توپ باران و آوارگی مردم در مرزهای کردستان ایران و عراق همچنان ادامه دارد

آیا این سرنوشت محتوم مردم کردستان است؟
 درگیری و جنگ و توپ بارانی که از تیرماه ۱٣۹۰ دوباره آغاز شد تا کنون در مرزهای کردستان عراق و ایران همچنان ادامه دارد. درگیریهای این مناطق مرزی به بهانه حضور پژاک و پ.ک.ک از جانب سپاه پاسداران آغاز شد و تا امروز مردم ساکن این مناطق همچنان در زیر توب باران و در حال آوارگی میباشند. 
این درگیریها و توپ بارانها تمام مردم روستا نشین این مناتق را در نا امنی قرار داده و طبق گزارش سازمان بین‌المللی مهاجرت تا کنون ۸۸۴ خانواده از روستاهای این مناطق آواره شده و در شرایط بسیار نا امن و  غیر بهداشتی بسر میبرند.
این آوارگان در اردوگاه های موقت فعلا اسکان داده شده اند و از حداقل امکانات زندگی مانند برق، مواد خوراکی مناسب و آب آشامیدنی قابل شرب محروم هستند. آنها نه سرپناه مناسبی دارند و نه آینده ای قابل پیشبینی. معلوم نیست چه وقت از این آوارگی نجات پیدا میکنند. سازمان بین المللی مهاجرت اعلام کرده است که این مردم ناچار شده اند از آب جاری رودخانه ها استفاده کنند که خطر شیوع بیماریهای مختلف وجود دارد.

 ” کودکان زیادی در این اردوگاه‌ها به اسهال شدید مبتلا شده‌اند. این خانواده ها به معاینه پزشکی و دسترسی به جعبه‌های تصفیه آب احتیاج فوری دارند.” بسیاری از این خانواده‌ها برای گذران زندگی به کشاورزی وابسته‌اند “تخریب مزارع  و کشتار دام‌های این خانواده‌ها بر اثر گلوله‌باران این منطقه تنها منبع امرار معاش آنها را از بین برده است.”

علاوه بر این طبق گزارشات منتشر شده به گفته حسین ذلفقاری یکی از مقامات سپاه پاسداران، قرار است مرز مشترک ایران و عراق در مرزهای کردستان با میله و سیم خاردار تنیده شود. به این ترتیب میخواهند مانع رفت و آمد مردم و عبور و مرور از مرز دو کشور شوند. گفته میشود این میله گزاری از طرف کمیته مشترک فنی ایران و عراق آغاز شده است. با این سیاست میخواهند مردم کردستان را در محاصره سیم خاردار و نیروهای مسلح خود قرار دهند و به زعم خود مرزها را در کنترل بگیرند.

آشکار است که با این سیاست و تبدیل کردن کردستان به اردوگاههای شبیه اردوگاه آوره گان نمیتوانند مانع حضور نیروهای مسلح مخالف خود بشوند. زیرا عبور از این میله ها و سیم خاردار در مرزی که چند صد کلیومتر طول دارد امری غیر ممکن است.
تنها هدفی که ممکن است با این سیاست بتوانند به آن برسند مانع عبور و مرور کارگران بیکاری میشوند که با عبور از مرزها و حمل کالا برای تجار کالاهای قاچاق،  این کارگران را از امرار معاش محروم کنند و از این طریق منبع رشوه گیری و دزدی و باج بگیری دولتها و مقامات مرزی دو طرف از این کارگران بخت برگشته که هیچ امکان دیگری برای امرار معاش ندارند مهیا میشود.

اما در این میان آنچه مهمتر و قابل توجه است آواره گی و بی خانمانی مردم روستاهای مناطق مرزی است. که این سیاست کمک میکند مردم به دلیل عدم امنیت و نبود امکان امرار معاش ناچار به تخلیه روستاهای خود شوند و در ابعاد وسیعتری آواره و  بی خانمان گردند.
سیاستی که قبلا صدام حسین با تخریب روستا ها و به آتش کشیدن آنها توانست هزاران روستا در مناطق مرزی را تخلیه و مردم آن روستاها را در اردوگاه های آوارگان اسکان دهد،  اکنون میخواهند همان سیاست تخلیه روستاهای مرزی را با قطع شریان امرار معاش مردم در مرزها به اجرا بگذارند.

 این نوع گزارشات و آوارگی در مناتق کردنشین بویژه در مناطق مرزی غرب ایران و شمال شرقی عراق و شرق ترکیه انگار پایانی ندارد. لااقل در تاریخ معاصر طبق اسناد تاریخی و رسانه های فعلی این شرایط ناامنی و آوارگی مردم در این مناطق قدمتی بیشتر از صد سال دارد.
از دوران انقلاب مشروطیت در ایران که یکی از رهبران عشیرت شکاک به اسم سمکو که با کمک امپراطوری عثمانی در مقابل مشروطه خواهان آن دوره ایستاد و باعث کشتار زیادی در آن زمان شد و در نتیجه سر خود و بسیاری از مردم آن مناطق را هم به باد داد،  تا دوران قاضی محمد که با کمک ارتش استالین پا به میدان گذاشت و بعد از چند ماه شکست خورد و تا به امروز که یک جریان ناسیونالیست به اسم پژاک و پ.ک.ک که برای سهم خواهی و شریک شدن در قدرت به هر معامله کثیفی تن داده اند،  مردم کردستان و ساکنان این مناطق قربانیان اصلی این جدال ارتجاعی دولتهای مرکزی و جریانات قومپرست و ناسیونالیست بوده اند.
این آوارگی و نا امنی برای مردم مناطق مرزی کردستان به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شده است.
تنها استثنا در این تاریخ صد ساله جنبش حق طلبانه مردم کردستان در ادامه انقلاب سال ۵۷ در ایران بود که نه به شکل جنگ و گریز جریانات عشیرتی و ناسیونالیست در مرزها، بلکه در ابعاد توده ای و از شهرهای اصلی کردستان برای رسیدن به خواسته های حق طلبانه خود در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کردند.

