از نزدیکتر با جنبش اشغال آمریکا، افقها و معضلاتش

مقدمه:
جنبش اشغال آمریکا بعنوان مرحله کیفی نوین از جنبش اعتراضی مردم آمریکا، بعد از جنبش ویسکانسین الان وارد هفته چهارمش می شود. تا همینجا این جنبش از نیویورک به واشنگتن دی سی و نزدیک به ۲۰۰ شهر دیگر در آمریکا سرایت کرده که هیچ، مرزها را در نوردیده و حالا سازماندهندگان خود را در کانادا تا استرالیا می جوید! جنبش اشغال خیابانها همانست که در اسرائیل خودش را با چادر زدنهای ۵۰۰ هزار نفر نشان داد و بخشی از جنبش جهانی است که انسانیت معاصر را در برابر فقر و بی آیندگی نظام سرمایه نمایندگی می کند.

 

هفته گذشته گروه “اکتبر ۲۰۱۱”  که سازماندهنده این جنبش در واشنگتن دی سی است تظاهرات پلازا آزادی را در قلب واشنگتن دی سی سازمان داد و فعالین انقلاب مصر را هم دعوت کرد برای سخنرانی. پیش از این بیانیه مشترک این فعالین را داشتیم که در نوع خود بسیار جالب توانست مشکل جامعه انسانی را بعنوان مشکل جهانی در مقابل انحصارات فرموله کند.(۱و ۲و۳). در بیانیه مشترکی فعالین انقلاب مصر و جنبش اشغال آمریکا اعلام کردند که این جنبشها را یکی می دانند و “پلازای آزادی در واشنگتن دی سی همان میدان التحریر مصر خواهد بود”!

 

هر ناظری وقتی به این اتفاقات نگاه می کند خوشحال می شود و امیدوار. تا همینجا ما شاهد تداوم امواج سونامی عظیم جهانی بوده ایم که قدم به قدم دارد گفتمان تغییر را گستر می دهد و تعمیق می کند.

 

از علائم اینکه جنبش اعتراضی کارساز است و وزنه ای دارد اینست که حاکمانرا به تکاپو وادار می کند. حکومت آمریکا بعد از سکوتی معنی دار به “موضع گیری” پرداخت! جمهوریخواهان مدعی شدند که این جنبش اعتراضی تعدادی آدم پاپتی هستند که نمی دانند چه می خواهند! طرف مقابل یعنی اوباما  اعلام کرد که “صدای انقلاب را شنیده” و این جنبش در واقع نارضایتیش از وضع موجود قابل درک است!

 

در طی چند سال اخیر ، راست سیاسی آمریکا از درون جمهوریخواهان یک جنبش راست آفرید بنام “حزب چائی”. حالا برخی از راستهای آمریکا دارند مدعی می شوند که این جنبش اشغال آمریکا ، پیاده نظام حزب دموکرات است. چرا که انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و اوباما با دروغهایش به جامعه امریکا و عقب نشینیهایش در مقابل جمهوریخواهان در وضعیت بسیار بدی گیر کرده و بیم این دارد که پشتوانه مردمیش را از دست بدهد! لذا این جنبش اشغال تا همینجا هم جنگ جناح های حاکمیت امریکا را تشدید کرده و در صورت تداومش شاهد تشدید جنگهای داخل حاکمیت امریکا خواهیم بود.

 

از این مقدمه بگذریم در این مقاله تلاش می کنم مقداری نزدیکتر به خواستهای کنونی جنبش اشغال از زبان دو گروه عمده این جنبش یعنی سازمان اکتبر ۲۰۱۱ و سازمان “ملت آمریکا برای تغییر” نگاهی بیندازم و معضلات پیش روی این جنبش را اشاره ای داشته باشم:

 

(۱)خواستهای مکتوب جنبش اشغال آمریکا چیست؟

 

