در سالگرد ١٨ تیر ١٣٧٨

شباهنگ راد
در ١٨ تیر ١٣٧٨ ارگان‏های سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی یورش گسترده‏ای را علیه‏ی دانشجویان سازمان دادند. ۶ روزی بود که غلظتِ تنش‏های جامعه دو چندان گردیده و خیابان‏ها به صحنه‏ی درگیری‏ها و آتش زدن لاستیک‏ها و بگیر و به بند مخالفین و مبارزین تبدیل گشته بود.

۸ سال است‏که از سرکوب گسترده‏ی آنروز می‏گذرد. طبعاً در این مدت مبارزات دانشجویان از فراز و نشیب‏های گوناگونی عبور نموده است. نگاه ۸ ساله به جنبش دانشجوئی این حقیقت را عریان می‏سازد که امروزه فضای اعتراضات "اصلاح طلبانه" به فضای مخالفت با کلیت نظام شفیت نموده است و من‏حیث‏المجوع دانشجویان، مطالبات بحق و پایمال شده‏ی خود را در چارچوبه‏ی تضادهای درونی رژیم جستجو نمی‏نمایند. مدت‏های مدیدی‏ست که جنبش "اصلاح طلبی" رژیم جمهوری اسلامی رنگ باخته و پته‏ی آن‏ها بر روی آب ریخته شده است. جنبش "اصلاح طلبانه"‏ای که به جرات می‏توان گفت در دورانی توانست تا بخش عظیمی از انرژی مبارزاتی توده‏ها و دانشجویان را بهرز برد.

روشن است‏که دانشگاه‏ها و دانشجویان از دیرباز به عنوان کانون‏های اعتراضی و همچنین به عنوان توضیح دهندگان نابسامانی‏ها و ناملایمات اجتماعی جامعه، نقش بس ارزنده‏ای در مبارزات ضد امپریالیستی میهنمان ایفاء نموده‏اند. وجود هزاران اعتصاب و تحصن و به تبع از آن سرکوب‏های بی‏وقفه طی چند دهه بر این حقیقت آشکار صحه می‏گذارد، تا مادامی‏که رژیم جمهوری اسلامی به عنوان بانی و حافظ منافع‏ی سرمایه‏داران وابسته بر سر کار است، حقوق و حقه‏ی دانشجویان زیر پا گذاشته شده و دامنه‏ی تضییقات و محدودیت‏ها روز به گسترد‏ه‏تر خواهد گردید. واقعیت این است‏که به همان میزانی که رژیم بر فشار و سرکوب‏ها می‏افزاید، به میزانی وسیع‏تر اعتراضات دانشجوئی در برابر سیاست‏های ارتجاعی سران حکومت نمود پیدا می‏کند. بی‏دلیل نیست که رژیم جمهوری اسلامی تا کنون هزاران تن از دانشجوی کمونیست و مخالف را از تحصیل باز داشته است و هزاران نفر را به جرم آزادی‏خواهی روانه‏ی سیاه‏چال‏های مخوف خود نموده و هزاران تن دیگر را از دم تیغ گذرانده است. جمهوری اسلامی در این مدت تا آنجائی‏که در توان داشت بر فشار و ارعاب دانشجویان افزوده تا بقول خویش بتواند مانع‏ی نشر آگاهی در درون جامعه گردد؛ امّا علیرغم همه‏ی بگیر و به بندها و تنبیهات "انضباطی"، و "درجه"دار نمودن دانشجویان، تعرضات و اعتراضات نیروی روشنفکر جامعه در برابر بی‏عدالتی‏های موجود متوقف نگردیده و حقایق براین امر صحه می‏گذراند که دانشجویان کمونیست و آزاده بنابه رسالت تاریخی‏شان مبلغ تفکرات توده‏های محرومی هستند که در زیر چرخ دنده‏های نظام حاکم، زندگی‏شان به تباهی کشیده می‏شود.

