"اکس مسلم" در تداوم چه سیاستی است؟

اسماعیل مولودی   
اخیرا دسته راستی ترین روزنامه های آلمان مثل بیلد سایتونگ در مورد کهنه مسلمانها یا اکس مسلم بازار گرمی برای پیشبرد یک سیاست معین براه انداخته اند. حرکت اکس مسلم در جهت دو هدف معین براه افتاده. چون اساسا مسئله مبارزه با مذهب بعنوان یک جریان ارتجاعی و در دست سرمایه برای تحمیق مردم را کنار گذاشته و خودش و جامعه را با یک مذهب معین و مبارزه با آن مشغول کرده است.

برای کمونیستها مبارزه علیه مذهب یک پرنسیب دایمی و یک مبارزه روز مره است که طبقه کارگر و جنبش برابری طلب هر روزه علیه فقر واقعی بکار میبرند. از نظر یک کمونیست مذهب آه و فغان مخلوق در تنگنا قرار گرفته است، احساس به یک جهان بی احساس است همانطورکه  مارکس میگوید "مذهب تریاک مردم است" بنا براین وظیفه انسان برابری طلب و کمونیست این است که حقیقت دنیا را تماما مطرح سازد تا اشکال از خود بیگانگی انسان از بین رود.

اهداف پشت جریان اکس مسلم!

هدف اول؛
 مبارزه علیه اسلام در غرب در واقع از زمانی شروع شده که دول غربی و آمریکا به برنامه روز خود برای گسترش سیاستهای ضد انسانی نظم نوین بکار گرفتند. همه میدانند جریانات اسلامی جزو پروژه آمریکا و دول غربی علیه رقیب سرمایه داری دولتی شان (شوروی سابق)  از اوائل دهه ۱۹۷۰ شروع شد. تا زمانی که تروریستهای اسلامی و دولت جنایتکار جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه وایران مردم را سلاخی میکردند و میکنند روسای دول غربی و آمریکا همراه با روشنفکران خودی دم نمیزدند. طالبان در افغانستان، جمهوری اسلامی در ایران گروههای ترورستی در فلسطین، پاکستان، سودان و سومالی، اندونزی وجود داشتند ولی دول غربی و آمریکا و بخصوص رسانه های غربی لام تا کام در مورد جنایتهای آنها حرف نمیزدند شاید هر از چند گاهی بعنوان یک خبر حاشیه ای مطرح میشد. زمانی مسئله اسلام را مطرح کردند که تروریستها اسلامی پارا از محدوده خاور میانه و کشورهای شرق فرا تر گذاشتند.. بعد از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ورق برگشت و بوش اعلام جهاد علیه اسلام داد. کم کم مبارزه علیه اسلام  شروع شد. منصور حکمت بدرستی نقش سالوسانه آمریکا و دول غربی را در مبارزه علیه تروریست اسلامی افشا کرده.