  • ۱-“بیانیه اشغال شهر نیویورک” که در پارک زوکوتیک مقابل وال استریت به امضای تظاهر کنندگان رسیده است اعلام می کند:
  • ما اینجا در مقابل وال استریتا جمع شده ایم تا اعتراض خود را به بی عدالتی که به ما می رود نشان دهیم. ما مردم اعلام می کنیم که آینده نسل انسان به همکاری نیاز دارد. اعلام می کنیم که سیستم اجتماعی ما باید از حقوق ما دفاع کند. وقتی فساد اقتصادی و سیاسی زندگی ما را مورد تهدید قرار می دهد، وقتی انحصارات مانع می شوند که حکومت به مردم خدمت کند و دموکراسی واقعی غیر ممکن می شود، به شهروندان فرض است که برای حقوق خود بپا خیزند.
  • الان زمانی است که انحصارات منافع خود را به دولت تحمیل کرده اند و ظلم و نابرابری و بی عدالتی حکومت می کند.لذا ما بطور مسالمت آمیز گرد هم آمده ایم تا اعلام کنیم که حق ماست که واقعیت گفته شود . ما اعلام می کنیم که:
  • بانکها و انحصارات خانه های ما مردم را به شیوه های غیر قانونی از ما گرفته اند
  • مالیاتهائی که ما پرداخت کرده ایم به شیوه ای غارتگرانه به جیبهای خود واریز کرده اند
  • در محیط کار روابط تبعیض آکیز بر اساس سن، رنگ پوست، جنس برقرار کرده اند
  • از شکنجه، محصور کردن و برخورد وحشیانه به حیوانات سودها برده اند
  • بطور سیستماتیک حق کارگران را برای تشکل و قرارداد های جمعی  نادیده گرفته اند
  • دهها هزار دانشجو را توسط وامهای تحصیلی به گروگان گرفته اند در حالیکه تحصیل حق اولیه انسانی است
  • از طریق خارج کردن سرمایه ها از امریکا باعث بیکاریهای عظیم در آمریکا شده اند که باعث کاهش سطح دستمزدها و قطع مزایای بهداستی نیروی کار شده است.
  • عامدانه از انتشار  حوادث نشت نفت در مراکز نفتی، خود داری کرده اند و با پرونده سازی و همه اقدامات غیر قانونی دیگر فقط بدنبال سود بوده اند
  • با تمام توان خود تلاش کرده اند که مردم از واقعیتها بدور نگه داشته شوند
  • با تمام توان  سیاست استعماری را در داخل و خارج آمریکا به پیش برده اند
  • در سازماندهی شکنجه و قتل مردم غیر نظامی در کشورهای دیگر نقش فعال داشته اند
  • بطور مداوم در حال ساختن و توسعه سلاح های کشتار جمعی و بستن قرار دادهای سنگین با دولت امریکا بوده اند

ما اعضای مجمع عمومی رهبری کننده اشغال  شهر نیویورک به مردم دنیا فرامی خوانیم که بپا خیزید و قدرت خود را نشان دهید! از حق خود برای تجمع مسالمت آمیز، اشغال فضای عمومی استفاده کنید و خواستهای خود را اعلام کنید و طالب بر آوردن خواستهاتان باشید! ما از همه مردمی که بخواهند که با مبارزات خود ، دموکراسی مستقیم را محقق کنند با تمام قوا  حمایت می کنیم. “

۲- خواستهای فرموله شده از سوی سازمان اکتبر ۲۰۱۱ عبارتست از:

مالیات باید به پولدارها و کمپانیهای سرمایه تعلق گیرد

جنگ باید پایان یابد، سربازها باید به آمریکا برگردند و بودجه نظامی باید کاهش یابد

باید حمایت اجتماعی و بهداشت برای همه تعلق بگیرد

به حمایت دولت از کمپانیهای نفتی و سایر کمپانیهای بزرگ خاتمه داده شود

انتقال به منابع انرژی سالم و تمیز باید در دستور روز قرار بگیرد

باید از نیروی کار حمایت شود و حق قرارداد جمعی به رسمیت شناخته شود. اشتغال زائی و افزایش حقوق باید هدف فعالیتهای دولت قرار بگیرد.

پول و سرمایه باید از سیاست بیرون اندخته شود.”

همانطور که خواننده گرامی ملاحظه می کند، فرمول بندی عمومی این خواستها طوری است که مهمترین مشکلات اقتصادی جوانان و مزد بگیران را نشانه بگیرد. همینطور طرفداران محیط زیست و مخالفین جنگ را هم قرار دهد کنار جوانان و کارگران. اینها نگات مثبتی است. شاید در نوع خود و با توجه به تاریخ مبارزات مردم امریکا قدمی به جلو. اما نقاط ضعف این فرمول بندیها چیست؟

(۲)نقاط ضعف فرمول بندی سازماندهندگان جنبش اشغال آمریکا:

مروری به فرمول بندی این خواستها نشان می دهد که :

اولا عامل مشکلات امریکا را اینها “کمپانیهای بزرگ سرمایه داری” می بینند و نه کلیت نظام سرمایه که مسئله واقعی جامعه امریکاست. کمپانیهای بزرگ سرمایه داری، یانکها و وال استریت روی سرچشمه نظام بهره کشی سرمایه استوارند و هدف قرار دادن آنها در واقع فراری دادن کلیت نظام سرمایه است. این سنت چپهائی مثل چامسکی یا منتقدینی مثل مایکل مور یا رالف نیدر است یا “کمونیستهای امریکا”!

 

دوما بنوعی در نشریات اینها گرایش برای همکاری و اتحاد با اوباما دیده می شود و در بیانیه شان هم گوئی “کمپانیهای سرمایه داری شر هستند” و حکومت امریکا در سوی دیگر مرجع خوبی که بنوعی تسخیر شده”. اینهم مدل تیپیک توهم پراکنی لیبرالها ی چپ امریکاست! و بنوعی این احتمال را بالا می برد که سازماندهندگان کنونی جنبش اشغال امریکا همانها باشند که در دوران مبارزه انتخاباتی اوباما با ایجاد سازمانهای “مردمی” به سربازگیری برایش پرداخته بودند، از جمله بخشی از رهبران اتحادیه ها و جنبشهائی مثل موو آن و انسر!