اگر این تاریخ کوتاه از مبارزات حق طلبانه مردم شهری و مدرن کردستان را قلم بگیریم، تمام جنگ و جدالهای قبلی و فعلی دیگر این تاریخ صد ساله (اگر نخواهیم به دوران قبلتر برگردیم) جدالی میان حکومتهای دیکتاتور مرکزی و عشایر و فئودالها در گذشته و ناسیونالیستها و قومپرستان امروزی بوده است. جدال همه آنها نه بر سر حاکمیت مردم و دخالت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اداری خود بلکه بر سر سهم خواهی این جریانات و شریک شدنشان در قدرت و چپاول مردم همین منطقه بوده است. نمونه بارز و معاصر اینها را هم اکنون در کردستان عراق میبینیم.

دهها سال مردم کردستان عراق ملعبه دست ناسیونالیستهای کرد در کردستان عراق و ناسیونالیسم عرب در عراق بودند. اما بعد از کشتارهای دسته جمعی بوسیله صدام حسین  و حکومتهای قبل از او و بعد از آوارگی و فقر و فلات میلیونها انسان دردمند و محروم این مناطق و بعد از بمبارانهای شیمایی و کشتارهای بی رحمانه ارتش صدام، عاقبت کسانی بر سرنوشت این مردم حاکم شده اند که سیستم  سیاسی و اقتصادی فعلی آنها هیچ تفاوت ماهوی و پایه ای با حکومت صدام حسین ندارند. 

 تنها تفاوت این است که قاتلین و حاکمان قبلی با زبان عربی تکلم میکردند و  قاتلان و حاکمان فعلی مردم کردستان عراق زبانشان کردی است. تفاوت دیگری را البته فعلان میتوان مشاهده کرد که حاکمان امروز کردستان عراق هنوز نتوانسته اند که پایه های قدرت مطلقه و دیکتاتوری خود را مستحکم کنند و به همین دلیل هنوز صدای مخالف در آن جامعه را میتوان شنید. اما این دوره یا با قدرت گیری مردم و کنار زدن آنها و یا حاکمیت مطلق صدام گونه آنها به پایان میرسد. اوضاع فعلی موقتی و گذرا است.
اکنون هم در مورد جنگ و جدال پژاک و پ.ک.ک و جمهوری اسلامی و ترکیه لازم به تاکید است که این جنگ و درگیری فعلی در مناطق مرزی جنگ دو نیروی ارتجاعی و عقب مانده است. این جدال دو نیروی اسلامی و ناسیونالیست و قومپرست است. ربطی به زندگی و مطالبات حق طلبانه مردم کردستان ندارد.

مردم کردستان ایران همراه مردم دیگر مناطق ایران با اتکا به نیروی خود و وجود جنبشهای انقلابی و حق طلب برای سرنگونی جمهوری اسلامی سالها است که دست به کار شده اند. جریانی ارتجاعی مثل پ.ک.ک و پژاک هیچ خواست و مطالبه ای از مردم معترض و آزادیخواه کردستان را نمایندگی نمیکنند. همچنانکه طالبانی و بارزانی خواست و مطالبات مردم کردستان عراق را نمایندگی نکردند.
جریانات ناسیونالیست کرد با سیاست جنگ و مذاکره تاریخا ثابت کرده اند که به دنبال سهمی برای خود هستند. همین حالا که مردم کردستان عراق در زیر گلوله باران نیروهای مسلح و سرکوبگر رژِم اسلامی و دولت ترکیه هستند پ.ک.ک دور از چشم مردم و مخفیانه در کشور بلژیک در حال مذاکره با نمایندگان دولت ترکیه است. قبل از این هم که قرار بود در ماه اکتبر “کنفرانس ملی کرد” * را در کردستان عراق با ابتکار طالبانی و بارزانی برگزار کنند اخیرا بارزانی به آنها جواب داده است که برگزاری این کنفرانس در شرایط فعلی به مصالح “کرد” نیست. همه این فعل و انفعالات که در یک جمله میتوان آنرا سیاست جنگ و مذاکر نامید، همگی قرار است همانند بارزانی و طالبانی  به سهیم شدن آنها در قدرت کمک کند. این جریانات هیچ هدف و سیاست دیگری فراتر از حاکمان امروزی کردستان عراق را دنبال نمیکنند.

*جریاناتی که امیدشان را به این کنفرانس گره زده بودند اکنون باید روشنتر از همیشه متوجه شده باشند که ابتدا ابتکار برگزاری آن و اکنون هم لغو آن کنفرانس اساسا تابعی از منافع و موقعیت جریانات ناسیونالیست کرد است و ربطی به بهبود مبارزه و زندگی مردم کردستان نداشت و ندارد. لازم است این جریانات چنین  توهماتی (البته اگر در حد توهم باشد) را یک بار برای همیشه کنار بگذارند.

۴ اکتبر ۲۰۱۱