عدم امنیت شغلی و زندگی کارگران مرزی / مصاحبه ایسکرا با عبدل گلپریان

آوات فرخی: جمهوری اسلامی بطور بیشرمانه ای تا کنون دهها کارگر مرزی را به گلوله بسته اخیرا هم تعداد زیادی از کارگران را در شهر سقز دستگیر کرده، وسایل آنها را که تنها منبع درآمدشان است مصادره و اقدام به جریمه آنها کرده است. آیا این کارگران واقعا مجرمند که نیروی سرکوبگر جمهوری اسلامی اینگونه بخود حق می دهد که به کشتار، اذیت و آزار، مصادره اموال و بازداشت و زندانی کردن آنان بپردازد؟ شما این تعرض افسار گسیخته جمهوری اسلامی را چگونه توضیح می دهید؟

 

عبدل گلپریان: جمهوری اسلامی از ابتدای روی کار آمدنش کاری بجز تعرض به زندگی میلیونها انسان و افسار گسیختگی در به فقر و فلاکت کشانیدن مردم را نداشته است. کارگران مرزی که در شهر و روستاهای نوار مرزی زندگی می کنند هیچ منبع درآمد دیگری بجز خرید و فروش کالا در مناطق مرزی ندارند. اکثر این زحمتکشان حتی صاحب همین کالاهای مورد خرید و فروش هم نیستند بلکه تنها با حمل بار و وسایل برای صاحبان همین اجناس ناچیز زندگی خود و خانواده هایشان را تامین می کنند. در بهترین حالت کسانی هستند که صاحب اسبی هستند یا آنرا کرایه می کنند تا وسایل را با آن حمل کنند. خیلی ها هم ناچارند وسایل را روی کول خود بگزارند و کیلومترها در مناطق کوهستانی و صعب العبور حمل کنند. این شغل در مناطق مرزی سالهاست وجود دارد. بیکاری، فقر و شرایط فلاکتباری که خود رژیم جمهوری اسلامی به کارگران مرزی تحمیل کرده است آنان را ناچار نموده تا برای تامین زندگی خود و خانواده هایشان تن به سخت ترین کار در این منطقه بدهند. چه کسی حاضر است چندین کیلومتر راه را در مناطق کوهستانی، در زمستان بسیار سرد و تابستان گرم و طاقت فرسا را در میان میدانهای مین که توسط همین جانیان کار گذاشته شده است و علاوه بر اینها از تیر اندازی و کمین گزاری سرکوبگران حکومت هم در امان نیستند بجان بخرد؟ چه کسی حاضر است در چنین شرایط و موقعیتی با توجه به اینکه می داند که ممکن است در مسیر راه یا روی مین یا توسط گلوله ماموران رژیم جانش را از دست بدهد به این شغل روی  بیاورد؟. تنها کارگرانی که توسط همین حکومت و صاحبان مراکز تولیدی از کار بیکار شده و هیچ راهی برای تامین مایجتاج زندگی خود وخانواده هایشان را ندارند ناچار می شوند که این شرایط برده وار را برای زنده ماندن همسر و فرزندانشان قبول کنند. بردگی حتی در مقایسه با موقعیت و زندگی کارگران مرزی قابل مقایسه نیست. در دو سه سال گذشته تا کنون بیش از سیصد نفر از کارگران مرزی توسط مزدوران رژیم کشته شده اند که در میان آنان کودک ۱۲ ساله هم وجود داشته است. طبق اخباری که منتشر شده است، زنانی که همسرشان توسط اوباشان رژیم بقتل رسیده اند برای تامین مایحتاج خود و فرزندانشان وارد این کار شده اند. این همان جهنمی است که جانیان اسلامی و نمایندگان خدا بر روی زمین به مردم تحمیل کرده اند.

 

بد نیست به تصویر دیگر در همین رابطه اشاره کنم. در کنار وضعیتی که توضیح دادم، بسیاری از تجار و سرمایه داران و کسانیکه سرشان در آخور رژیم اسلامی و حکومت محلی کردستان عراق قرار دارد، تجارت و خرید و فروش کالا از ایران به عراق و بلعکس در همین نوار مرزی را از مسیرهای معمولی و جاده ها، با استفاده از خودروهای حمل و نقل انجام می دهند وسرگرم تجارت در مناطق مرزی و بقول خودشان از راه “قانونی” آن هستند. برای این لاشخورهای سرمایه که بیشترشان از همکاران خود رژیم هستند، ثروتهای کلان و بی حسابی را اندوخته اند. کارگر مرزی با فروش نیروی کار خود در تلاش است لقمه نانی برای خانواده اش تهیه کند و هر روز مرگ را جلو چشمان خودش می بیند. خرید و فروش کالا در مناطق مرزی که سالهاست به یک سنت جا افتاده تبدیل شده است و حتی درآمد یک کارگر مرزی از این راه بسیار پایین تر از یک کارگر معمولی است که بدون هیچگونه تامین اجتماعی دارد زندگی می کند با مرگ دست و پنجه نرم می کند بعد آنرا کار قاچاقچی گری نام گذاشته است. اما باندهای همین حکومت در مرزها و در بنادر مختلف کشور در روز روشن میلیونها دلار کالا و ارض که سرمایه و هستی  همین مردم است را در این مناطق قاچاقی ردو بدل می کنند و اسم آنرا تجارت قانونی گذاشته اند.

