افشای توطئه مُهمَل است یا ولایت خامنه ای؟

کشف توطئه ترور عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در آمریکا و واکنشهای پیرامون آن از مهمترین خبرها در روزهای گذشته بود. قبل از این که به اصل مساله یعنی امکان یا عدم امکان دخالت رژیم ایران در این توطئه بپردازم این نکته را یادآوری می کنم که افشاگری مقامات آمریکایی با واکنشهای متفاوتی در آمریکا روبرو شد و برعکس در درون ایران تنها یک صدا همراه با درهم ریختگی شنیده شد و آن هم انکار و تمسخر. از نگاه سخنگویان رژیم ایران و بعضی از پادوهای رژیم و تعدادی از تحلیلگران سیاسی، این موضوع در اساس بی پایه و یک سناریوی ساختگی است. اگر این نظریه درست باشد باید به زودی شاهد یک بحران بزرگ در غرب باشیم که در پای دهها رئیس جمهور و مقامات دولتی برای دروغگویی و سناریو سازی به میان کشیده می شود. شرایط کنونی به گونه ای نیست که بتوان یک مساله غیر واقعی از جانب مهمترین مقامات یک کشور مهم مطرح شود و به دنبال آن مقامات دست اول در بسیاری از کشورهای نقش آفرین آن را تائید کنند و موضوع به شورای امنیت ملل متحد ارجاع شود و سرانجام غیر واقعی بودن آن برملا نشود. اما اگر رژیم ایران آن گونه که مقامات مسئول آمریکا اعلام کرده اند در این توطئه تروریستی دست داشته باشد، بدون هرگونه اما و اگر و تردید باید انگشت اتهام را به سوی راس هِرَم در حاکمیت ایران یعنی آیت الله سید علی خامنه ای نشانه گرفت. حکم دادگاه عملیات تروریستی در رستوران میکونوس(در برلین، آلمان) به خوبی از نقش ولی فقیه در این گونه عملیات پرده برداشته است.
این که در ظرفیت رژیم ولایت فقیه طرح و اجرای چنین عملی وجود دارد و در استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی چنین اقدامی متصور و سابقه زیادی هم دارد جای شکی وجود ندارد. انفجار مقر تفنگداران امریکایی در لبنان، انفجار در خُبَر(خُبار)، بمبگذاری مرکز یهودیان در آرژانتین، انفجار در یک کتابفروشی در پاریس و صدها عمل تروریستی در مورد ایرانیان خارج از کشور به همراه صدها اقدام تروریستی در سالهای اخیر در افغانستان و عراق نشان می دهد که مساله تروریسم و صدور ارتجاع از موئلفه های تفکیک ناپذیر از حاکمیت ایران است. اما برای این که بدانیم چرا واکنش پیرامون افشاگری مقامات آمریکایی در ایران تک صدایی بود و چرا اگر این اتهام واقعی باشد مسئول اول شخص ولی فقیه است یکی از سخنرانیهای اخیر خامنه ای را مرور می کنیم.

