یادداشتهایی بر مبارزات طبقاتی معاصر(۱)

از اشغال وال استریت تا اعتصاب عمومی در اوکلند!
لحظات شورانگیزی در تاریخ معاصر جهان را از سر میگذرانیم. در این لحظات، ۹۹ درصد مردم، همان اقشار محروم و ستمدیده جهان رویای دیرینه شان را زندگی میکنند. رویایی که در عین حال کابوس وحشتناکی برای ۹۹ درصد مفتخور است. مبارزه طبقاتی هرگز خاموش نبوده است.  گاه آشکار و گاه نهان، اما مداما در جریان بوده است. امروز، مبارزه طبقاتی گامهایش را به خیابانها گذاشته است. خیابانهای کشورهای سرمایه داری، در شمال و جنوب، شرق و غرب شاهد صحنه های هیجان انگیز رودررویی طبقاتی است که میان ۹۹ در صد جمعیت محروم جهان از یکطرف و ۱ درصد حاکم در جریان است. ۹۹ درصدی که ثروت عظیم اجتماعی را تولید میکنند و در عین حال آهی در بساط ندارند علیه ۱ درصدی که این ثروت را بالا میکشند به پا خاسته اند.  جهان شاهد یک کشمکش جدی و اوج گیرنده طبقاتی است. فرجام این کشمکش را از پیش نمیتوان پیش بینی کرد. مبارزه طبقاتی عرصه طالع بینی نیست؛ عرصه کشمکش واقعی طبقات است؛ عرصه شکست و پیروزی واقعی است. هیچ چیز این مبارزه جامد و ثابت نیست تا بتوان بر اساس آن به پیش بینی های جامد دست زد. به جای غرق شدن در پیش بینی ها، باید تلاش کنیم شرایط پیروزی طبقه خودمان، طبقه کارگر، طبقه ای که نماینده نقد انسانی از این نظام سراپا تبعیض و بی عدالتی و ستم است را فراهم کنیم. سرمایه  داری معاصر، بعد از چندین دهه یکه تازی اقتصادی و سیاسی، یکباره در مقابل تعرضی در مقیاس جهانی قرار گرفته است. این کشمکش و تقابلی میان توحش و انسانیت است؛ کشمشکی میان نابرابری و برابری است. میان دیکتاتوری ۔ از استبداد عیان تا دیکتاتوری سرمایه داری در قالب دمکراسی پارلمانی ۔ و آزادی است؛ میان سرمایه داری و مردم تشنه یک دنیای بهتر است. آینده بشریت منوط به این است که در این کشمکش، کدام طرف پیروز میشود: طبقات حاکم تا کنونی یا کارگران و میلیونها اقشار محروم جامعه؟ جبهه بربریت و توحش یا جبهه انسانیت؟
***
مجمع عمومی سه هزار نفره در اوکلند کالیفرنیا دیروز تصمیم گرفت پنجمین بندر مهم آمریکا در شهر اوکلند را از کار بیاندازد. این واکنشی به توحش پلیس بود. پلیس به صف تظاهرکنندگان یورش برد و جوانی به نام اسکات السون، بازمانده جنگ عراق را شدیدا زخمی کرد. اسکات السون، که خود زمانی در خدمت ارتش آمریکا در عراق بود، امروز به جنبشی پیوسته است که علیه نظام حاکم است و علیه  هر گونه خشونت. اسکات السون، جزو هزاران بازماندگان جنگ در عراق و افغانستان است. هزاران نفری که برای میهن پرستی سرمایه داری آمریکا تا زمانی ارزش دارند که در خدمت میلیتاریسم سرمایه داری آمریکا هستند و وقتی این نیاز رفع شد به خیل بیکاران و محرومین جامعه میپیوندند. اسکات اولسون که از صحنه جنگ خونین در عراق به صحنه مبارزه مردم آمریکا علیه نظم حاکم پیوسته بود، توسط پلیس همان نظم شدیدا مضروب شد. واکنش جنبش اشغال به توحش پلیس، اعتصاب عمومی، از حرکت انداختن بندر اوکلند بود.
