ناسیونالیسم کرد، امید و انتظار و سناریوی لیبی

سنت ناسیونالیسم کرد در مبارزه با دولتهای مرکزی در دوره های انقلابی اساسا به نیروی نظامی متکی است. در این دوره ها توازن قوای منتج از شرایط و فضای انقلابی امکان آزادی فعالیت سیاسی را برای جامعه ایران بوجود میآورد و معمولا بر متن چنین شرایطی مبارزه مسلحانه در کردستان به جریان می افتد و تا زمانی که این شکل از مبارزه تحت سرکوب حکومت مرکزی ازدستور خارج نشده است، کار نظامی به مکمل فعالیت سیاسی از بالا تبدیل میشود و سیکل “مذاکره – جنگ” در چنین شرایطی جزء لایتجزای سنت ملی مبارزه مسلحانه در کردستان را تشکیل میدهد. این مکانیسم پاسخگوی مسایل مهم و شرط لازم ادامه مبارزه مسلحانه در سنت ناسیونالیسم کرد است. سنتی که ناسیونالیسم کرد در این دوره ها افق خود را از طریق آن به جامعه منتقل میکند و نیروی نظامیش را توسط این پروسه، امیدوار نگاه میدارد و به باز تولید و سازماندهی آن اقدام مینماید. در این دوره ها مردم و مبارزات آنها در اشکال توده ای اساسا پشت جبهه و در خدمت به ادامه این سیکل عمل میکند. با پایان دوره انقلابی و محدود شدن فعالیت سیاسی، سیکل “جنگ – مذاکره” نیز بسته میشود و تقریبا خاتمه پیدا میکند. امید و افق ناسیونالیسم کرد در این زمینه کور میشود و پروسه زندگی و انتظار در شکاف حکومتهای منطقه تا کشایش بعدی و از سر گیری مجدد مبارزه مسلحانه شروع میشود.
اما تحولات جهانی بعد از فروپاشی بلوک شرق به معادلات سابق، فاکتورهای جدیدی را در به قدرت رساندن و امیدوار کردن نایسونالیسم اضافه کرد و میدان جدیدی را برای بازی با زندگی انسان را برای این طیف نالایق باز کرد تا از این طریق راه ورود به دروازه قدرت را برای خود مهیا نمایند. عروج ناسیونالیسم در کردستان عراق بر بستر جنگ خلیج و کشتار وبی خانمان شدن ده ها هزار از مردم مناطق عرب نشین و سپس تشکیل دولت محلی در کردستان عراق، عرصه جدیدی بود که دلگرمی و امید نوینی به سایر احزاب ناسیونالیست در بخش های دیگر کردستان منتقل کرد و از آن تاریخ احزاب ناسیونالیست سرنوشت مردم کردستان را به دخالت نظامی امریکا و غرب گره زدند، و برگ ننگینی بر تاریخ خود افزودند. بدون اینکه این خوش رقصی برای قدرتهای جهانی و عواقب وخیم آن برای مردم (در صورت وقوع چنین سناریوی) حتی خم به ابرو این احزاب بیاندازد.
بر بستر شرایط جدید احزاب ناسیونالیست کرد ایران، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده اند و در طول زمان مراحل متفاوتی را از سر گذارانده اند، ولی هرگز به روئیای عراقیزه شدن جامعه ایران توسط قدرت های جهانی دست رسی پیدا نکردند. و باز دست از پا درازتر در صف انتظار نشستند و در خماری و بی افقی، به امید اتفاقی که مجددا امید خود را به آن ببندند، روزکار سپری کردند. در این فاصله تا امروز بارها افق خود را به دخالت نظامی امریکا گره زده اند و پیروزی و شکست امریکا را پیروزی و شکست خود محسوب کرده اند. پیشروی امریکا بر بستر کشتار مردم عراق را جشن گرفتند و شکست و عقب نشینی آن خواب از چشمانشان ربود و ماتم وعزا برایشان به ارمغان آورد. بعد از آن و در طول زمان، با هر تهدید جنگی ایران توسط امریکا و ناتو روحیه گرفتند، به وجد آمدند و خود را برای پیش قراولی آماده نمودند و بلافاصله حمایت از آن را اعلام کردند و… این داستان تکراری گوشه ای از شرح حال ارتجاعی احزاب ناسیونالیست طی دو دهه گذشته است، که امروز نیز دخالت نظامی ناتو در لیبی و سقوط قذافی بار دیگر قند در دل این احزاب بی مایه آب کرده و به سرمایه گذاری مجدد بر سر تکرار چنین سناریوی در ایران اقدام کرده اند و به هموار کردن راه در راستای این سیاست همت گماشته اند.
