تمام قدرت بدست مجامع عمومی! … ما و ٩٩ درصدی ها(٧)

توشته حاضر در پرتو تحلیل حمید تقوایی از جنبش اشغال تهیه شده است۔ (١) این نوشته ضمن جمعبندی ۶ نوشته گذشته سعی میکند رابطه تشکل توده ای که در جنبش اشغال به شکل مجمع عمومی تبلور یافته است را از نقش یک حزب رهبری کننده جنبش تفکیک و رابطه ایندو را نشان دهد۔

 

جنبش اشغالی٬ یک جنبش سیاسی است

کارآکتر سیاسی این جنبش اعتراضی که قبلا بتفصیل مطرح کردم عبارتند از:

* نفی سیستم حاکم است۔ خواهان یک صف بندی مستقل از احزاب حاکم است۔ اعتراضش به کلیت حکومت سرمایه داری است۔ این جنبش در عین حال حکم به سرنگونی هیچ حکومتی نداده است

* شکل اشغالی اعتراضیش٬ بیان خواسته اش در برقراری جامعه ایست که با اراده مستقیم مردم اداره شود۔

* ابزار مقابله اش و شکل بروز اثباتی اش ابزارهای جنبش کارگریست: اشغال٬ مجمع عمومی٬ اعتصاب٬ اعتراض خیابانی

 

میادین اشغالی٬ طعمی از سوسیالیسم

وقتی برای اولین بار به جمع ٩٩ درصدهای شهر پیوستم٬ بلندگوی انسانی داشت تشکلیل جلسه مجمع عمومی روز را اعلام میکرد۔ مانند هر کس دیگری که در محل بود در آن شرکت کردم۔ بعد از اعلان چند خبر توسط تعدادی دست اندرکاران امور روزمره٬  از حاضرین پرسیده شد که آیا ملاحظه٬ پیشنهاد٬ یا مخالفتی در مورد اعلانات دارند۔ در مواردی درخواست کمک داوطلبین مطرح شد٬ و در مواردی به کوچکترین جزییات زندگی کمپ مانند ظرف شویی٬ نظافت و مشابه آنها اشاره شد۔  هرکس٬ حتی من که یک ساعت هم آنجا نبودم میتونستم در مورد شیوه تدارک غذا٬ کمک مالی٬ جوانب امنیتی کمپ٬ مسایل بهداشتی و ۔۔۔ نظر بدم٬ رای بدم٬ در تصمیم گیری شرکت کنم٬ و گوشه ای از کار را بعهده بگیرم۔ چه در شکل حکومتی این مناطق و چه در شیوه چرخاندن امورش٬ از بهداشت و درمان و آموزش گرفته تا خط تولیدی آشپزخانه اش طعمی از سوسیالیسم را بذهن میاورد: دخالت مستقیم٬ بلا واسطه و داوطلبانه همه در اداره جامعه۔

 

بعد از آن نوبت به تقسیم مجمع عمومی به گروههای کوچکتر برای مباحث بر سر خود جنبش رسید۔ هرکس میتوانست در یک یا چند جمع وارد شود٬ نظر و رای دهد۔

 

قبل از اینکه مجمع عمومی کارش را بپایان برساند باز هم جنبه هایی از کار روتین خود کمپ مطرح شد۔ برای من خیلی جالب بود که کسی که در جمع کوچکترمان از یک زاویه راست با نظرات سیاسیم مخالفت میکرد و ظاهرا ساکن شبانه روزی کمپ اشغال شده بود٬ وقتی به مسایل خود کمپ رسید با من همنظر بود۔ یکی از پیشنهادات مطرح شده این بود که مسولان گروههای کاری در داخل کمپ اشغالی باید فلان آموزش اجباری را ببینند۔ او از زاویه درستی مخالفت قاطع کرد که هیچ فعالیتی در این کمپ نباید اجباری باشد۔ همه باید داوطلبانه کار کنیم۔

 