اولا سیاست راسیستی نسبیت فرهنگی در اروپا انسانها را نه بعنوان انسان با هویت انسانی خود برسمیت بشناسد، بلکه آنهارا با فرهنگ، مذهب، ملیت و زبان میشناسد و تقسیمشان کرده است. مثلا مهاجرین باید خود مسئله و اختلاف خودرا با مذهب سابقشان را حل کنند. درآمار وزارت امور مهاجرین کشورهای اروپایی من و شما چون از ایران آمده ایم حتما مسلمان هستیم و میگویند مثلا در سوئد بیش از ۳۵۰ هزار مسلمان هست و باید امتیاز بگیرند. در مدارس آلمان ودیگر کشورهای اروپایی همیشه به بچه هایمان یاد آوری میکنند که  از کجا آمده اند و هیچ وقت حاضر نیستند بچه های مارا آلمانی یاسوئدی یا فرانسوی قبولشان کنند.حال چگونه اجازه میدهند ما کمونیستها بعنوان کمونیست علیه مذهب مبارزه کنیم. آیا مارا قبول میکنند که اصلا مسلمان نبودیم و نیستیم یا چون از خاور میانه میآییم حتما مسلمان هستیم و حالا که جا باز است کهنه مسلمان شدیم. سیاست نسبیت فرهنگی مارا بعنوان کمونیست مبارز برسمیت نمیشناسد. مارا تکه تکه میکنند به مسلمان و کهنه مسلمان تقسیم مان میکنند بعد آگهی های تجارتی را هم در اختیارمان میگذارند . جالب این است باید فقط علیه مذهب قدیمی خود حرف بزنیم. از جنایات کلیسا و تجاوز کشیشان به کودکان در همان آلمان نباید حرف بزنیم. ایجاد گتو ها و باز گداشتن دست داردودسته های تروریست و مذهبی در زندگی انسانها. دادن آمار های کذایی و نادرست از بزه کاری ها، از مهاجرین در این کشورها همه و همه برای ایجاد فضای تحقیر و سرکوب است. اگر از تروریسم بیزارند باید خود با آن در گیر شوند. از یک طرف یک مسلمان دو آتشه را مشاور پارلمان اروپا میکنند و از طرفی دیگر کهنه مسلمانهارا هم سازمان میدهند تا بهر رو چوب لای چرخ مسلمانهای دو آتشه بگذارند. هر وقت یکی کمی بالانسش بهم خورد دیگری را تقویت کنند. از یک طرف مسجد عظیم کلن را میسازند و از طرفی دیگر یکی از چهرهای کهنه مسلمان را راه میاندازند تا بگوید من مسلمان قدیمی هستم و اسلام بد است.  زمانی سیاست نسبیت فرهنگی در آلمان وارد مذاکره جنگ تمدنها با خاتمی شد.  در آنزمان بنیاد هاینریش بل تلاش کرد زیر عنوان مسئله فرهنگی  جمهوری اسلامی را در آلمان لانسه کند.آنزمان دولت آلمان مشغول لاس زدن جنگ تمدنها با خاتمی بود.(حزب کمونیست کارگری منصور حکمت همراه با تلاش هزاران انسان آزاده آنرا افشا و به شکست کشاندند)  اکنون نوعی دیگر از موسسات بوجود آمده و یا در امتداد این سیاست غرب فعال شده اند موسسه جوردانو برنو یکی از آنهاست. این موئسسه میخواهد اکس مسلمین خاورمیانه را سازمان دهد تا پروژه شان را پیش ببرند. همین آقایان تا کنون در مقابل سیاست جنایتکارانه جمهوری اسلامی چه کرده اند؟ آیا مطلبی از اینها در مورد آپارتاید جنسی در ایران جایی نوشته شده؟ آیا به دولت مطبوعشان فشار میآورند که جاسوس خانه های جمهوری اسلامی در آلمان را تعطیل کنند؟ ماجرای دادگاه میکونس را دنبال کردند؟  سران جمهوری اسلامی که در ماجراهای تروریستی دست داشتند و دارند را چکار کردند؟ اما اکنون این روشنفکران در خدمت سیاست نسبیت فرهنگی تلاش میکنند که کهنه مسلمانها  مبارزه علیه مذهب را کنار بگذارند و به مبارزه علیه اسلام بپردازند. چرا؟ چون امروز اسلام است که تلاش دارد با ترور و وحشت انداختن در جامعه شریک سفر سرمایه در غرب و جهان شود. در نتیجه امنیت گردش بیدرد سر سرمایه غرب را بخطر انداخته. فردا هم بعنوان شیعه و سنی آنها را مثل امروز عراق در مقابل هم میگذارند. بنابراین از نظر طراحان سیاست نسبیت فرهنگی، اکس مسلم که محل تجمع "کهنه مسلمانهاست" بهترین وسیله است. هم اتحاد بین معترضین  به مذهب را
بهم میزند و هم مسلمانها و کهنه مسلمانها را در کنترل خواهند داشت. روشنفکران غربی در ایجاد تفرقه بین نیروها خبره اند. بدون اینکه خودرا درگیر کنند هر گروه و فرقه ای را به جان هم میاندازند. پول و دم دستگاه تبلیغاتی از غرب بجان هم افتادن از فعالین اکس مسلم و اکس مسیحی و …

ثانیا همه میدانند که در اروپا  قبلا جریان اکس مسیحی  سازمان داده بودند. حال اکس مسلم،  این روش دستگاه تبلیغی سرمایه است که میخواهد بدینوسیله مبارزه کمونیستها علیه کلیت و حاکمیت مذهب در جامعه را خدشه دار کند. آنهارا وادار میکند که نه بنام کمونیست بلکه بنام مسلمان سابق یا مسیحی سابق علیه مذهب سابق خود حرف بزنند  وتلاش میکنند که مبارزه آنها را علیه مذهب بدینوسیله محدود کنند.  این روش بخشی از پروژه موجود امروز آمریکا و هم پیمانانش است  که در عراق( شعه وسنی)، فلسطین(بلسطین حاس و فتح)، افغانستان( طلبان و کرزایی) اجرا میشود. این حرکت شبیه جریان درست کردن حماس در فلسطین است.  سال ۱۹۸۲موساد اسرائیل، جریانهای تروریست اسلامی در فلسطین با همکاری ایران علیه انتفاضه تشکیلات حماس را بوجود آوردند. حماس در گاوبندی سیاسی اسرائیل، آمریکا و ایران بوجود آمد. همه خبر دارند که ماجرای ایران گیت هم بخشی از این پروژه بود.