سید علی خامنه‌ای در روز یکشنبه ۲۴ مهر، در پنجمین روز از سفر ۹ روزه به استان کرمانشاه طی یک سخنرانی که می توان آن را مهمترین سخنان او در این سفر دانست، «تأمل در شاکله کلی نظام اسلامی» را به طور مضاعف با اهمیت ارزیابی کرد. او گفت:«مساله پیری و جوانی نظام اسلامی چگونه قابل تحلیل است؟ آیا نظام، روزی پیر و از کار افتاده خواهد شد؟ آیا راهی برای جلوگیری از این فرسودگی وجود دارد؟ و آیا اگر این وضع پیش آمد راه علاجی وجود خواهد داشت؟» وی برای پاسخ به این سوال به تشریح شکل گیری نظام جمهوری اسلامی، با حذف عامدانه کلمه جمهوری در تمام سخنرانی اش، پرداخت و گفت:«تشکیل دولت اسلامی به معنای استقرار مجموعه دستگاههای مدیریتی و نظامهای اداره کشور، تشکیل جامعه اسلامی و سپس تشکیل امت اسلامی، حلقه‌های مختلف زنجیره‌ای هستند که راه گذشته، حال و آینده را مشخص می‌سازد.» بدین ترتیب خامنه ای یک بار دیگر بر «تشکیل امت اسلامی» تاکید می کند. تشکیل امت اسلامی همواره یک سیاست راهبردی برای خمینی و جانشین او بوده که نظریه پردازان رژیم از حکومت ولایی در ایران به عنوان «اُم القُرا»(مادر شهرها) کشورهای اسلامی یاد کرده اند.
آقای خامنه ای در یک فراز از سخنان خود ریاکارانه برای خود حَد و مَرز قایل شد و گفت:«مسئولان قوه مجریه، نمایندگان مجلس، مسئولان قوه قضاییه، با اختیارات کامل و قانونی ، وظایف خود را انجام می‌دهند و ممکن است تصمیماتی بگیرندکه رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می تواند و نه قادر است که در این مسائل دخالت کند مگر در جایی که اتخاذ سیاستی، به کج شدن راه انقلاب منجر می شود که طبعا در این هنگام به مسئولیتهای خود عمل خواهد کرد.» همه ناظران تحولات سیاسی در هِرَم قدرت در ایران به این مساله اذعان می کنند که ولی فقیه به ویژه طی ۶ سال گذشته در کوچکترین مسایل مداخله کرده و برای همین بود که در جدال بین مجلس و دولت با جانبداری از دولت احمدی نژاد در عمل، مجلس دست ساخت خودش را هم بی بو و خاصیت کرد. خامنه ای اما دو مورد  را از حوزه اختیارات خود دانست. او گفت:«مراقبت در مساله هسته ای در دوره ای که نزدیک بود به تعطیلی فعالیتهای هسته ای ایران منجر شود و نیز مراقبت در بحث رابطه با آمریکا را از جمله مواردی است که رهبری، بر اساس وظایف خود، از ایجاد انحراف در حرکت کلی نظام جلوگیری کرده است».

از این سخنان چنین نتیجه گرفته می شود که:
* ایجاد امت اسلامی در امتداد نظامی اسلامی است.
*خطر «پیری»،«کار افتادن» و «فرسودگی» یک چالش جدی برای ولایت خامنه ای است.
*مساله پروژه اتمی و رابطه با آمریکا در حوزه اختیارات رهبر است.
اگر این سه پارامتر را با توجه به نقش حیاتی رژیم سوریه و حزب الله لبنان برای رژیم ایران با هم تلفیق کنیم و این مجموعه را در شرایط «بهار عربی» مورد توجه قرار دهیم سنگینی کَفِه واقعی بودن اتهام به طور واضح خود را نشان می دهد و بنابرین هم نقش خامنه ای بنا به اقرار خودش و هم تک صدایی بودن پیرامون این رویداد مشخص می شود.
«پیری»،«کار افتادن» و «فرسودگی» یک چالش و یک خطر برای آینده ولایت خامنه ای نیست. این واقعیت امروزی این رژیم و همه کسانی که به آن دخیل بسته اند می باشد. ولی فقیه برای گریز از این واقعیت است که نیاز به تشدید بحران خارجی دارد، نیاز به مخالفت با طرح مُدَبرانه محمود عباس دارد، نیاز به حمایت تمام عیار از بشار اسد دارد، برای همین نیاز است که با دادگاه رسیدگی به قتل رفیق حریری مخالفت می کند و بالاخره نیاز به عملیات تروریستی و منجمله ترور سفیر سعودی در آمریکا را دارد.
چند روز قبل از افشاگری مقامات آمریکایی سرکرده سپاه پاسداران به تشریح ماموریتهای سپاه پرداخت. به گزارش پایگاه اینترنتی سپاه پاسداران، سپاه نیوز، سرکرده کل سپاه محمدعلی عزیز جعفری روز جمعه ۱۵ مهر ۱۳۹۰ گفت که «رهبر جمهوری اسلامی ایران هیچ گونه محدودیتی برای سپاه در انجام ماموریت قائل نیست» و «با توجه به گستردگی سپاه پاسداران و اتصال بسیج به آن و عرصه های مختلفی که انقلاب اسلامی با آن روبه‌روست، سپاه دیگر بازوی مسلح و توانمند رهبری نبوده بلکه به‌عنوان بازوی غیرمسلح ایشان نیز محسوب می‌شود.»
نبودن «هیچ گونه محدودیتی برای سپاه در انجام ماموریت» و سابقه عملیات تروریستی رژیم در خارج از مرزهای ایران دلیل دیگری بر واقعی بودن این اتهام است. یکی از سیاستمداران عراقی به دنبال طرح توطئه ترور در آمریکا به اظهار نظر شفافی پرداخته است.
به نوشته روزنامه الزمان عراق، روز ۲۳ مهر، ظافر العانی دبیر کل تجمع آینده ملی عراق می گویدکه«همه مردم عراق تجربه طولانی مدت خونینی با رژیم ایران دارند. رژیمی که طی دو سال گذشته با استفاده از تمامی وسائل تروریستی برای شکنجه و کشتار آنها، با حمایت از جوخه های مرگ و شبه نظامیان غیر قانونی و اجرای ترورهای سازمان یافته و صدور و وارد کردن سلاح خودداری نکرد…..براساس همه تجاربی که عراقیها در این رابطه دارند برای ما جای هیچ شکی نیست که رژیم ایران همه مرز سرخهای قانونی و اخلاقی و بین المللی را زیر پا گذاشته است….. برای آگاهی جامعه بین المللی لازم است یادآوری کنیم که عراقیها روزانه در نتیجه دخالتهای رژیم و حمایت و پشتیبانی اش از اقدامات تروریستی کشته می شوند.»

اظهار نظر مقامات آمریکایی به شرح زیر است.
*«در صورت نبود مدارک قانع‌کننده، آمریکا از علنی کردن این پرونده خودداری می‌کرد.»(باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا)
 
*«این اقدام وحشتناکی است و ایران باید پاسخگوی اقدامات خود باشد….این نقض یکی از بنیادی‌ ترین اصول دیپلماتیک است… اقدامی شرم آور است.»(جو بایدن، معاون رییس جمهور آمریکا)

*«ما معتقدیم که این توطئه از سوی تهران طراحی و هدایت شده است. ما می‌دانیم که سطح معینی از سپاه قدس در جریان امر بوده است. سپاه قدس بخشی از سپاه پاسداران است که خود جناح نظامی حکومت ایران به شمار می‌آید….هنوز تمام جزییات این توطئه روشن نیست….عملیات به طرزی ناشیانه ‌و غیرحرفه‌ای طراحی شده….و…بسیار دشوار است که بگوییم چه کسی واقعاَ این تصمیم را گرفته است. نمی‌دانیم که این موضوع ابعادی سیاسی داشته و یا تنها ایده‌‌ای احمقانه بوده که از کنترل خارج شده است.»(هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه آمریکا)

مخالفان این نظرات در آمریکا به وفور به طرح دیدگاههای خود پرداختند که استدالهای آنها تقریباً مشابه هم است و من فقط به ذکر مهمترین نمونه آن بسنده می کنم.
رابرت بائر، کار‌شناس سابق سازمان سیا می گوید:«جزئیات این طرح تروریستی با اقدامات و روشهای ایران هیچ شباهتی ندارد و هیچ دلیلی وجود ندارد که ثابت کند حکومت ایران در این اقدام مشارکت داشته است. شاید اقدام افراد خودسر باشد……اگر حکومت ایران می‌خواست چنین کاری کند به سراغ باندهای قاچاق مواد مخدر مکزیکی نمی‌رفت، یا پول را مستقیماً به حساب بانکهای آمریکایی واریز نمی‌کرد…من رفتار امنیتی حکومت ایران را طی سی سال گذشته زیر نظر داشته‌ام؛ آنها همیشه خیلی محتاط‌تر از این عمل می‌کنند. آنها همیشه برای اجرای عملیات خود از یک گروه وابسته و واسطه استفاده می‌کنند…اگر این حمله یا بمب‌گذاری در شهر واشینگتن روی می‌داد و واقعا ایران پشت آن بود معنایی نداشت جز اعلام جنگ ایران به آمریکا. ولی آیا واقعا ایران چنین سیاستی دارد و به دنبال جنگ با آمریکاست؟ آیا ما واقعا تا این حد به جنگ با ایران نزدیک شده‌ایم؟ من نمی‌دانم.»

مهمترین موضع گیری از جانب مقامات عربستان سعودی توسط ترکی الفیصل، سفیر پیشین عربستان در آمریکا و رئیس سازمان امنیت این کشور صورت گرفت. وی به اختصار می گوید:«شواهد ارائه شده کاملا و آشکارا مسئولیت رسمی ایران در توطئه را نشان می دهد.»
 
موضع گیری سران رژیم هم قابل تامل است. از یک طرف از تهمت مُهمَل دَم می زنند و از طرف دیگر کل ماجرا را سناریو ساختگی می دانند و سوال اصلی همچنان باقی می ماند که چرا برای اثبات بی گناهی خود متهمان اصلی را به مراجع قضایی آمریکا تحویل نمی دهند؟

*خامنه ای می گوید:«تکرار شیوه‌های ابلهانه و بی‌خاصیت سیاستگذاران درمانده و پریشان غربی برای ایران‌ هراسی، باز هم نتیجه نخواهد داشت و بار دیگر طعم تلخ شکست را خواهند چشید…. آنها با نسبت دادن یک تهمت مُهمَل و بی معنا به چند ایرانی تلاش کردند بهانه ‌ای بدست آورند و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مدافع تروریزم مورد هجوم تبلیغاتی سیاسی قرار دهند، اما این توطئه نیز نگرفت و نخواهد گرفت و مانند دیگر اقدامات آنها بی فایده و بی اثر می‌ ماند و بر خلاف تصورشان به انزوای بیشتر خود آنها منجر خواهد شد.»

*احمدی نژاد با شیوه های خاص خودش می گوید:«بابا ترور مال آدمهای بی‌فرهنگه»

*علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم با وارد کردن یک کلمه فرنگی در حرفهایش از آمریکا دعوت می کند که بازی بزرگ انجام دهد. وی می گوید:«شیطنت احمقانه…..بنا دارند بعضی از مشکلات داخلی خودشون سرپوش بذارند…بازی بسیار کودکانه.  مسئولین آمریکایی نباید بازیهای این قدر مبتذل داشته باشند….انتظار این است که مسئولین آمریکایی بازی بزرگ کنند. نه این کارهای چنینی که انجام دادند.»

*صادق لاریجانی در سِمَت رئیس قوه قضائیه نمی تواند خنده خود را پنهان کند و می گوید:«خبر واقعاً برای ما خنده آوره»

*علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه رژیم به کلی منکر هرگونه عمل تروریستی می شود و می گوید:«این قدر از این مزخرفات ما شنیدیم در این ۳۲سال…بسیار سناریوی ناشیگرانه…یقین بدانید در آینده نزدیک اینها به عذرخواهی خواهند افتاد… این انقلاب اسلامی ما، یک انقلاب اخلاقی است، یک انقلاب فرهنگی است. کی ما دست به این کارها زدیم که بخواد این مثلاً دومین بارش باشه؟»(علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه)

*توضیحات حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات با ژستهای کارشناسانه جالب است. او می گوید:«وقتی با رویکرد اطلاعاتی موضوع را بررسی کنید با چنان ضد و نقیضها و ایرادهای بزرگی مواجه می‌شوید که نمی‌توانید باور کنید دولتی هم ‌چون آمریکا با آن همه ادعا به چنین فلاکتی افتاده باشد که سناریویی تا این حد سخیف ساخته باشد یا سناریوی مبتذل ساخته شده ازجانب دیگران را باور کرده باشد…..دنیا را چه شده است که فیلمنامه فیلمهای کمدی سطح پایین و هجوآمیز را به عنوان سند اطلاعاتی ارائه می‌ کنند و همان را به شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌فرستند؟»

*پاسدار حسین سلامی، جانشین سرکرده کل سپاه پاسداران پای جنبش اشغال وال استریت را به میان می کشد و بدون این که کلمه ای از سرکوب مداوم جنبش آزادیخواهی مردم ایران توسط نیرویی که او جانشین سَرکَرده آن است بزند می گوید:«مضحک و بی ‌اساس… سناریویی نخ نما…نوعی فرافکنی….ایجاد انحراف در افکار عمومی دنیا از نهضت ضد سرمایه‌داری وال استریت»

اینها مهمترین موضع گیریها پیرامون اتهام توطئه ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا بود. چشم انداز این مساله یکی از دو حالت زیر است.
اول آن که تمام این موضوع یک سناریو ساختگی بدان گونه که وزیر اطلاعات رژیم مدعی آن است باشد. در این حالت خیلی زود مشت سناریو نویسان باز می شود. به گمان من بسیار بعید است که چنین باشد.
دوم این که این موضوع واقعی و چنین توطئه ای وجود داشته است. در این صورت فشار به رژیم ایران به میزانی و ماکزیمم تا حد تحریم بانک مرکزی افزایش می یابد. البته تحریم بانک مرکزی از جانب شورای امنیت با وجود دولتهای روسیه و چین کار ساده ای نیست. اما سقف فشار در این مرحله چنین است و هرگونه فشار تا مرز حمله نظامی خواهد بود. کسانی که با طرح حمله نظامی به عنوان یک احتمال جدی و عمده انگشت می گذارند به طور وارونه به دنبال پنهان کردن اصل ماجرا هستند. نه در دوران بوش و نه در دوران اوباما هیچ نقشه جدی برای درگیری نظامی با جمهوری اسلامی وجود نداشته است. با این حال از فایده تکرار باید تاکید کنم که ما و همه کسانی که به تعیین سرنوشت مردم ایران به دست زنان و مردان ایران زمین اعتقاد دارند مخالف جنگ بوده و هستیم. اگر جامعه جهانی برای تامین منافع خود به مهار رژیم ایران نیاز دارد، باید حق مردم ایران برای سرنگونی استبداد مذهبی را به رسمیت شناخته و از هرگونه کمک و حمایت از این رژیم و سوخت رسانی به ماشین سرکوب آن خودداری کند. همچنین وزارت امور خارجه آمریکا باید از برخورد سیاسی با مساله وجود نام سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست سازمانهای تروریستی فاصله گرفته و نام این سازمان را بلادرنگ از لیست حذف کند.
شاید برای بسیاری از جهانیان تا قبل از قیامهای سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ هنوز مشخص نشده بود که مردم ایران علیه کلیت نظام حاکم بر ایران و علیه اصل ولایت فقیه هستند. اما تا آن جا که به دولتمردان آمریکایی بر می گردد آنها به خوبی می دانند و تجربه عراق و افغانستان هم به آنان ثابت کرده که هرچه با این رژیم مماشات کنند و هرچه با لیست گذاری خود به جمهوری اسلامی امتیاز دهند، این رژیم از ساخت سلاح اتمی و توسعه تروریسم در جهان و به ویژه در نقاط بحرانی دست بر نخواهد داشت. برای همین است که خامنه ای با آگاهی از قدرت مُماشاتگران و با اختصاص هزینه لازم و چند لایه برای اقدامات تروریستی و ساخت سلاح اتمی باد در غَب غَب انداخته و افشاگری مقامات آمریکایی را «مُهمَل» اعلام می کند.
اما مردم ایران می دانند که ولایت خامنه ای پیر، از کار افتاده و فرسوده شده و در نتیجه اصل ولایت فقیه را مُهمَل و باید به گورستان تاریخ سپرده شود.

منبع: نبرد خلق شماره ۳۱۶، یکشنبه ۱ آبان  ۱۳۹۰ – ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