تجربه بالا را بعنون یک الگو آوردم که فونکسیون مجمع عمومی را در جنبش اشغالی ٩٩ درصدی ها نشان دهم۔

 

مجمع عمومی تشکل توده ای است

مجمع عمومی٬ مانند شورا (که دراصل همان مجمع عمومی متشکل است) شکلی از تشکل توده ایست۔ اتحادیه شکل دیگری از تشکل توده ایست که منافع اعضایش را در مقابل حکومت سرمایه داری در چارچوب نظام حاکم حفظ میکند۔ این درست که نفس اشغال و شکل گرداندن میدانهای اشغالی طعم سوسیالیسم را به ذهن میاورد و این درست که نفس اشغال بیان سیاسی مشخصی٬ یعنی ضدیت با سرمایه داری و اشکال حکومتی اش را دارد۔ اما این جنبش بخودی خود٬ بدون یک حلقه واسط سیاسی نمیتواند در سطح سیاسی بیان پیدا کند۔ “اشغال” بعنوان یک استرتژی برقراری سوسیالیسم پوچ است۔ خطی که وعده “سوسیالیسم” را بصرف تصرف و گرداندن کارخانجات توسط کارگران میدهد٬ سابقه طولانی در مبارزات کارگری دارد۔ این همان خط رابرت اوین بود که مورد نقد مارکس قرار گرفت۔ این خط آنارکو سندیکالیسم امروز است۔ پوچ است۔ بدنه اصلی سرمایه داری٬ حکومت سیاسی آنرا از گزند آسیب حفظ میکند۔  

 

در ثانی هیچ مجمع عمومی ای تا بحال سرنگونی حکومت را بتصویب نرسانده است۔ این جمع در برابر فشار پلیس٬ دولت و نمایندگانش مانند شهرداریها که قصد سرکوب و جمع کردن میدان های اشغال را دارند میایستد و مقاومت میکند۔ برای قربانیانش فراخوان به اعتصاب عمومی میدهد۔ همه اینها درست۔ هیچیک از این موارد اما جانشین یک حزب سیاسی که خود این جنبش را در سیاست نمایندگی کند٬ به این جنبش خط نشان دهد و تلاش کند مجامع عمومی را جانشین حکومت دیکتاتوری سرمایه کند٬ آنرا بقدرت برساند نیست۔ بنابراین٬ همانطور که شوراهای کارگری و دهقانی و سربازان٬ بلشویکها را بعنوان نماینده سیاسیشان برسمیت شناختند٬ همانطور که همین امروز اتحادیه ها نماینده خود را احزاب لیبرال و سوسیال دمکرات میدانند٬ مجامع عمومی نیز به یک حزب سیاسی احتیاج دارند۔ مجمع عمومی جنبش اشغال چه در فرم تصمیم گیریش و چه در مضمون خود با اتحادیه های کارگری بسیار متفاوت است۔ نماینده طبیعی این تشکلات توده ای یک حزب ضد سرمایه داری و سوسیالیستی کارگری است۔ این حزب است که سرنگون کردن قدرت سیاسی٬ الغای سرمایه داری٬ و برقراری سوسیالیسم  علت وجودیش است۔ مجامع عمومی بدنه این حزب است و اعضا و فعالین یک چنین حزبی جزیی از بدنه مجمع عمومی۔ این جنبش در آمریکا بدرست در مقبل فشارهای مختلفی که دم دستگاه دولتی برای اتصال آن با حزب دمکرات به آن وارد میکند مقاومت کرده است۔ اما در خلا یک حزب کمونیستی کارگری امکان سازش وجود دارد۔ ممکن است بصرف تنازع بقای میدانهای جنبشش به حزب دمکرات آمریکا متصل شود۔

 

جایگاه حزب و رابطه اش با تشکلات توده ای

خط کمونیسم کارگری قبل از هر چیز٬ و درست در تمایز با گرایشات دیگر باید راهگشای سیاسی این جنبش باشد۔ آنرا در رساندن به هدف خود رهنمود کرده و به این اعتبار به رهبر سیاسی آن ارتقا یابد۔ رابطه کمونیسم کارگری با جنبش اشغال قبل از هر چیز یک رابطه سیاسی است- رابطه عددی نیست۔ به تعداد اعضای حزب در جنبش اشغال ربط ندارد۔ تقابل با پوپولیسم سازمانهای چپ سنتی و آنارشیسم علاوه بر نقد نظری آنها باید بیان سیاسی پیدا کند۔ این بیان چیست؟ بنظر من٬ یکی از عرصه های مهم تمایز کمونیسم کارگری با سایر گرایشات بیان خواسته واقعی این جنبش است۔ قبل از ادامه٬ میخواهم در لیست مطالبات بلافصله این جنبش که در “ما و ٩٩ درصدی ها (٢)” آوردم تجدید نظر کنم۔ این جبنش همانطور که حمید تقوایی مطرح کرد٬ یک جنبش مطالباتی نیست اگرچه خود مطالبات مطرح شده در اساس فراخوانی به سوسیالیسم باشد۔ 

 

اولین رابطه سیاسی کمونیسم کارگری با جنبش اشغال ٩٩ درصدی ها٬ بنظر من بیان سیاسی خواسته این جنبش٬ بیان نفی آن٬ بیان نه آن به دستگاه حاکمه است۔ و تا آنجا که به جنبه اثباتی این جنبش برمیگردد٬ یعنی حکومتی که به اراده مستقیم مردم متکی است٬ کمونسیم کارگری بیان این مدل حکومتی در فردای براندازی سرمایه داری است٬ یعنی فرم حکومتی مایکرویی که این جنبش در مناطق اشغالی اش از طریق مجامع عمومی به تثبیت رسانده است۔ با این بیان کمونیسم کارگری رابطه خود٬ هم رابطه امروزش و هم رابطه اش در فردای سرنگونی حکومت دیکتاتوری سرمایه٬ را تعریف میکند:

 

“تمام قدرت بدست مجامع عمومی!

 

دستگاه سیاسی حاکم که به ١ درصدی ها متعلق است از پس تامین نیازهای جامعه از قبیل مسکن٬ درمان و تحصیل برنیامد۔ این سیستم زندگی ما را به تباهی کشید٬ کره زمین را رو به نابودی گذاشت٬ میلیتاریزم را گسترش داد٬ و بجای تامین مردم حکومت پلیسی برقرار کرد۔

 

بهمین دلیل ما ٩٩ درصدی ها٬ خواهان بدست گرفتن فوری قدرت هستیم۔ ما از تمام مردم میخواهیم که بمنظور کسب قدرت در محل  کار و تحصیل و در محلات زندگی خود مجامع عمومی را تشکیل دهند۔ مجامع عمومی ما مرجع تصمیم گیری خواهند بود و مردم را از طریق گروههای کاری سازماندهی میکنند۔ دست بدست شدن فوری قدرت سیاسی از ١ درصدی ها به مجامع عمومی!”

 

مجامع عمومی بخودی خود نماینده سوسیالیسم نیستند۔ در غیاب یک حزب سیاسی که افق این جنبش را در سیاست فرموله کند٬ همین خواست “تمام قدرت بدست مجامع عمومی” را فرموله و بتصویب خود مجامع عمومی برساند٬ این مجامع ممکن است به کامیونیتی های هیپی گرایان تبدیل شوند٬ ممکن است دنبالچه حزب دمکرات شوند و ممکن است هر چیز دیگر الا یک جنبش براندازی سرمایه داری۔

 

حزب و تشکل توده ای مجمع عمومی دو شکل متفاوت سازماندهی اما متعلق به یک پدیده اند۔ ایندو جانشین یکدیگر نیستند٬ مکمل یکدیگرند۔

 

(*) حمید تقوایی: در مورد جنبش اشغال وال استریت: جنبش اشغال نیازمند تحزب و رهبری است

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/40-hamid-t/8239-1390-08-13-07-28-34.html