بی‏گمان امروزه جنبش روشنفکری و دانشجوئی وظایف متعددی در مقابل‏شان قرار گرفته است. حقیقتاً که چند دهه‏ است مبارزات کارگران و زحمت‏کشان در ابعادی گسترده در مقابل رژیم سراپا مسلح ادامه داشته و به بهانه‏های متفاوت سران حکومت را به مخمصه انداخته‏ است. جمهوری اسلامی هم از کُشتار و بگیر و به بندها دست نکشیده است و ماشین قلع و قمع خود را هر رورزه روغن‏کاری می‏نماید. در بستر چنین حقیقت تلخی و در سالروز ۱۸ تیر ۷۸ جای دارد که بر این امر تاکید گردد که وظایف دانشجویان کمونیست و روشنفکران می‏بایست به گونه‏ای دگر رقم خورد و جدا از فعالیت‏ها و دخالت‏گری‏ها در میادین آموزشی، کار اساسی و بنیادی‏ای را در مقابل خود قرار دهند.

واقعیت این است‏که کارگران و زحمت‏کشان، دانشجویان، زنان و همه‏ی محرومان جامعه در مقابل دستگاه‏های عریض‏الویطویل رژیمی قرار گرفته‏اند که هر اعتراض، تحصن و تجمع حق‏طلبانه‏ی‏شان، مورد آماج حملات وحشیانه‏ی ارگان‏های سرکوبگر رژیم قرار می‏گیرد. توده و دانشجوی بدون سازمان، در مقابل نظامی قرار گرفته است که هر روزه زندگی و معیشت‏اش توسط قداره‏بندان به زیر کشیده می‏شود. بی‏تردید در برابر چنین نظام مستبدی، جامعه و توده‏ی رنجبر نیازمند رهبری و سازمان منسجم و عمل‏گراست؛ سازمانی که در عرصه‏ای وسیع‏تر از مبارزه، سردمداران رژیم را به جنگی رو در رو، بی‏امان و سازمانیافته فرا خواند و زمینه‏های بسیج هر چه بیشتر کارگران و زحمت‏کشان را تا رسیدن به رهائی و آزادی فراهم سازد.

روشن است‏که در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی همه تحت فشاراند و ارزش‏های انسانی – اجتماعی به شدیدترین وجهه ممکنه توسط زورمداران لگدمال می‏شود. چنین فضا و اوضاع تلخی را می‏توان به عینه در هر گوشه‏ای از ایران مشاهده نمود. شکاف طبقاتی و محروم شدن هر چه بیشتر زحمت‏کشان از نعمات جامعه هر روز ابعاد دهشتناک‏تر و وفجیع‏تری بخود می‏گیرد. اعتراض به اوضاع وخیم؛ بدبختی و بی‏خانمانی سازندگان اصلی جامعه هم قابل توصیف نیست. کودکان آینده‏ی‏شان توسط جانیان بشریت کاملاً تیره و تار گردیده است. در یک کلام می‏توان گفت که جامعه در التهاب کامل بسر می‏برد و هر لحظه آماده‏ی طغیان و جوشش می‏باشد. توده‏ها به هر بهانه‏ای خودسرانه و بدون فراخوان و هدایت این و یا آن سازمان به خیابان‏ها می‏ریزنند و دم و دستگاه‏های حکومتی را به آتش می‏کشند و بدین‏گونه عصیان‏های‏شانرا بنمایش می‏گذارند. عصیان‏هایی که بدون کوچک‏ترین دخالت‏گری‏های عناصر کمونیست و چپ و آن‏هم در مدتی کوتاه، مسیر و روند خاموشی را طی می‏نماید.

بطور یقین تجربه‏ی عملی فعالیت‏ها و اعتراضات تا کنونی دانشجویان و همه‏ی اقشار ستم‏دیده‏ی جامعه نشان داده است‏که رژیم از حرکت‏های بی‏شکل و شمایل عقب نخواهد نشست و حاکمیت‏اش در هم نخواهد ری