هدف دوم؛
حزب "کمویست کارگری جدید" طرفند جدیدی را برای به بیراهه بردن مبارزه کمونیستی علیه مذهب بکار گرفته. خیلی ها، له و علیه این حرکت قلم زدن وتعدادی تلاش کردند که هویت این حرکت نادرست را آشکار کنند.عده ای  ساده لوح بادیدن عکسهای قد و نیم قد دست اندرکاران اکس مسلم در دسته راستی ترین روزنامه از جمله روزنامه بیلد سایتونگ و مدیا هول شدند و میگویند عجب کمپینی!!؟؟ یکی دیگر بی خبر از اصل ماجرا میگوید چرا مارا سازمان نمیدهید؟ قرار بود تشکیلات اکس مسلم مان را درست کنیم. اما واقعیت این است این حرکت در تداوم سیاست لیبرالیستی چپ سنتی در برخورد به مذهب و مبارزه ضد مذهبی است. خانم مینا احدی در جلسه پالتالکی دوهفته پیش سیاست تشکیلاتش یا کمپینش را اینجوری بیان کرد"جریانهای اسلامی در دولت و جامعه پا گرفتند و ما تلاش کردیم بنام اکس مسلم علیه شان به ایستیم، نقل به معنی". انگار اصرار داشت نشان دهد که حرکت اکس مسلم ایشان مقابله به مثلی در مقابل شورای مرکزی مسلمانان در آلمان است (در بالا گفتم نسبیت فرهنگی چه نقشی دارد و خانم احدی با کلام خود آنرا تایید میکند). خانم احدی پافشاری میکرد که بگوید تشکیلاتشان اسمش  است " من از مذهب رویگردانم" ولی تشکیلات سراسری شان در مقابل شورای مرکزی مسلمانها اسم خودرا گذاشته است شورای مرکزی اکس مسلم ( دم خروس یا قسم …). میگفت تشکیلاتشان  اعضا رسمی و غیر رسمی دارد. اما از نظر من در اصل مسئله فرقی نمیکند اکس مسلم جریانی انحرافی در برخورد به مذهب ومبارزه علیه مذهب است. چگونه؟

خانم مینا احدی و حزب مربوطه اش از این تعریف مشخص کمونیسم کارگری از مبارزه علیه مذهب عدول کرده اند( از نظر یک کمونیست مذهب آه و فغان مخلوق در تنگنا قرار گرفته است، احساس به یک جهان بی احساس است همانطورکه  مارکس میگوید "مذهب تریاک مردم است" بنا براین وظیفه انسان برابری طلب و کمونیست این است که حقیقت دنیا را تماما مطرح سازد تا اشکال از خود بیگانگی انسان از بین رود).  خانم احدی نه بعنوان یک کمونیست بلکه بعنوان یک سیاست پرداز ناپخته و آماتورعصای دست سیاست راسیستی نسبیت فرهنگی در این مورد شده است. آقای حمید تقوایی در همان جلسه پالتالکی اصرار داشتند که بگوید این یک کمپین معین است. آنرا با کمپین های اجتماعی مثل کمپین همجنسگرا ها ویا انواع آن مقایسه کردند. مقایسه ای  بیجا و بی ربط بود (در زمان دیگرآنرا روشن خواهم کرد) من میگویم آری این یک کمپین معین است، اما در تداوم چه سیاستی؟ و در خدمت چه اهدافی؟

 آقای تقوایی و خانم احدی در جلسه پالتالکی دوهفته پیش  اصرار داشتند  که بگویند مسئله اسلام سیاسی مهم است. آری اما چگونه و چطور؟  و در چه بستری باید به آن جواب داد؟ با آسمان و ریسمان کردن اینکه، اسم سازمانمان اکس مسلم است ولی ما خودمان از مذهب روی برگردانیم! جواب نیست. عصای دست سیاست راسیستی نسبیت فرهنگی شدن جواب نیست. خانم مینا احدی میخواهد رندانه بر بی خبری مردم سرمایه گذاری کند. بزبان آلمانی خودرا اکس مسلم معرفی میکند ولی در نوشته های فارسی از مبارزه علیه مذهب و یا تشکیلاتش را بعنوان رویگردانان از مذهب معرفی میکند. این یک نا صادقی در گفتار و یک شارلاتانیسم سیاسی درعمل است. البته مهم نیست چون خانم احدی و تشکیلاتش تصمیم گرفته اند به یک امر معین جواب بدهند. امر معین چیست؟ مبارزه علیه کلیسا، اسلام سیاسی و صهیونیستهایی که در سازمان دادن نظم نوین نقش جدی و درجه اول داشتند و دارند؟ نه، خانم احدی در تداوم سیاست حزبش نرمش در مقابل اسرائیل و غرب دارد یک کمپین معین و روشن را پیش میبرد در همکاری با طراحان نسبیت فرهنگی و ایجاد تفرقه در مبارزه علیه کلیت مذهب. کمپینی که در تداوم قطعنامه فلسطین حزبش است، کمپینی که حزبش را درپیشبرد سیاستهای جدیدش در مورد اسرائیل و مسئله خاورمیانه کمک کند.