 

آوات فرخی: از جنایات دیگر جمهوری اسلامی علیه کارگران مرزی به گلوله بستن اسبهای آنان و مصادره اموال آنان است. چرا این چهار پایان زبان بسته را به گلوله می بندند؟ با این کار می خواهند چه پیامی به کارگران مرزی بدهند؟

 

عبدل گلپریان: این ماهیت حکومت اسلامی و نیروهای جیرخوار و سرکوبگرش است. کشتار بی مهابا در نواحی مرزی در راستای قتل و کشتاری است که بمدت سه دهه است که این رژیم در حق به مردم در سراسر کشور روا داشته است. ضدیت به تمام معنا با انسان و انسانیت خصلت نمای این نطام و قوانین کثیف اسلامی اش است. ماهیت دیگر این حکومت و مسئولین و فرمانده هانش که معرف حضور افکار عمومی در دنیا هم هست همانا دزدی، چپاول و بالا کشیدن اموال همین مردمی که آرزوی سرنگونی اش را دارند می باشد. وقتیکه سران حکومت از بیت رهبری، مجلسی ها، سران و سرگرده گان سپاه و کاربدستان دولت مشغول دزدی، چپاول و هستی مردم هستند و بقول رئیس جمهورش سرگرم  قاچاق کالا در بنادر جنوب کشور هستند، پیداست که کاربدستان زیر دستشان و دیگر تفنگچیان و کانگسترهای آنان در مناطق مرزی هم به مصادره ناچیز ترین اموال کارگران مرزی که تنها منبع درآمدشان است می پردازند. هیچ کلمه و عبارتی یافت نمی شود تا بتوان ضدیت جنایتکاران اسلامی را در کشتن اسبهای کارگران توصیف کرد. در مجموع می توان گفت که حکومت اسلامی و کل ساختار این رژیم و گردانندگانش از رهبری اش تا پایین از چنین خاصیتی در ضدیت با انسان، چپاول هستی و دست رنج آنان برخوردار هستند. این هویت این رژیم است. تحمیل فقر و گرسنگی مطلق پیام اوباشان اسلامی به کارگران است.

 

آوات فرخی: تا کنون در بعضی از شهرهای مرزی مختلف در اعتراض به کشتار کارگران مرزی اعتراضاتی صورت گرفته است  و در موارد زیادی ماموران جمهوری اسلامی توسط مردم گوشمالی داده شده اند ولی هنوز که هنوز است تعرض جمهوری اسلامی به زندگی و جان و مال این کارگران ادامه دارد. این اعتراضات چقدر کار ساز بوده است و چه کار باید کرد تا جلوی این همه وحشیگری وجنایت جمهوری اسلامی را گرفت؟

 

عبدل گلپریان: همانطور هم که شما گفتید تا کنون اعتراضاتی توسط کارگران مرزی و خانواده هایشان و کلا مردم مناطق مرزی علیه این آدمکشان صورت گرفته است که در مواردی آنان را ناچار به عقب نشینی و مجبور به فرار از صحنه درگیری کرده است. به نظر من این اعتراضات باید گسترش پیدا کند. مردم شهر و روستاهای مناطق مرزی نباید منتظر این بنشینند و ببینند کی و چه روزی چند نفر دیگر مورد اثابت گلوله کانگسترهای این حکومت قرار می گیرند یا اموالشان توسط همین سرکوبگران دزدیده می شود و اسبهایشان را به رگبار می بندند. باید دست در دست هم متحدانه علیه این سیه روزی اعتراض قدرتمند و وسیعی براه انداخت. علاوه بر این مردم در هر جا که هستند می توانند در پشتیبانی از کارگران مرزی هر کار و کمکی از دستشان ساخته است در حمایت از آنان انجام دهند. می توان و باید کاری کرد که دست مزدوران حکومت را از زندگی کارگران مرزی کوتاه کرد. این رژیم در حال سقوط را باید به عقب راند. تنها با مبارزه متحد و یکپارچه خود مردم است که در هرگوشه ای از این کشور می توان آنان را در سوراخ کرد. در این مورد مشخص باید بگویم اگر تمامی کسانیکه در مناطق مرزی زندگی می کنند و زندگیشان از طریق کار، حمل کالا و خرید و فروش در مناطق مرزی می گزرد را مد نظر بگیریم همراه با خانواده هایشان جمعیت هزاران نفره ای هستند که می توانند در مقابل این همه زورگویی و جنایت بایستند و اعتراضات وسیعی را سازمان دهند. قطعا جا دارد در چنین مواقعی مردم شهر و روستاها از اعتراض و مبارزه آنان حمایت کنند. باید فعالین عرصه های مبارزه اجتماعی مردم تلاش کنند همراه خانواده بازداشت شده گان با کمک و پشتیبانی مردم شهر و روستاهای منطقه در مقابل زندان و نهادهای حکومت در شهر سقز و یا هر شهری که کارگران در آنجا زندانی هستند تجمع کنند و تا آزادی بازداشت شدگان از پای ننشینند. نباید به هیچ وجه زیر بار دزدیهای حکومت که اسم رمز آن جریمه یا وثیقه است بروند. تنها با تجمع و اعتراض عمومی در صفی وسیع و گسترده است که می توان نان آوران خانواده های زحمتکش مناطق مرزی را از بازداشت و زندان آزاد ساخت. تنها با ایستادگی و مقاومت و اعتراض قدرتمند در مقابل نهادهای این حکومت ضد انسان است که می توان سیاست باجگیرانه جریمه یا وثیقه را خنثی کرد.

***