دوستان مردم کیانند! در حاشیه مطلبى از محمد جعفرى : " حزب دمکرات درس نمى گیرد"

سلیمان سیگارچى
٣٠  ژوئن ٢٠٠٧

اگر حزب دمکرات در صفوف مردم بود و از دوستان مردم به حساب مى آمد ، میتوانست انتظار داشت که از آمریکا نخواهد تا به ایران حمله کند و در پى آن اداره شهر مهاباد بدست او بیفتد . چقدر از احمدى نژاد و پاسداران " اسلام " انتظار میرود که تظاهرات کنندگان اخیر که بر علیه جیره بندى کردن بنزین تظاهرات کردند را سرکوب نکنند .

 چقدر از سرباز آمریکایی که کشور ویتنام را اشغال کرده و دارد مردم را می کشد و به زنان تجاوز می کند انتظار داشت که این اشغال را پایان دهد ، و . . . ، باید همان اندازه هم از حزب دمکرات و سازمانهاى قوم پرست انتظار داشت که از این اتنظارات و خواستها نداشته باشند که آمریکا به ایران حمله نظامى بکند . تا در سایه آن آنها به حاکمیت یک گوشه ای از کردستان دست بیابند و بعدش هم همان بلایی را سر مردم " کرد " بیاورند که حزب دمکرات و اتحادیه میهنی سر مردم کردستان عراق مى آورند . طوری که باید با قطع آنب و برق و بنزین هر روز دست و پنج نرم کنند.

محمد جعفری اشاره می کند که " رحمان حسین زاده در مقاله . . . در اول ژوئن به آنها هشدار داد " . یا میگوید حزب دمکرات درس نمی گیرد . آیا حزب دمکرات در صف مردم است یا از دوستان مردم به حساب مى آید که از آن باید انتظار داشت که از تاریخ درس بگیرند یا از اعمال گذشته اشان پشیمان شوند و به صفوف مردم برگردند.

دوست عزیز وظیفه تاریخی بورژوازی در منطقه اینطور ایجاب می کند . اینها شریک همدیگر هستند . برادر بزرگ هوای برادر کوچک را دارد و بر عکس . تا کی نباید باور کنیم که کردستان جامعه ای است طبقاتی و سرمایه دار و کارگر دارد .
حزب دمکرات کی و در چه زمانى از زحمتکشان دفاع کرده که امروز بیاید و اینکار را بکند . اینها دارند طبق وظیفه تاریخى خود و طبق قانونمندی جامعه و طبق تحلیل طبقاتی به امر خودشان می پردازند . این احزاب با هشدار و فقط افشاء کردن دست از کار خود برنمی دارند و هم خودشان را اینگونه تعریف کرده اند و هم بورژوازی منطقه و جهانى این وظیفه را به آنها سپرده است .این انتظار یک توهم بیش نیست .

افشاء کردن و هشدار دادن نه فقط کافى ، شاید امری بیهوده باشد . باید اگر توانش را دارید مردم را بسیج کنید و به میدان بیاورید که در مقابل سیاست تجاوز نظامى آمریکا و سیاستهای نوکرمنشانه این احزاب برای منافع حقیر سازمانى خود اعتراض شدید کنند و به خیابان بیایند . بگویند ما نه جمهوری اسلامی و نه حاکمیت آمریکا را می خواهیم . آمریکا در افغانستان و عراق و بدتر کردن اوضاع و آدم کشى ، چه تاجی به سر مردم زده است تا در ایران" بهشتی برین" ایجاد کند  .
متعفن ترین و عقب افتاده ترین اندیشه ها از زیر زباله دان تاریخ بیرون آورده شده اند و دارند این اندیشه ها در سوپر مارکتها و مدارس و خیابان و هر کجا که ٣٠ نفر تجمع کرده باشند عمل می کنند ، ترور می کنند ، بمب می اندازند و کودک و زن و بزرگ را لت و پار می کنند .

اگر آمریکا به ایران حمله کند و حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان و پژاک ، فرمانداری مهاباد و بوکان و پیرانشهر را بدست بگیرند . باید برای بشریت مترقى گریست . و باید از صلاح الدین شریفزاده ها و کریم چلبی ها و ملاحسین ابن عباس ها انتظار داشت که با همکاری حکومت ساقط شده جمهوری اسلامی بمبها در میدان استقلال و مدارس و محل تجمع مردم منفجر شود . همین دار ودسته ها در متینگهای سازمان چریکهای فدایی در میدان چهار شیر مهاباد بمب منفجر کردند تا مردم را قتل و عام کنند . همین گروها سینماها را به آتش می کشند . فعل و انفعال جامعه به صفر می رسد و همین زندگى زجر آور مردم نیز به گرو کشیده میشود . باید جنبید و نگذاشت این سیاست سر بلند کند .

باید مردم را حول جبهه سوم گرد آورد ، تا نه آمریکا قدرت حمله به ایران را داشته باشد و نه کاسه لیسانش ، که تقاضای دخالت آمریکا به ایران را بکنند ، اینها هیچ مسئولیت سرشان نمی شود که ازشان انتظار داشت از تاریخ درس بگیرند ، باید مردم را در مقابل آنها قرار داد.