاحبه قبلی هم گفتم بی پایه است. دخالت ناتو در لیبی عکس العمل دولتهای غربی به انقلاب لیبی بود با هدف اینکه در لیبی بعد از قذافی غرب نفوذ و سلطه خود را از دست ندهد. و از این نقطه نظر کاملا با لشگرکشیهای قبلی ناتو به عراق و افغانستان که با ابتکار عمل و سیاست تعرضی غرب برای تغییر رژیم این کشورها صورت گرفت متفاوت بود. جمهوری اسلامی نه شرایط لیبی را دارد و نه شرایط عراق و افغانستان را. در ایران نه یک انقلاب بالفعل وجود دارد که بتوان با حملات هوائی برای کنترل شرایط بعد از انقلاب حساب باز کرد و نه در عین حال شرایط ساکن و راکدی که بتوان با عملیاتی از نوع ” شوک و بهت” سناریوهای رژیم چنجی را پیاده کرد. برعکس “گزینه نظامی” در مورد ایران با توجه به شرایط سیاسی در خود جامعه و شرایط ناپایداری که باصطلاح “بهار عربی” درکل منطقه ایجاد کرده است میتواند نتایج و عواقبی کاملا غیر قابل پیش بینی داشته باشد و کنترل را کاملا از دست دولتهای غربی خارج کند.

 

در چنین شرایطی تبلیغات جنگی که دولت اسرائیل براه انداخته است نه در همخوانی با سیاست   آمریکا و اروپای واحد در این مقطع بلکه در چارچوب اهداف و سیاستهای منطقه ای خود دولت اسرائیل قابل توضیح است. موقعیت منطقه ای دولت اسرائیل در اثر انقلابات منطقه و بویژه با سرنگونی مبارک بمراتب تضعیف شده است و از لحاظ داخلی نیز بر متن بحران اقتصادی جهانی با جنبش اعتراضی ای روبروست که در اولین برآمد خود اعلام کرد “اینجا التحریر” است. در این شرایط اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی – اگر مانند نمونه های قبلی حمله به تاسیسات اتمی عراق و سوریه با موفقیت پیش برود- میتواند شرایط را در سطح منطقه ای و داخلی به نفع دولت این کشور تغییر بدهد. حداقل دستاورد این حرکت برای دولت اسرائیل تحت الشعاع قرار گرفتن “بهارعربی” – که دولت اسرائیل یک بازنده اصلی آن بوده است- و تبدیل مجدد صورت مساله خاورمیانه به تقابل میان نیروهای اسلامی و اسرائیل بعنوان نماینده دموکراسی غربی در منطقه است.

 

با این وجود به نظر من امکان دست زدن به هر نوع اقدام نظامی از جانب اسرائیل بدون حمایت غرب و بویژه دولت آمریکا بسیار ضعیف است. بعبارت دیگر ناهمخوانی میان اهداف مشخص و تاکتیکی دولت اسرائیل در منطقه و استراتژی و سیاست عمومی غرب و اروپای واحد در قبال جمهوری اسلامی خود مانع جدی بر سر راه دست زدن اسرائیل به هر نوع ماجراجوئی نظامی خودسرانه است. بدون تایید آمریکا دولت اسرائیل ناگزیر است صرفا به  تبلیغات و فضاسازی جنگی بسنده کند و امیدوار باشد که مسائل داخلی و منطقه ای که با آن دست بگریبانست تحت الشعاع  این تبلیغات و فضا سازی جنگی قرار بگیرد و حاشیه ای بشود. 

 

در هر حال نظر و برآورد ما از احتمال حمله نظامی هر چه باشد در این تردیدی نیست که احتمال جنگ و اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی در آینده دور و یا نزدیک منتفی نیست و باید در این مورد کاملا هشیار و آماده بود. از نظر ما همانطور که بارها اعلام کرده ایم گسترش و تعمیق مبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسلامی و نهایتا سرنگونی این حکومت بوسیله انقلاب مردم تنها تضمین واقعی  برای پایان بخشیدن به فضای جنگی و جلوگیری از جنگ و بمب و برنامه های هسته ای رژیم اسلامی است. راه دیگری وجود ندارد.

انترناسیونال: نظر شما بطور مشخص در مورد دستیابی جمهوری اسلامی به انرژی اتمی و سلاح اتمی چیست؟ بعضی ها میگویند اگر اسرائیل و پاکستان در منطقه خاورمیانه و خیلی کشورهای دیگر دنیا دارای سلاح اتمی هستند، جمهوری اسلامی هم حق دارد سلاح اتمی داشته باشد و آمریکا و غرب حق دخالت ندارند. در این رابطه شما چه نظری دارید؟

 

حمید تقوائی: حزب ما همانطور که بارها اعلام کرده است خواهان خلع سلاح اتمی کلیه دولتها است. تنها راه خاتمه بخشیدن به کابوس جنگ اتمی، در سطح منطقه ای و یا جهانی، خلع سلاح اتمی همه کشورها است. ما با نظریه موازنه مثبت که معتقد است “همه دولتها حق دارند سلاح هسته ای داشته باشند” و یا نظریه “همه یا هیچ” – یا هیچ کشوری سلاح اتمی نداشته باشد و یا همه داشته باشند- مخالف هستیم. اتمی شدن همه دولتها تنها بمعنی تشدید و گسترش کابوس جنگ اتمی به هر اختلاف و کشمکش محلی و منطقه ای است. تنها راه، موازنه منفی یعنی خلع سلاح اتمی همه کشورها است و این امری است که باید به همت مبارزات مردم آزادیخواه دنیا عملی بشود. بدون اعمال فشار یک جنبش جهانی و قدرتمند ضد اتمی هیچ دولتی از سلاحهای هسته ای و یا تلاش برای دستیابی به آن  دست نمیکشد.

 

در مورد مساله اتمی جمهوری اسلامی نیز راه حل را نباید در تهدیدات جنگی و کلا رابطه دولتهای غربی با جمهوری اسلامی جستجو کرد. راه جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی نه اعمال فشار دولتهائی که خود بزرگترین زرادخانه اتمی را دارند، بلکه بزیر کشیدن حکومت اسلامی بقدرت انقلاب مردم است. تا زمانیکه جمهوری اسلامی در قدرت است خطر دستیابی حکومت به سلاح اتمی و به تبع آن شبح سیاه جنگ  دست از سر مردم ایران بر نخواهد داشت.*