باید خیلی ساده لوح بود تا قبول کرد چگونه جریانات راست و روزنامه های دست راستی در جامعه آلمان مثل بیلد سایتونگ جریان اکس مسلم را همراهی و تقویت میکنند. آیا خانم احدی میتواند آنجور که اکس مسلم بودن خودرا د
ر روزنامه های آلمانی بیان کرده است به فارسی ترجمه کند. یا طبق معمول با جرح و تعدیل و با ادیت کردن نوشته هایش ادبیات نان به نرخ روز از رویگردانی خود از مذهب "نه اسلام" بفارسی مینویسد.

کمپین یا تشکیلات اکس مسلم طرفند جدید نسبیت فرهنگی علیه اتحاد انسانهای مبارز در مقابل مذهب و دستگاه تحمیق مذهبی است. اکس مسلم برای کنترل و بالانس بین جریانات اسلامی و از اسلام بر گشته هاست که بوسیله طراحان نسبیت فرهنگی اجرا میشود و تمام میدیای آلمان هم در این امر در خدمت دست اندکاران این نوع پروژه هاست. موسسه جوردانو برنو و فعالین حزب کمونیست کارگری "جدید" هرکدام هدفی در این رابطه دارند و مشترکا دارند از کهنه مسلمانها هر یک بنوعی استفاده میکنند. موسسه جوردانو برنو برای اجرای سیاست نسبیت فرهنگی و ایجاد بالانس در جامعه آلمان بین مسلماهنا و قدیم مسلمانها . حزب "کمونیست کارگری جدید" هم برای لاپوشانی کردن سیاستهای لبرالیستی و چپ سنتی خود. کمپین اکس مسلم در تداوم "در افزوده های" رهبری حزب "کمونیست کارگری جدید"  است. این کمپین بنظرم ساخته و پرداخته آن قطعنامه ای است که حق تعیین سرنوشت فلسطینی هارا برسمیت نمیشناسد و سیاست نرمش در مقابل اسرائیل را دارد و در تداوم سیاستی است که برای انقلاب در ایران به موتور کوچک و موتور بزرگ احتیاج دارد. موتور کوچک چپ سنتی که عملا نقش تودهای کارگر و کمونیست در انقلاب را نادیده میگیرد. اکس مسلم تشکیلات جانبی حزب و هم بخشی از پروژه موتور کوچک حزب خانم احدی است که در سطح اروپا میخواهد در جهت نان به نرخ روز خوردن پیش رود.

کمونیستهاو مردم آزاده ایران در تداوم مبارزه روزمره خود علیه جمهوری جنایتکار اسلامی و تلاش برای سرنگونیش میخواهند و تلاش میکنند هر نوع مذهب و تفکر غیر انسانی مثل نسبیت فرهنگی را به زباله دان تاریخ بریزند. آرزو و تلاش مردم ایران از بین رفتن هر گونه خرافه مذهبی و ایجاد یک جامعه برابر و سکولار است.  مبارزه مردم در ایران به موتور کوچک یا کمپین اکس مسلم احتیاج ندارد، بلکه جنبش انقلابی و سرنگونی طلب کارگران و مردم زحمت کش است که میرود تا اسلام و هرچه خرافه مذهبی را از جامعه بزداید. کمپین کارگران و مردم آزاده در ایران نه به حاکمیت سرمایه در هر لباسی و پیشا پیش همه نه به جمهوری جنایتکار اسلامی است.
سیاست نسبیت فرهنگی در غرب و سیاست چپ سنتی در برخورد به مذهب ایجاد تفرقه در صفوف مبارزه کمونیستها و انسانهای سکولار علیه تمامیت مذهب و خرافات مذهبی است، چه اسلامی چه هر تفکر گندیده دیگر. انسانهای آزاده و سکولار در دنیا در تلاش اند با مبارزه متحدانه دست مذهب را از زندگی مردم قطع کنند. مذهب امر خصوصی انسانهاست و حق ندارد در مسائل اجتماعی و سیاسی و سازماندهی سازمان جامعه دخالت کند.
اکس مسلم یک جریان انحرافی و در خدمت سیاست راسیستی نسبیت فرهنگی با همکاری چپ سنتی است. این حرکت هیچ ربطی به مبارزه جدی آزادیخواهان در مقابل مذهب ندارد.

اسماعیل مولودی
۲۹ جون ۲۰۰۷