 

سوما مشکل فرهنگ سیاسی امریکا را باید متذکر شد که پایه گیری هر جنبش انقلابی و چپ را بسیار مشکل می کند و آن فرهنگ کمونیست ستیزی است که طی چند نسل به خورد مردم داده اند. ضد کمونیزم در آمریکا در بالاترین سطحش تبلیغ شده و حتی فعالین چپ امریکا هم واهمه دارند که جلوتر از خواستهای مطرح شده فرمولی ارائه دهند مگر اینکه پایداری جنبش درون خیابان این فضا را برایشان فراهم آورد!

 

 

(۳)چه اهدافی باید دنبال شود تا جنبش اشغال در امریکا جلو برود؟

 

عموما افق جنبشهای اجتماعی را رهبران آنها ترسیم می کنند. مشکل جنبش کنونی آمریکا از جمله اینست که از دید من رهبران کنونیش از خانواده لیبرالهای چپ هستند یا چپهائی که نمایندگی طبقات میانی جامعه را سنتا به عهده داشته اند. کمونیزم کارگری در آمریکا غایب است و این مثل تمامی جنبشهای کنونی در خاورمیانه پاشنه آشیل اصلی اینهاست و می تواند به رغم پتانسیل بالای نارضایتی این جنبشها را حتی بطور مقطعی هم که شده به پیاده نظام اوبامائیزم تبدیل کند.

جنبش در خیابانها یکی از وظایفش بالا کشیدن نسلی جدید از انقلابیون است که تارعنکبوت ضد کمونیستی را بدرند و خواستهای رادیکال مطالباتی را به سطح سیاسی ارتقاع بخشند. اما حلقه مهم جلو بردن این جنبش مطالباتی چیست؟

 

 

 

(۴)تحزب چپ و مداخله گر اولین سنگری است که باید ساخته شود

 

جامعه امریکا به رغم ازادی احزاب و حضور قانونی بیش از ۴۰ حزب ، بطور واقعی تاریخا یک حکومت دو حزبی را تجربه کرده. در چند دهه اخیر این دو حزب جمهوریخواه و دموکرات بیشتر و بیشتر به هم نزدیک شده اند و الان دیگر جدا کردن سیاستهاشان نیاز به متخصص علوم دقیقه دارد! هر دوی این احزاب افتادند بدنبال نئوکانسرواتیزم با مختصری تفاوت در نقش دولت که راست ترین احزاب راست اروپا را در راست بودن از میدان بدر می کنند!

 

جنبش اعتراضی که در خیابانهای امریکاست باید به عروج سیاسی به یک تحزب مستقل بیندیشد. اسمش مهم نیست اما این تحزب باید بتواند کمونیزم کارگری، سوسیالیزم خواهی مدرن و انسانی را نمایندگی کند و با تمامی فرهنگ سیاسی موجود تصویه حساب کند. اگر این جنبش اشغال خیابانها در آمریکا به این سکو ارتقاع نیابد بی تردید طعمه اوبامائیزم خواهد شد و در میان چرخ دنده احزاب حاکم بطور موقت هم که شده به خانه عقب خواهد نشست.

 

درست است که سازمان اجتماعی و اقتصاد سیاسی آمریکا پاسخی برای خواستهای کنونی این جنبش هم در دست ندارد. اما این به تنهائی کافی نیست. این خواستها را باید با خواستهای مشخص سیاسی توام کرد. جامعه محروم شده از قدرت سیاسی و اقتصادی که اکثریت هم هست باید برای کسب قدرت سیاسی دورخیز بردارد و راهش اینست که تحزب خود را سازمان دهد و از چرخه احزاب دو قلو بیرون بیائید. این مهمترین عامل ارتقاع و تکامل سیاسی این جنبش خواهد بود!

 

 

 

منابع دیگر:

 

(۱)سایت سازمان اکتبر ۲۰۱۱ (جنبش اشغال آمریکا)

http://october2011.org/

(۲)بیانیه مشترک انقلابیون مصر و سازمان “اکتبر ۲۰۱۱” (فعالین جنبش اشغال آمریکا)

http://bikyamasr.com/43639/statement-of-solidarity-between-egyptian-revolutionaries-and-october2011-org/

(۳)میدان التحریر ما در آمریکا، پلازای آزادی در واشنگتن دی سی است! (از سوی سازمان اکتبر ۲۰۱۱):

http://www.dailykos.com/story/2011/06/06/982476/-Our-Tahrir-Square:-DCs-Freedom-Plaza-on-October-6th

(۴)سایت سازمان ” ملت آمریکا برای تغییر”(جنبش اشغال آمریکا)

http://www.nationofchange.org/

(۵)سعید صالحی نیا: و حالا: جنبش اشغال وال استریت! ویسکانسین پرده پنجم

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/7940-b.html

(۶)حبیب بکتاش: “وال استریت را اشغال کنیم”

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/111-misc/7943-b.html