دخالت نظامی ناتو در لیبی و پیروزی زود فرجام این کیس در مقایسه با حمله امریکا به عراق و سپس تهدید ایران توسط سارکوزی و تونی بلر، بار دیگر اشتیاق ناسیونالیسم کرد به وقوع روئیایش ( که تحقق آن در جامعه ایران بعید بنظر میرسد) توسط ناتو و سرنگونی رژیم اسلامی ایران از این طریق را به نمایش میگذارد و عدم مسئولیت این نیروهای ارتجاعی را در مقابل جان و زندگی مردم و سناریوی سیاهی که ممکن است با دخالت نظامی در ایران حادث شود و به از هم پاشی شیرازه جامعه و کشته شدن هزاران نفر از شهرواندان آن منجر شود، ثابت میکند. فاجعه خونینی که به استیصال مردم و تقویت دولت اسلامی منجر خواهد شد و جریانات قومی دخیل دراین ماجرا خود نیز رسواتر از سابق از آن بیرون می آیند. در ثانی منافع حقیری که تا کنون این بی خردان، برای دست یافتن به آن، به دفاع و دنباله روی از هر سیاست ارتجاعی و جنایتکارانه ای کشانده است، مانع از آن است که دریابند دخالت نظامی در ایران به سادگی لیبی نیست، و توصل به چنین اقدامی هزینه غیر قابل جبرانی برای ناتو در بر خواهد داشت. گذشته از این موقعیت و شرایط جهانی و منطقه خاورمیانه دخالت نظامی در ایران را فعلا از دستور امریکا و غرب خارج کرده و آنها را بیشتر به تکرار سناریوی نظیر مصر در ایران امیدوار کرده است. کیس لیبی استثنای بر قاعده بود که گذشته از منافع ویژه انگلیس و فرانسه در این کشور، میبایست حرکت رادیکال کارگران و مردم مصر و تونس را تحت تاثیر قرار دهد و به انحراف بکشاند و همچنین مقاومت کشورهای را که هنوز ارتش آن بر ساختار سنتهای شوروی سابق استوار است، در هم شکند و دولت و ارتش دست ساز خود را که در موارد لزوم بتواند اهداف غرب را بسادگی و مانند ارتش مصر برآورد نماید، سازمان دهد. تهدیدات سارکوزی و بلر بیشتر یک مانور سیاسی از طریق تهدید نظامی ایران بعد از پیروزی ناتو در لیبی است. و تنها میتواند حاوی پیام سیاسی خصمانه ای جهت گوش به زنگ کردن رژیم اسلامی باشد تا تدارک حمله هوای توسط ناتو. ولی کاری نمیشه کرد احزاب ناسیونالیسم کرد با چرخش ارتجاعی اوضاع جهانی از دو دهه قبل و حمله اول امریکا به عراق که به جنگ خلیج مشهور است با ارتجاع جهانی همراه شدند و بعد از آن تاریخ نه فقط هیچ جای در تلاش تاریخی مردم کردستان برای رهایی از ستم ملی و تبعیضات اجتماعی ندارد، بلکه خود جزو موانعی هستند که باید از سر راه مردم و مبارزه حق طلبانه آنها کنار زده شوند.    
 طی دو دهه گذشته احزاب ناسیونالیست آمادگی خود را برای هرنوع همکاری با امریکا و غرب در صورت حمله نظامی به ایران را اعلام کرده اند و در این موارد جهت دست یافتن به سهم ناچیزی از قدرت، ظرفیت شرکت در هر فجایعی را از خود بروز داده اند. سیاست همکاری با امریکا و ناتو برای دخالت نظامی در ایران به سنت جا افتاده ای در میان احزاب ناسیونالیست کرد، جهت پذیرش و رسمیت یافتن بعنوان پادوهای محلی امریکا و غرب تبدل شده است و هر یک تلاش میکنند در این رهگذر گوی سبقت را از رقیب بربایند. مورد اخیر حزب دمکرات به رهبری خالد عزیزی به نمایندگی از جانب ناسیونالیسم کرد، دعوت از ناتو برای تکرار سناریوی لیبی در ایران را بعهده گرفته است و مقام نامزدی این شغل شریف را از آن خود کرده است. پژاک نیز آماده گی خود را برای نام نویسی در جهت خدمت به ناتو در هر چهار پارچه کردستان اعلام کرده است. حزب دمکرات جناح مصطفی هجری و سازمان زحمتکشان مهتدی و بقیه نیز دست به سینه منتظر خدمت ایستاده اند.
واقعیت این است حقنه کردن سناریوی لیبی به جامعه ایران از طریق سارکوزی و بلر و آماده کردن ذهنیت جامعه جهت تکرار چنین سناریوی در ایران و تزریق آن توسط احزاب ناسیونالیست به جامعه کردستان خارج از دخالت نظامی ناتو نیز به اندازه کافی درد آور است و میتواند پروسه آگاهی و تشکل یابی کارگران و مردم فاقد سرمایه را به تاخیر بیندازد، مبارزه آزدیخواهانه مردم مبارز را به انحراف بکشاند و بر روند آن تاثیر منفی بگذارد و انتظار و انفعال جهت وقوع اتفاقاتی از این دست را حداقل برای دوره ای به ذهنیت مردم انتقال دهد. دیوار چین بین جامعه و افکار ناسیونالیستی وجود ندارد، طبقات دارا و نمایندگانشان در ایران واحزاب ناسیونالیست کرد به عنوان بخشی از آن مدام در تکاپوی یافتن راهی برای تسهیل بقدرت نزدیک شدن خود بویژه از طریق آماده نمودن افکار عمومی برای پذیرش و حمایت از دخالت امریکا و غرب و یا وقایعی نظیر آن هستند. چرا که اهدافشان تنها از این طریق قابل حصول و راه سهیم شدن خود را نیز در قدرت، در چنین حوادثی ممکن میدانند، نه در آگاهی و تشکل کارگران و یا مبارزات رادیکال اجتماعی، آگاهی و تشکل و رادکالیسم مبارزات اجتماعی مانع اساسی به کرسی نشاندن ایده و اهداف ارتجاعی این جریانات غیر مسئول و ممکن ترین راه جلوگیری از تکرار سناریوهای نظیر لیبی است و همچنین دامنه برد تبلیغی ناسیونالیسم فارس و کرد را بسیار محدود مینماید. ناسیونالیسم کرد دو دهه از تلاش نامیمون خود را به تزریق ایده هایی ارتجاعی و آماده کردن افکار مردم کردستان برای پذیرش سناریویی نظری عراق در صورت دخالت نظامی امریکا در ایران، اختصاص داده است و کوشیده مانع آگاهی و اتکای کارگران و مردم آزادی خواه کردستان به نیروی متشکل خودشان شود تا امکان مانور در شرایط متفاوت سیاسی را داشته باشد.
ما کمونیستها نیز مدام میکوشیم با روشنگری و تبلیغات جهت دار و رادیکال و با آگاه و متشکل کردن طبقه کارگر، تلاش و تبلیغات ناسیونالیسم کرد و فارس را خنثی نمائیم و حافظه مردم آزدیخواه را نسبت به کل تاریخ ضد انقلابی و سیاست های ارتجاعی ناسیونالیسم و همچنین همکاری و پادوی هایشان را در هردوره برای امریکا و اخیرا ناتو جهت خون پاشیدن به جامعه را زنده نگاه داریم. و تلاش آنها را برای به انحراف کشاندن مبارزات آزادیخواهانه کارگران و مردم انقلابی، جهت دست یافتن به سهم ناچیزی از خوان یغمای ناشی از استثمار طبقه کارگر را، مداوما افشا نمائیم. میکوشیم با دخالت فعال خود پروسه متشکل شدن طبقه کارگر و شکل گیری فضای رادیکال اجتماعی را تسهیل نمائیم و از این طریق مانع رسوخ سموم افکار و سیاستهای احزاب ناسیونالیست به درون طبقه و مردم آزادیخواه کردستان شویم. راه سومی وجود ندارد. چرا که این بخشی از مبارزه طبقات اجتماعی است که از طریق احزاب سیاسی در جریان است و ما کمونیستها با شرکت در این عرصه از مبارزه نیز تلاش میکنیم مدام حافظه جامعه را نسبت به اعمال طبقات دارا و احزاب مطبوعشان به روز کنیم و طرح های همه ای مرتجعین علیه زندگی و هستی و حرمت و آزادی مردم کردستان نقش بر آب نمائیم. شرط رهایی و آزادی مردم کردستان ایران خلاصی از چنبره دولت جمهوری اسلامی و احزاب ناسیونالیست و گرد آمدن حول پرچم طبقه کارگر و کمونیسم کارگری است.
۲۰۱۱/۱۰/۰۷