فراخوان جنبش اشغال با استقبال عمومی مواجه شد. بندر شلوغ اوکلند، یکی از نبضهای اقتصادی نظم حاکم از حرکت باز ایستاد. اما اهمیت این حرک در چیست؟
جنبش اشغال وال استریت، که امروز به جنبشی سراسری در آمریکا و در جهان گسترش پیدا کرد ه است، جنبش طبقات محروم است. جنبش جوانان بیکار و کارگران، جنبش توده های وسیعی است که دائما زیر نظم سرمایه له شده اند. تا کنون، این جنبش اساسا با اشغال و چادر زدن در خیابانها و میادین نزدیک به مراکز مالی جهان سرمایه داری پیش رفته است. هم مکانهای اعتراض و هم برپا کردن چادر در این محلها، به نحوی سمبلیک از محتوای رادیکال این جنبش خبر میدهد:
۱۔ مکانهای اعتراض، یعنی مراکز تصمیم گیری اقتصاد و مالی نظم حاکم، حاکی از اعتراض  علیه نظم موجود است؛ اعتراض علیه مظاهر سرمایه داری معاصر است.
۲۔ شکل اعتراض، اشغال این میادین از طریق چادر زدن، یک ابراز قدرت است؛ اعلام یک عزم سیاسی است: اینکه این یک تظاهرات خیابانی چند ساعته نیست؛ بلکه اعتراضی ادامه دار است.
۳۔ یک وجه دیگر اشغال میادین، در شعار “پارلمانها مال شما، خیابانها مال ما” منعکس بود. با این شعار، جنبش اشغال به درجاتی با توهم تغییر از طریق مکانیسمهای سیاسی پارلمان فاصله میگیرد. (۱)
ابتکار اعتصاب عمومی در اوکلند، میتواند جنبش اشغال را یک گام بلند به پیش ببرد. به قول یک از سازماندهندگان، با اعتصاب عمومی میخواهند دندانهای جنبش ۹۹ درصدی را به رخ نظم حاکم بکشند. اعتصاب عمومی، منبع ثروت و قدرت سرمایه و طبقه حاکم را مسدود میکند، و به همان درجه قدرت مانور سرمایه علیه جنبش اشغال را تضعیف میکند و همانقدر میتواند خود جنب اشغال را نیرومندتر کند.
یک سازمانده اعتصاب عمومی اوکلند گفت که “مسئله فقط این نیست که ما ۹۹ درصد هستیم و آنها ۱ درصد. مسئله این است که آن ۱ درصد همه ثروتشان را با استثمار ما ۹۹ درصد بدست آورده اند. ما میخواهیم به مردم جهان نشان دهیم که آنها میتوانند این ثروت را به خودشان بازگردانند.”
امروز که مبارزات طبقاتی در گوشه و کنار جهان به سرعت روی هم تاثیر میگذارند، این فقط یک آرزو و آرمانخواهی نیست. این بسرعت میتواند به یک واقعیت جهانی تبدیل شود.
فقط یک لحظه تصور کنید، اعتصاب سراسری اوکلند به اعتصاب سراسری در آمریکا توسعه یابد و جنبشهای اشغال در سراسر جهان با اعتصابات سراسری در سراسر جهان همراه شود! آیا در این صورت، شریانهای سود و ثروت اندوزی سرمایه با دندانهای تیز طبقه کارگر شکاف برنخواهد داشت؟ آیا در این صورت، نظم سیاسی حاکم و پارلمانها و دستگاههای سرکوبش در موقعیت متزلزلتری قرار نخواهند گرفت؟ و آنگاه شرایط برای برداشتن گام بعدی و اصلی مبارزات کنونی، به مصاف کشیدن مستقیم قدرت سیاسی آماده تر نخواهد شد؟ روشن است که سئوال بعدی این است که بدون حزب مستقل طبقاتی کارگران، مستقل از احزاب طبقات حاکم، آیا اصولا به فرجام رساندن مصاف سیاسی با طبقه حاکم امکانپذیر است؟ در یادداشتهای بعدی به این سئوال باز خواهیم گشت.
۳ اکتبر ۲۰۱۱، ۱۲ آبان ۱۳۹۰
چاپ شده در انترناسیونال شماره ۴۲۵
***
a422-me-wall street-f.docx(۱) برای خواندن مقاله ای در باره شعارهای جنبش اشغال وال استریت به این لینک مراجعه کنید: