همبستگی با شکوه جهانی ۱۵ اکتبر، بر علیه سیستم سرمایه داری!

روز شنبه پانزدهم اکتبر ۲۰۱۱ برابر با بیست و سوم مهر ۱۳۹۰، در بیش از هزار شهر جهان، معترضان به سیستم سرمایه داری، غارتگری بانک ها و سرمایه داران، زیرپا گذاشتن حقوق ۹۹ درصد مردم، به خیابان ها آمدند. معترضان از جمله خواستار اجرای عدالت اجتماعی بیش تر شدند.

برگزارکنندگان این تظاهرات جهانی، که نام آن را ۱۵ اکتبر گذاشته‌ اند، هدف شان را «آغاز تغییری جهانی» توصیف کرده اند. در وب سایت آن ها گفته شده است: «ما متحد و هم صدا، نخبگان مالی و سیاست مدارانی را که در خدمت آن ها هستند، متوجه خواهیم کرد که به عهده ماست، به عهده ما مردم است، که درباره آینده تصمیم بگیریم.»

در نیویورک، مرکز جنبش «وال استریت را تسخیز کنید!»، در تظاهرات روز شنبه شماری تظاهرکننده دستگیر شدند. این تظاهرات به میدان «تایم» در مرکز شهر کشیده شد.

شماری از تظاهرکنندگان در ادامه اعتراض خود، وارد یک شعبه‌ «سیتی بانک» شدند. برخی نیز به داخل بانک رفتند و حساب‌ بانکی خود را بستند. در پی آن پلیس شماری را به دلیل ایجاد ناآرامی دستگیر کرد.

تظاهرات و اجتماعاتی نیز در شهرهای دیگر آمریکا برگزار گردید. در دیترویت (میشیگان) نیز حدود ۲۰۰ فرد معترض در هوای سرد در یک پارک مشهور شهر، شب را به صبح رساندند.

رادیو فردا، درباره حرکت جهانی روز شنبه ۱۵ اکتبر، گفته است: گزارش ‌ها حاکی است که روز شنبه، بیش از هزار شهر در سراسر جهان، تحت تأثیر جنبش «وال ‌استریت را اشغال کنید» در نیویورک، شاهد تجمعات اعتراض ‌آمیز علیه وضعیت نا به ‌سامان اقتصادی و سیستم‌ های بانکی بودند.

به گزارش خبرگزاری‌ ها، روز شنبه صدها هزار معترض به سیستم سرمایه داری، در کشورهایی نظیر استرالیا، نیوزیلند، ژاپن، فیلیپین، تایوان، آلمان، بریتانیا، هلند، سوئد، اسپانیا، کانادا، آفریقای جنوبی، ایتالیا، آمریکا و…، دست به تجمع زده و اعتراض خود را به سیاست ‌های اقتصادی، سیستم ‌های مالی و بانکی، استثمار و در نتیجه افزایش فقر و گرانی و بی کاری ابراز کردند.

در سیدنی استرالیا، به گزارش خبرگزاری رویترز، «حدود دو هزار نفر»، از جمله نمایندگان گروه‌ های کمونیستی و اتحادیه‌ های کارگری، مقابل «بانک مرکزی استرالیا» دست به اعتراض زدند و «حدود دو هزار تن» هم در ملبورن علیه وضعیت نا به‌ سامانی های اقتصادی به پا خاستند.

در نیوزیلند، «بیش از سه هزار تن»، در شهر اوکلند، بزرگ‌ ترین شهر نیوزیلند، راه‌ پیمایی کرده‌ اند. هم چنین ۲۰۰ نفر در مرکز شهر ولینگتون، پایتخت این کشور، دست به تجمع زدند.

در مانیل، پایتخت فیلیپین، تظاهرکنندگان با پلاکاردهایی با عناوین «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» و «فیلیپین فروشی نیست» مقابل سفارت ایالات متحده دست به تجمع اعتراضی زدند.

بنا به گزارش دویچه وله، روز شنبه ۱۵ اکتبر، مردم در بسیاری از شهرهای جهان در اعتراض به نابرابری‌ های اجتماعی و اقتصادی به راه پیمایی دست زدند. صدها هزار تن در شهرهای مختلف اروپا از جمله برلین، رم، لندن، بروکسل، لاهه و مادرید تظاهرات کردند.

در آلمان ده ‌ها هزار تن در شهرهای مختلف آلمان از جمله فرانکفورت و برلین راه پیمایی کردند. این تظاهرات به ابتکار جنبش اعتراضی «فرانکفورت را اشغال کنید» برگزار شد که با الهام از جنبش «وال ‌استریت را اشغال کنید» در نیویورک تشکیل شده است. شبکه ‌های منتقد جهانی‌ شدن چون «اتک» نیز در این سازمان‌ دهی شرکت داشتند. راه پیمایان در برلین به مقابل ساختمان اداره صدارت ‌اعظمی این کشور رفتند.

در لندن، به گزارش آسوشیتدپرس، «حدود ۸۰۰ نفر» در مرکز مالی لندن، واقع در مرکز شهر، دست به تجمع اعتراضی زدند. شعار تظاهرات کنندگان در لندن «بورس لندن را تسخیر کنید» بود و این تظاهرات در ناحیه قدیمی و اقتصادی شهر برگزار شد.

در هلند نیز گزارش شده است که «حدود ۱۲۰۰ تن» در آمستردام و تعدادی نیز در شهر‌های دیگر دست به تجمع زدند. گزارش ‌ها از آفریقای جنوبی نیز حاکی از برگزاری تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف از جمله، ژوهانسبورگ، دوربان و کیپ‌ تاون بوده است.

بزرگ‌ ترین تظاهرات در رم پایتخت ایتالیا برگزار شد که در آن حدود ۲۰۰ هزار تن شرکت داشتند. پلیس در برخی جا‌ها با شلیک گاز اشک آور و ماشین‌ های آب پاش به مقابله با تظاهرات کنندگان پرداخت. در پی برخوردهایی که ایجاد شد، حدود ۷۰ نفر زخمی شدند که حال شماری از آن ها بسیار وخیم اعلام شده است. در خیابان ‌های رم شماری خودرو و ماشین ‌های حمل زباله نیز به آتش کشیده شدند. تظاهرکنندگان خشمگین یک ساختمان نیمه ‌ساخته‌ وزارت دفاع ایتالیا را نیز طعمه آتش کردند. آن ها شیشه ‌های ساختمان‌ های تجاری و بانک‌ ها را با پرتاب سنگ خرد کردند.

مادرید، پایتخت اسپانیا نیز روز شنبه شاهد اجتماع حدود نیم میلیون نفر از شهروندان این کشور بود. در بارسلون نیز حدود ۱۴۰۰ هزار نفر به خیابان‌ها آمده بودند.

آن طور که سارا رینزفورد، خبرنگار بی ‌بی‌ سی در اسپانیا، می‌ گوید، شعارهای مردم در مادرید نشان‌ دهنده خشم آن ها نسبت به سیاست مدارانی است که به گفته آن‌ ها به جای مردم، به بانک ‌ها خدمت می ‌کنند، و همین ‌طور نشانگر نارضایی و خشم آن‌ ها از بحران مالی‌ اخیر است که بیش از همه به مردم فقیر و جوانان این کشور آسیب رسانده است.

در منطقه‌ بانکی هنگ ‌کنگ صدها تن گرد آمدند و علیه بانک‌ ها شعار دادند. سپس صدها تن در توکیو گرد آمدند و شعار «توکیو را اشغال کنید» سر دادند. سئول پایتخت کره‌ جنوبی نیز شاهد تظاهرات مشابهی علیه بانک ‌ها و بازارهای مالی جهان بود.

 

آمارهای جهانی نشان می دهند که سرمایه داران روزبروز فربه تر و چاق تر و مزدبگیران، بی کاران و فقر نیز لاغرتر و رنجورتر می گردند و فاصله طبقاتی عمیق و عمیق تر می گردد.

آمارها در آمریکا حاکی از آن است که ۴۷ میلیون نفر، شکم خود را با کارت غذای دولتی سیر می کنند؛ ۱۵ میلیون نفری که میزان وام خانه‌ هایشان بیش از ارزش خانه‌ های آن هاست؛ ۲۴ میلیون نفری که نمی توانند شغل تمام وقت پیدا کنند و ۵۰ میلیون نفری که بیمه‌ درمانی ندارند. قطعا، پس از بازگشت نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان، آمار بی کاری در این کشور باز هم بالا خواهد رفت.

هم چنین براساس گزارش پایگاه داده ‌های آماری سازمان ملل متحد، جمعیت دنیا تا پایان ماه اکتبر هفت میلیارد تن می ‌شود که در این میان منطقه آسیا – اقیانوسیه با سهم ۶۱ درصدی، کانون این تحول جمعیتی محسوب می شود.

به گفته «نوئلین هیزر»، معاون دبیر کل اجرایی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد در منطقه آسیا و اقیانوسیه، تا پایان ماه اکتبر سال میلادی جاری، جمعیت جهان به هفت میلیارد نفر خواهد رسید که ۶۱ درصد این جمعیت در منطقه آسیا – اقیانوسیه زندگی می کنند.

نابرابری ‌های جنسیتی در منطقه آسیا – اقیانوسیه در مسائل آموزشی، اشتغال و غیره نیز مشهود است به نحوی که آمار زنان بی سواد ۶۵ درصد از جمعیت ۵۱۸ میلیون نفری بی سوادان این منطقه را تشکیل می دهند.

گزارشی هم که توسط یک موسسه تحقیقاتی در آمریکا منتشر شده است نشان می دهد که عوامل انسانی به ادامه گرسنگی در فقیرترین نقاط دنیا منجر می ‌شود.

موسسه تحقیقات بین المللی سیاست غذایی، می گوید استفاده از زمین ‌های زراعی برای تولید زیست سوخت (biofuel) که عمدتا مورد استفاده کشورهای غنی تر است، همراه با تغییرات آب و هوا و بورس بازی در بازار مواد غذایی به گرسنگی در کشورهای فقیرتر کمک کرده است.

زیست سوخت، که غالبا برای حمل و نقل زمینی از آن استفاده می شود، از جمله عواملی است که با کاهش زمین زیر کشت محصولات غذایی، تولید و عرضه این محصولات را کاهش داده است.

گزارش این موسسه تحقیقاتی، در حالی در هفته گذشته منتشر شده که سازمان ملل نیز قبل از آن، اعلام کرده بود بهای مواد غذایی طی سال های آتی افزایش خواهد یافت و باعث خواهد شد تا کشورهای فقیر متکی به واردات با خطر گرسنگی مواجه شوند.

این سازمان در گزارش سالانه خود، درباره ناامنی غذایی در جهان گفت بهای مواد غذایی در جهان در ماه فوریه افزایش یافت که این خود عاملی در بروز ناآرامی های خاورمیانه و شمال آفریقا بود.

گزارش سازمان ملل، خاطرنشان می کند از آن زمان بهای مواد غذایی کاهش یافته اما بی ثباتی اقتصادی، ذخیره پائین غلات و رابطه نزدیک بهای انرژی و قیمت محصولات کشاورزی در بازار، همراه با خطر رو به افزایش تغییرات آب و هوا احتمالا در آینده منجر به تغییرات چشم گیری در بهای مواد غذایی خواهد شد.

اکنون فقر و گرسنگی تنها محدود به کشورهای عقب نگاه داشته شده و در حال توسعه نیست و در کشورهای قدرتمند صنعتی نیز حاشیه نشینی و فقر چشم گیر شده است. برای مثال، خانواده های کم درآمد در بریتانیا، به علت افزایش هزینه مواد غذایی، با مشکل روبرو هستند. آمارهای یک سازمان خیریه در بریتانیا نشان می دهد که میزان درخواست از سازمان ‌های خیریه برای مواد غذایی در این کشور افزایش چشم گیری داشته است.

سازمان «فرشر» (Fareshare) که مازاد کاسبی شرکت‌ های غذایی را در اختیار نیازمندان می گذارد، گفت این کمک ها روزانه در اختیار ۳۵ هزار نفر قرار می گیرد که نسبت به ۲۹ هزار نفر سال پیش، افزایش چشم گیری یافته است. این سازمان اعلام کرد که میزان درخواست سازمان‌ های خیریه برای در اختیار گرفتن مواد غذایی، افزایش شدیدی یافته است.

«فرشر» می گوید خانواده های کم درآمد به علت افزایش هزینه مواد غذایی، با مشکل روبرو هستند و از هر سه نهاد خیریه که این سازمان آن را مورد مطالعه قرار داده، بودجه یک نهاد در حال قطع شدن از سوی دولت است.

این سازمان خیریه دارای ۱۷ مرکز در سراسر بریتانیا است و مازاد کاسبی صنعت غذایی این کشور را در اختیار سازمان های خیریه که بی خانمانان، آوارگان و پناهندگان، زنان و کودکان فقیر را پوشش می دهند، قرار می دهد.

این سازمان می گوید امسال نزدیک به ۷۰۰ نهاد و سازمان خیریه درخواست کمک کرده اند. «فرشر»، با بیش از صد شرکت صنعت غذایی و نوشیدنی بریتانیا همکاری می کند و می گوید ۴۲ درصد سازمان های خیریه ای که مورد مطالعه قرار گرفته اند، از افزایش درخواست ها برای مواد غذایی در سال گذشته خبر داده اند.

لیندسی بازول، مدیرعامل «فرشر» می گوید در چنین زمانی ما از صنعت غذایی و مردم می خواهیم که کمک های خود را زیاد کنند. او گفت طی ماه های اخیر مردم بیش تری از این سازمان خیریه درخواست کمک کرده ‌اند.

در این میان، فهرست ثروتمندترین های بریتانیا در سال ۲۰۱۱ که هفته نامه ساندی تایمز منتشر کرده است، حاکی از آن است که ظاهرا ثروتمندان بریتانیایی توانسته اند بحران اقتصادی را پشت سربگذارند و ۱۸ درصد به دارایی های خود بیافزایند.

این فهرست که شامل نام ۱۰۰۰ ثروتمند است، هر سال منتشر می شود. در سال ۲۰۰۹ با توجه به بحران اقتصادی در مجموع ۱۵۵ میلیارد پوند از ثروت این ثروتمندان بریتانیا کاسته شده بود که اکنون مجموع دارایی های این هزار نفر بالغ بر ۳۹۵ میلیارد پوند (حدود ۶۵۰ میلیارد دلار) برآورد شده است که بیش از ۲۲۵ میلیارد پوند آن در اختیار ۱۰۰ نفر اول فهرست است.

هم چنین تعداد میلیاردرهای این فهرست از ۵۳ نفر به ۷۳ نفر افزایش یافته که برای نخستین بار نام یک زن هم در میان آن ها دیده می شود.

در مجموع ۱۰۸ زن در فهرست ۱۰۰۰ ثروتمند بریتانیا حضور دارند که امسال برای نخستین بار است که بیش از ۱۰ درصد این فهرست را به خود اختصاص داده اند. در میان ۷۳ میلیاردر این فهرست، فقط ۴۰ نفر در بریتانیا به دنبال آمده اند. لاکشمی میتال، بازرگان هندی الاصل با وجود این که ۲۲ درصد از دارایی اش نسبت به سال گذشته کاسته شده اما با ۵/۱۷ میلیارد پوند دارایی هم چنان ثروتمندترین مرد بریتانیاست.

در این فهرست نام چند سرمایه دار ایرانی الاصل نیز دیده می شود؛ از جمله جک دلال، دیوید آلیانس، علی ساریخانی، محمود خیامی و کاوه الموتی.

جک دلال، ۸۷ ساله، ثروتمندترین ایرانی تبار این فهرست است که با ۴۴۵ میلیون پوند دارای در رده ۱۸۳ ام فهرست ثروتمندان بریتانیا قرار دارد. او، در سال ۱۹۸۷ با فروش ساختمان بوش هاوس (محل سرویس جهانی بی بی سی در چند دهه گذشته)، پس از شش ماه از خرید آن، ۷۵ میلیون پوند منغعت کرد.

در این فهرست الیزابت دوم، ملکه بریتانیا با ۳۰۰ میلیون پوند دارایی در رده ۲۵۷ قرار دارد. این دارایی شامل مستغلات شخصی، خودروها، جواهرات، آثار هنری، مجموعه تمبر و ثروتی که ظاهرا از مادرش به ارث رسیده است، می شود.

در چنین شرایطی، هنوز بحران یورو نیز مهار نشده است. به نظر می رسد تلاش های تاکنونی دولت های قدرتمند منطقه یورو چون آلمان و فرانسه، هنوز نتوانسته اند این بحران را بر طرف کنند. اخیرا پارلمان آلمان با اکثریت آرا طرح تقویت صندوق کمک به خروج از بحران حوزه یورو را تصویب کرده است.

در چارچوب این طرح جدید، سهم آلمان در تامین پول صندوق مالی حوزه یورو از ۱۲۳ میلیارد یورو به ۲۱۱ میلیارد یورو افزایش خواهد یافت. اما بسیاری از آلمانی ها، با اعطای کمک مالی بیش تر به کشورهای بحران زده حوزه یورو مثل یونان مخالفند.

برای تصویب نهایی طرح تقویت صندوق مالی حوزه یورو همه ۱۷ کشور عضو این حوزه باید با آن موافقت کنند. تاکنون فقط ۱۰ کشور این طرح را تصویب کرده اند.

بر اساس این طرح حجم صندوق مالی حوزه یورو به ۴۴۰ میلیارد یورو افزایش پیدا خواهد کرد و به این ترتیب پول بیش تری برای کمک به کشورهای بحران زده حوزه یورو در دسترس خواهد بود.

این در حالی ست که بر اساس آمارهای منتشر شده قیمت کالاهای مصرفی در اتحادیه اروپا به نحو پیش بینی نشده ای در ماه سپتامبر سه در صد افزایش یافته که با افزایش تورم در آلمان همراه است.

نیمی از تولید اقتصادی منطقه یورو که ۱۷ عضو دارد به فرانسه و آلمان تعلق دارد. سران منطقه یورو در ماه ژوئیه درباره بسته دوم کمک های مالی به یونان به توافق رسیدند. ولی پس از آن یونان از انجام تعهدات اجرایی مربوط عقب افتاده و همین موضوع نگرانی از احتمال ورشکستگی این کشور را افزایش داده است.

اما تا آن جا که به جنبش اشغال وال استریت برمی گردد فعالین این جنبش، شیوه های مختلفی را برای بیان اعتراض خود به کار می گیرند. برای مثال، بی بی سی، چهارشنبه ۱۲ اکتبر ۲۰۱۱، نوشته بود که «معترضان آمریکایی که در ۲۵ روز گذشته در وال استریت تجمع کرده اند، سه شنبه به سوی خانه تعدادی از ثروتمندان در نیویورک راه پیمایی کردند.

صدها نفر از شرکت کنندگان در حرکت «اشغال وال استریت» که از ۱۷ سپتامبر در اعتراض به وضع موجود در آمریکا و نفوذ شرکت های سهامی و بانک ها در منهتن تجمع کرده اند، در این راه پیمایی شرکت داشتند.

خانه های روپرت مرداک غول رسانه ای آمریکا، جیمی دیمون از بانک داران بزرگ و دیوید کاک ثروتمند نفتی از مقاصد معترضان بود. هدف از این راه پیمایی اعتراض به میزان کم تر مالیات پرداختی به وسیله ثروتمندان بوده است.

هم زمان، حرکات اعتراضی مشابه در سایر نقاط آمریکا ادامه دارد. پلیس بوستون، در ساعت های اولیه بامداد سه شنبه هفته گذشته بیش تر از یک صد نفر از معترضان را بازداشت کرد.

در واشنگتن، پلیس مجوز اقامت معترضان در یک پارک در نزدیکی کاخ سفید را برای چهار ماه تمدید کرده است. بنابراین، افزایش بی کاری در جامعه آمریکا، کاهش دست مزدها و مشکلات فراوان اقتصادی، اکثریت مردم این کشور را آن چنان دچار مشکلات عدیده ای کرده که تحمل آن برای مردم این کشور، بسیار مشکل و کمرشکن شده است.

در چنین شرایطی، جنبش اشغال وال استریت، خودش را به سرعت در سطح جهانی بازتکثیر می کند. هدف کنونی جنبش اشغال وال استریت، کسب قدرت سیاسی نیست. چرا که باید این جنبش همانند هر جنبش سیاسی – اجتماعی دیگری در روند مبارزه هم رهبری واقعی خود را پیدا کند و هم اهداف و برنامه هایش را مدون نماید. پس از این پروسه است که چنین جنبش عظیمی خود را برای کسب قدرت سیاسی نیز آماده می کند.

تعداد افرادی که در سپتامبر ۲۰۱۱ جنبش اشغال وال استریت را در شهر نیویورک به راه انداختند در ابتدا حدود ۷۰۰ نفر و در ادامه به حدود ۲۰۰۰ نفر رسید و به سرعت به شهرهای بزرگ و کوچک آمریکا کشیده شد. و اکنون نیز جهانی شده است. پیگیری و تداوم مبارزه آن ها، حتی دموکرات‌ ها و جمهوری خواهان را نیز مجبور کرده از این جنبش حمایت کنند. البته این احزاب که همواره قدرت در دست آن ها جا به جا می شود سعی خواهند کرد این جنبش را به زایده سیاست های خود تبدیل کنند. از این رو، تنها هوشیاری سازمان دهندگان و سخن گویان این جنبش می تواند استقلال آن را تضمین کند و جلو سوء استفاده های سیاسی را بگیرد.

اکنون این جنبش اعتراضی هنوز دنبال تاثیرگذاری نمادین است و می ‌خواهد با شعار «وال‌ استریت را تسخیر کنید!»، یعنی بزرگ ‌ترین بازار مالی جهان بگوید که ما مخالف سیستم سرمایه داری جهانی هستیم و برای برقراری عدالت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جهان، مبارزه می کنیم.

براساس بیانیه هایی که رهبران جنبش «وال استریت را تسخیر کنید!» منتشر کرده اند، گروه های مختلفی عضو این جنبش هستند که اصلی ترین آنان، سوسیالیست ها، ضدسرمایه داران، بی کاران، بی خانمانان ضدجنگ ها، جوانان و… هستند.

بسیاری از شخصیت های هنری و دانشگاهی و فعالین عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به این جنبش پیوسته اند. از جمله می توان به شخصیت هایی جوزف استیگلیتز اقتصاددان برجسته برنده جایزه نوبل اقتصادی، سوزان ساراندون بازیگر مشهور سینما، مایکل مور مستندساز منتقد، نوام چامسکی، رهبران اتحادیه ‌های مختلف، کورنل وست، استاد برجسته دانشگاه پرینسون و یک فعال سیاسی و هم چنین مارک روفالو، نویسنده، کارگردان و بازیگر نیز در میان معترضان آمریکایی حضور فعالی دارند. هم چنین بسیاری از شخصیت های مشهور آمریکایی نیز در صفحه‌ های شخصی فیس بوک و تویترشان از این جنبش اعتراضی حمایت کرده ‌اند.

استیگلیتز، در جمع معترضان در نیویورک گفت که شرایط فعلی اقتصاد آمریکا هم چون یک «اقتصاد ویران شده» است. اریک فونر، یک استاد برجسته دانشگاه کلمبیا نیز که به معترضان آمریکایی پیوسته، گفت: فکر می ‌کنم جنبش مخالفان در آمریکا نشان دهنده خشم و ناامیدی از عملکرد دولت های جورج بوش و باراک اوباما است. این استاد دانشگاه تصریح کرد که قرار است اساتید برجسته دیگری در آمریکا به موج اعتراض ‌های مردمی در شهرهای مختلف بپیوندند.

دیوید گرائبر، یکی دیگر از اساتید دانشگاه در آمریکا که از جنبش «اشغال وال استریت» حمایت کرده، اظهار داشت: معنای واقعی دموکراسی این است که مقامات باید پاسخ گوی عملکردشان باشند.

مدت های طولانی سرمایه داران و سران کاخ سفید، اختلافات فزاینده طبقاتی و تفاوت های فاحش حقوقی کارگران، بی خانمانان، بی کاران و محرومان جامعه را انکار می کردند و با ریاکاری و وعده های دروغین، سیاست های اقتصادی خود را پیش می بردند. اما اکنون جنبش وال استریت را تسخیر کنید، نشان می دهد که دیگر صبر و تحمل مردم به پایان رسیده و اکثریت مردم این کشور، عزم و اراده کرده اند حق و حقوق خود را از حلقوم سرمایه داران و دولت آن ها بیرون بکشند. این جنبش که در حال گسترش به تمام کشورهای دنیاست بحران های فزاینده و ساختاری کاپیتالیسم را نیز به تماش می گذارد.

فعالین و معترضان جنبش وال استریت را تسخیر کنید، با شعار «ما ۹۹ درصد هستیم»، قصد دارند توجه افکار عمومی داخلی و بین المللی را بر این واقعیت جلب کنند که آن ها بخشی از یک درصد آمریکایی که قدرت و ثروت های این کشور را در اختیار دارند، نیستند.

خواست های جنبش وال استریت را تسخیر کنید!، بسیار متنوع هستند. خواست های زیر از سوی سازمان اکتبر ۲۰۱۱، فرموله شده اند:

«- مالیات باید به پولدارها و کمپانی های سرمایه تعلق گیرد؛

– جنگ باید پایان یابد، سربازها باید به آمریکا برگردند و بودجه نظامی باید کاهش یابد؛

– باید حمایت اجتماعی و بهداشت برای همه تعلق بگیرد؛

– به حمایت دولت از کمپانی های نفتی و سایر کمپانی های بزرگ خاتمه داده شود؛

– انتقال به منابع انرژی سالم و تمیز باید در دستور روز قرار بگیرد؛

– باید از نیروی کار حمایت شود و حق قرارداد جمعی به رسمیت شناخته شود. اشتغال زائی و افزایش حقوق باید هدف فعالیت های دولت قرار بگیرد؛

– پول و سرمایه باید از سیاست بیرون اندخته شود.» (برای اطلاع بیش تر از اهداف جنبش اشغال وال استریت، به گفتگوی رادیو فردا با یکی از سخن گویان این جنبش که در زیر همین مطلب ضمیمه است، مراجعه نمایید.)

این خواست ها، طوری تنظیم شده اند که مهم ترین مشکلات اقتصادی محرومان جامعه، جوانان و همه مزدبگیران و هم چنین مخالفین جنگ و طرفداران محیط زیست و غیره را نیز در برمی گیرد و متحد می کند. روشن است که هر چه این جنبش گسترش و تعمیق پیدا می کند شعارها و خواست هایش نیز علیه سیستم سرمایه داری رادیکال تر می گردد.

از زمان اوج بحران جهانی اقتصاد در چهار ماهه آخر سال ۲۰۰۸، شاخص ها برای پنجمین ماه متوالی به سیر نزولی خود ادامه داده اند. در چهار ماهه اخیر، شاخص ‌مبنا سهام tandard and Poor’s 500 که مشتمل بر پانصد گونه سهام است نزدیک به ۱۳ درصد سقوط کرده که ۶ در صد از این تنزل بها، تنها در ماه سپتامبر ثبت شده است.

به گفته آدام کرجکیک، تحلیلگر اقتصادی در کالیفرنیا، نگرانی زیادی وجود دارد که تولید ناخالص ملی در آمریکا رو به کاهش برود یا حداقل به سطح برآورد شده نرسد.

بخش تولیدی چین برای سومین ماه متوالی دچار انقباض شده که طولانی ترین دوره انقباضی از سال ۲۰۰۹ تا به حال محسوب می شود. در حالی که چین به طور سنتی یک کانون استثنای رشد محسوب می شده، این دوره انقباضی به نشانه نگران کننده ای برای اقتصاد جهانی سرمایه داری تبدیل شده است.

حقیقت این است که دلیل پیدایش جنبش های مردمی در شمال آفریقا و کشورهای عربی و اکنون در آمریکا و فردا در کشور دیگری، فقط این نیست که مردم از آزادی های دموکراتیک محروم اند، دلیل اصلی و ریشه ای تر این جنبش ها، این است که به معنای واقعی سیستم سرمایه داری، زندگی روزمره را برای میلیون ها انسان روزبروز غیرقابل تحمل تر کرده است. فقر و بی کاری و گرسنگی بسیار از خانواده ها را در  همه نقاط جهان پریشان کرده است. در یک سو، یک اقلیت کوچک سرمایه داری با حمایت و پشتیبانی دولت ها قرار دارند که ثروت های طبیعی کشورها را که مال همه مردم است و هم چنین حاصل کار مزدبگیران را به سود خود ضبط می کنند و بر ثروت شخصی خود در بانک های داخلی و خارجی می افزایند. در سوی دیگر، انبوه بی کاران، فقرا، گرسنگان قرار دارند، که روزبروز بر تعدادشان افزوده می شود. سرمایه داران و کارفرمایان از یک سو دست مزدها پایین می آورند و از سوی دیگر، با افزایش بهای مواد خوراکی و دیگر هزینه های زندگی، مردم بیش تری را در معرض فقر و گرسنگی قرار می دهند. بخش عمده ای از جوانان بی کارند و در وضعیت موجود آینده خوبی برای خود پیش بینی نمی کنند. بنابراین، خیزش مردمی و تولد جنبش های تازه ای چون جنبش اشغال وال استریت، نتیجه این تقابل اکثریت مردم جهان بر علیه اقلیتی سرمایه دار و دولت هاست که صرفا برای کسب سود بیش تر و حفظ قدرت شان حاضرند به هر جنایتی هم دست بزنند.

بی شک، هر جریان و فرد آزادی خواه، برابری طلب و کمونیست با تمام نیروی خود در این حرکت و جنبش جهانی علیه سرمایه داری شرکت می کند و به سهم خود در تداوم، گسترش و رادیکال کردن شعارها و اهداف آن بر علیه سیستم سرمایه داری ستم گر و استثمارگر و سرکوبگر می کوشد.

به این ترتیب، جهان روز ۱۵ اکتبر ۲۰۱۱، جامعه جهانی شاهد تولد یک جنبش جهانی علیه سیستم سرمایه داری و دولت های آنان بود. روزی که هرگز فراموش نخواهد شد و در تاریخ مبارزه طبقاتی مزدبگیران و محرومان جهان به عنوان یک روز تاریخی ثبت گردید. روزی که ماهیت ضدانسانی سیستم سرمایه داری را در معرض قضاوت افکار عمومی جهان قرار گرفت.

مسلم است که در شرایط موجود جهان، بین جهان سرمایه داری و استراتژی کمونیستی، راه سومی وجود ندارد. یا سرمایه داران با حکومت هایشان، به ستم و سرکوب، جنگ و کشتار و استثمار خود ادامه می دهند. و یا این که کارگران و محرومان در سراسر جهان با استراتژی کمونیستی و با رجعت به مارکس، متحدانه و متشکل و آگاه به میدان می آیند تا وضع موجود را به نفع اکثریت بشریت تغییر داده و به این وضع فلاکت بار موجود خاتمه دهند!

 

ضمیمه:
رادیو فردا با مارک بری، سخن گوی جنبش «وال استریت را اشغال کنید»، گفتگویی اختصاصی انجام داده است. جواب های مارک بری، به شرح زیر است:

مجله‌ ای هست به نام «اد باسترز» در کانادا که در آن اولین بار این فکر مطرح شد. هدف این بود که خوانندگان بروند و با چادر زدن در اطراف وال استریت آن جا را دو ماهی اشغال کنند و این پیام را در مورد زیاده‌ خواهی دنیای سوداگری به جهانیان برسانند. اما در جریان کار برخی کنش‌ گران از این فراخوان استفاده کردند و گروه ‌های کاری را به راه انداختند و دور هم گرد آمدند. من هم مثل خیلی ‌های دیگر بعد از دیدن فراخوان به این جریان پیوستم. من در زمره گردانندگان اولیه نبودم.

ما قصد داریم ادامه دهیم. فراخوان اول دو ماه را در نظر داشت. شاید آن طراحان اولیه فکر نمی ‌کردند با چنین استقبالی روبرو شوند. ولی وقتی جریان اجرایی شد این دیگر به مردم بستگی داشت که با آن چه کار کنند. فعلا هیچ طرحی برای پایان دادن در کار نیست. کاری که ما می‌ خواهیم بکنیم ایجاد راه تازه ‌ای برای مشارکت سیاسی است. یک روش دموکراتیک فراهم کنیم برای مردم که بتوانند اظهارنظر و عقیده کنند و نهایتا انحصار احزاب سیاسی را از میان برداریم. از آن جا که ما کوشش می‌ کنیم این نوع مشارکت دموکراتیک در سیاست را بسازیم می ‌خواهیم راه ‌های تازه ‌ای برای شرکت فعال در جوامع خود را پیدا کنیم. به یک معنی می‌ خواهیم نمونه و الگوی چیزی متفاوت باشیم.

بله. همین را می ‌خواستم بگویم. اگر به روزنامه ما نگاه کنید، به نام The Occupied Wall Street Journal می ‌بینید که دیدگاه‌ ها کلا این است که مردم احساس می‌ کنند سیاست مداران به نیازهای قشرهای زحمت کش بی‌ توجه ‌اند. هشت سال بود که جرج بوش از حزب محافظه‌ کاران زمامدار امور بود و حالا باراک اوباما از حزب دموکرات تصدی کار‌ها را بر عهده دارد. اما عوض شدن حزب‌ ها تاثیری ندارد و بحران سیاسی تنها به قشرهای زحمت کش آسیب می‌ رساند. در وضع نهادهای مالی تغییری ایجاد نمی‌ شود و آن ‌ها هم چنان در پی اهداف خود هستند. مردم به این نتیجه رسیده‌ اند که ما باید در اندیشه راه‌ های تازه‌ ای برای دموکراسی باشیم.

بله. ما در صحنه سیاسی جامعه آمریکا یک جنبش تازه سیاسی هستیم. در گذشته بخش اعظم مشارکت مردم از راه مراجعه به احزاب بود و فشار آوردن به آن‌ها که مطابق خواست آن ‌ها عمل کنند. البته ما هم می‌ خواهیم که آن‌ ها به حرف ما گوش بدهند اما تفاوت این جاست که اگر سیاست مداران دیدگاه‌ های ما را بشنوند و بخواهند آن ‌ها را اجرایی کنند و شیوه خود را دگرگون کنند خوب است. ولی ما قصد نداریم همه تخم مرغ‌ های خود در سبد سیاست مداران بگذاریم. قصد نداریم تمام انرژی خودمان را صرف این کار کنیم. به جای آن می‌ خواهیم یک صدای مستقل و یک صحنه مستقل برای مشارکت دموکراتیک فراهم کنیم که بشود در سراسر کشور آن را به کار گرفت. همان طور که می‌ دانید در صد‌ها شهر ایالات متحده این جنبش آغاز شده است. اما این که جنبش به کجا خواهد رفت باید منتظر شد و دید.

ما می ‌خواهیم سازمانی که ایجاد می ‌کنیم بتواند روند تصمیم‌ گیری را از طریق تجمع عمومی روزانه انجام دهد. ما کمیته‌ ها و گروه‌ های کاری درست کرده ‌ایم که بتواند به مسائل روزانه مختلف مانند تهیه خوراک، دارو و سخن گفتن با رسانه ‌ها و مسائلی مانند آن بپردازد. البته در صدر خواسته ‌های ما عدالت اقتصادی است. اما از نظر سیاسی تشکلی از طیف‌ های گوناگون هستیم از راست تا چپ و هر یک از این اشخاص درون جنبش دیدگاه ‌های خود را دارند.

بله. این روش معمول است، ولی مساله افرادی که حول این جنبش گرد آمده ‌اند این است که اکثریت عظیمی از آن‌ ها احساس می ‌کنند که این روند معمول کارآیی نداشته است. سیاست مداران واکنش درستی به خواسته‌ های قشر زحمت کش نشان نمی ‌دهند. هدف نهایی ما ایجاد یک سامان اقتصادی عادلانه است. ما برای این کار جامعه و جنبش مستقل خودمان را درست می‌کنیم. البته برخی از افراد این جنبش خواستار سرنگونی کامل سرمایه‌ داری هستند.

برخی از سیاست مداران مهم مانند نانسی پلوسی آمدند و بر کار ما صحه گذاشتند و از ما پشتیبانی کردند. خب، هر چه به انتخابات سال ۲۰۱۲ نزدیک ‌تر شویم خواهیم دید سیاست مداران بیش تری کوشش خواهند کرد از پیام حرکت ما به سود حزب خود استفاده کنند. در واقع از هم اکنون هم این کار شروع شده. جمهوری ‌خواهان در تلویزیون مرتب می‌ گویند معترضان درباره مسائل اقتصادی حق دارند، ولی آن ها باید بدانند اوباما و حزب او مقصر است. دموکرات ‌ها هم می ‌گویند بله آن‌ ها حق دارند از نا به ‌سامانی‌ های اقتصادی شکوه کنند، ولی دلیل اصلی آن جرج بوش و زمام داری هشت ساله او است. به این ترتیب یک اعتراض اصیل مردم از بلندگوهای احزاب با صدای خود آن‌ ها پخش می‌ شود.

به نظر ما خیلی خوب است که این سیاست مداران صدای اعتراض ما را شنیده ‌اند، ولی ما در عین حال می‌ کوشیم خودمان را از آن ‌ها دور نگاه داریم و به آن‌ ها بگوییم که می‌ دانیم احتمالا آن ‌ها کاری نخواهند کرد و این ما هستیم که باید به جنبش خود ادامه دهیم.

هدف ما تشکیل حزب سیاسی نیست. برعکس هدف ما ادامه این جنبش است. ما می ‌کوشیم جوامع منفرد را توان به بخشیم و تلاش داریم به شیوه ‌ای دموکراتیک بدون رهبری متمرکز و با کمک تصمیم ‌گیری افقی جهانی را که می ‌خواهیم به تصویر بکشیم و به جای تشکیل حزب سیاسی راه متفاوتی را پیش گیریم.

باید بگویم که من ده سالی است که در فعالیت‌ های سیاسی درگیر هستم. من اولین بار با جنبش مخالفان جهانی شدن وارد معرکه شدم. بعد در جریان ضد جنگ فعال شدم و در پی آن در جریان دانش جویی و جنبش دفاع از حقوق مهاجران. یک دهه کنش ‌گری من در این زمینه ‌ها به من ارزش مشارکت مستقیم و بی ‌واسطه در امور جامعه را نشان داده است.

در مقایسه با جنبش دانشجویی دهه شصت برای نمونه این جنبش یک تشکیلات داشت، مدیر داشت و یک نوع سامان فرماندهی هرمی. از دهه ۱۹۹۰ به این سو این شیوه کنار نهاده شده و کنش‌ گران تلاش می ‌کنند با ساختارهای دموکراتیک مستقیم کار کنند. اما در مورد منابع دیگر مانند کتاب باید از کتاب اقتصاد مشارکتی نوشته مایکل آلبرت نام ببریم که فکر می‌ کنم بر من و شماری از کسانی که می ‌شناسم تاثیر گذاشته.

خب، ما ادامه می‌ دهیم. به گمان من قدرت آن در این واقعیت است که چه سریع و ساده در دیگر جاهای جهان گسترش پیدا کند. دیگر کسی در لس‌ آنجلس یا شیکاگو منتظر مرکز نیست که دستور بدهد. آن‌ ها کار خودشان را می‌ کنند و کارهایی را که ما در نیویورک انجام داده‌ ایم برمی‌ دارند و آن‌ ها را با مسائل منطقه‌ ای وفق می‌ دهند. مطمئنا در کوتاه‌ مدت با مشکلاتی مواجه هستیم مانند این که چه قدر باید وقت صرف یک کار شود، ولی از روی واکنش افرادی که تجربه کنش‌گری نداشتند، کسانی مانند سربازان پیشین، کارگران و انواع افراد که به این جریان پیوسته‌ اند متوجه این شدم که آن ‌ها از این آزادی عمل استقبال می ‌کنند و از این که یکی از هزاران رهبر جنبش‌ اند ابراز شادمانی می ‌کردند.

این پارک وسعتی در حدود کم تر از هفت کیلومتر مربع دارد. در طول روز که ما برنامه داریم پارک به قدری پر است که نمی ‌شود راحت حرکت کرد. یک عده هم می ‌آیند از روی کنجکاوی که خوب است. اما شب ‌ها خیلی ‌ها را داریم که با کیسه خواب سر می کنند. اولش چادر داشتند ولی پلیس اجازه نداد. اوایل ۲۰۰ نفری می ‌شدند که در پارک می‌ خوابیدند ولی حالا نزدیک به ۷۰۰ تا ۷۵۰ نفر هستند.

اول پرسش دوم را پاسخ بدهم. ما هنوز به یک پاسخ رسمی دست نیافته ‌ایم. با توجه به صحبت‌ هایی که من با مردم کرده ‌ام به نظر می ‌رسد هدف گستردن جریان به پارک‌ های دیگر است. خوبی این پارک این است که پارک ساعت ممنوع ندارد. بسیاری از پارک ‌های شهر از نیمه شب تعطیل می‌ شود. از آن جا که این پارک به بخش خصوصی تعلق دارد و این گونه پارک‌ ها قانونا ساعت تعطیل ندارند. اما صاحبان پارک دارند کوشش می ‌کنند که شهرداری را وادار کنند پلیس افراد جنبش را بیرون کند. اما پلیس گفته است که چون پارک یک پارک عمومی ثبت شده است ما حق داریم در آن جا بمانیم. تصور من این است که ناگزیریم خودمان را به پارک‌ های دیگر گسترش دهیم. جنبش در آغاز تنها محدود به نیویورک، شیکاگو و لس‌ آنجلس بود، اما کم کم به شهر‌ها و شهرک ‌های کوچک دارد می ‌رسد. اما در پاسخ به پرسش نخست، بله. حتما سرد می‌ شود ولی خوشبختانه برای بخش جنبش در جنوب مشکلی نخواهد بود. ما یک گروه کاری داریم که مسئول تدارک کیسه خواب و لوازم دیگر خواب است و آن ‌ها دارند روی این مساله کار می‌ کنند ولی شکی نیست که شمار کسانی که شب در پارک بخوابند خیلی کم خواهد شد. ولی امید من این است که جنبش تا آن زمان به جایی رسیده است که خوابیدن یا نخوابیدن افراد در پارک تاثیری بر آن نخواهد داشت.

دورتا دور پارک با پلیس محاصره شده و خود من تصور می‌ کنم بسیاری از افراد مخفی پلیس در پارک حضور دارند. شهر نیویورک نیروی پلیس بزرگی دارد. بخشی از نیروی محرکه جنبش را مدیون برخورد پلیس هستیم. مثلا در یک مورد یک زن ایستاده بود تماشا می‌ کرد و یک افسر پلیس، نه حتی یک پلیس ساده می‌ رود اسپری فلفل به روی زن می‌ پاشد. همان طور که شما هم اشاره کردید دستگیری بیش از ۷۰۰ تن روی پل بروکلین نقطه عطفی برای جنبش ما بود. من هم روی پل بودم و خودم شاهد دستگیری‌ ها بودم.

فکر می‌ کنم اشغال مناطق عمومی و استفاده نمادین از آن در اروپا و آمریکا خیلی اثرگذار بود. آن چه این جنبش را در آمریکا متفاوت می‌ کند این است که ما یک پلازای خاصی را اشغال می ‌کنیم و مردم همواره حضور دارند در این اعتراض که حرکتی زنده و مجسم است.

آمریکایی ‌ها رویدادهای مصر را با دقت تماشا کردند و برای ما دیدن این جنبش دموکراتیک هیجان‌ انگیز بود. از طرف دیگر من فکر می‌ کنم پس از سقوط شوروی و سرخوردگی از دولت‌ های غربی در میان بسیاری از کنش‌ گران میلی به یک راه سوم و یک راه تازه دموکراتیک جدا از شرق یا غرب ایجاد شده است.

شاید در کشورهای دیگر بشود این را گفت، اما این جا هیچ یک از ما فکر نمی‌ کنیم که ممکن است ما را بکشند یا دستگیر کنند. ترس ما این است که کتک بخوریم یا زخمی شویم، ولی ترس از آن سرکوبی که در کشورهای دیگر هست در این جا بی‌ معنی است.

دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۰ – هفدهم اکتبر ۲۰۱۱