انقلاب پایان نیافته است!مصر کارگران در مقابل مصر سرمایه داران

انقلاب مصر، از همان اول انقلاب همگان نبود اما قطعا انقلابی برای رهایی همگان بود. انقلاب همه باهم تناقض در خود است. اما انقلاب برای رهایی همه انسانها یک پدیده واقعی سیاسی است که تنها با حضور فعال و پیشرو و رهبری کننده طبقه کارگر رادیکال ممکن است. در مصر، نسل جوان، نسلی ۔ که برای بورژازی مصر هیچ چیز نبود جز بخش اصلی ارتش ذخیره بیکاران ۔ در کنار و همراه با میلیونها کارگر علیه طبقه حاکم دست به انقلاب زدند. این انقلابی علیه نظم حاکم بود. اکثریت عظیم مردم مصر، از حرمت و انسانیت و رفاه و آزادی  محروم بودند و این اکثریت برای نان و آزادی و حرمت انسانی بپا خاستند. این انقلابی بود برای باز گرداندن حرمت  و اختیار و آزادی به این اکثریت له شده.

آن لحظه ای که طوفان انقلاب، حسنی مبارک را مثل کف دریا به حاشیه شرم الشیخ راند، مصر غرق شادی شد. اما کدام مصر؟ مصر کارگران، مصر جوانان بیکار، مصر زاغه نشینان، مصر بی خانمانها، مصر گرسنگان، مصر کودکان کار، مصر زندانیان سیاسی، مصر زنان تحقیر شده در زیر سلطه فرهنگ مردسالارانه.  مصر طبقات محروم و ستمکش، مصر میلونها جوان تحقیر شده حق داشت با رفتن مبارک غرق شادی شود چراکه مبارک، تجسم سیاسی چند دهه سلطه طبقه سرمایه داری، چند دهه فقر و خفقان و تحقیر بود. مبارک سمبل سیاسی محرومیت از نان وآزادی و حرمت انسانی بود.

اما با سقوط مبارک، مصر فقط غرق شادی نشد. مصر در عین حال ماتم زده شد. اما کدام مصر؟ مصر طبقه بورژوا، مصر دزدان اقتصادی، مصر سرکوبگران سیاسی، مصر شکنجه گران. مصر وزرا و وکلا و سرکردگان نظامی و امنیتی و پلیسی. و در یک کلام مصر بورژوازی، مصر ارتجاع سیاسی، مصر گذشته.

دول غرب، در این میان، هم در مراسم شادی انقلاب شرکت کردند وهم در مراسم عزای ضد انقلاب. شادیشان ریاکارانه بود. اشکشان صمیمانه. همراه انقلاب شادی کردند تا هر چه زودتر به انقلاب پایان دهند. همراه ضد انقلاب اشک ریختند تا هرچه زودتر ضد انقلاب را نجات دهند.

ساقط کردن مبارک یک پیشروی بزرگ برای انقلاب بود. انقلاب توانسته بود شخص قدرتمند نظام کهنه را به پایین بکشد و با این کارش قدرت خود را نشان داده بود. اما این فقط یک گام بود. گام اول بود. با سقوط مبارک فقط دریچه ای برای نان و آزادی و حرمت انسانی باز شده بود. شیادان حرفه ای بورژوازی مصر در معیت شیادان حرفه ای تر بورژوازی غرب دست بدست هم دادند تا سقوط مبارک را همه هدف انقلاب جا برنند. اما آنان که برای نان و حرمت و آزادی بپا خواسته بودند نمیتواستند با رفتن مبارک به خانه برگردند. مردم برای وضع موجود بدون مبارک انقلاب نکرده بودند. مردم برای تغییر نظم حاکم بپاخاسته بودند. 

 مبارک رفته است اما طبقه کارگر، آن اکثریت عظیم که در مرکز تحقیر و فقر و بیحرمتی نظام حاکم بود و هست، نه تنها میدان را  ترک نکرده است بلکه با وسعت بیشتر و قدرت بیسشتر و رادیکالیسم بیشتر به میدان آمده است. امروز قلب انقلاب مصر در میان طبقه کارگر میطپد.

موج اعتصابات سراسر مصر را فراگرفته است. فقط در ماه گذشته، مصر شاهد ۶۵ اعتصاب مهم کارگری بود. اعتصاباتی که همچنان گسترش پیدا میکند. اعتصاب معلمان، کارگران حمل و نقل عمومی ، کارگران پست، کارگران نساجی، پزشکان و پرستاران و تکنولوژیستهای آزمایشگاهها و دهها اعتصاب بزرگ و کوچک دیگر مصر را فراگرفته است.

خواسته این کارگران فقط صنفی نیست. فقط افزایش دستمزد نیست. فقط حفاظت کارگران در مقابل خطرات ناشی از کار نیست. فقط بیمه بیکاری نیست. فقط بیمه درمان نیست. که اگر فقط همین ها هم بود خود یک خواست بحق و عادلانه و حیاتی برای طبقه کارگر است. کارگران، علاوه بر این خواسته های بحق اقتصادی، به فساد اداری حاکم معترضند؛ خواهان اخراج مدیران فاسد و دزدان بازمانده از نظام سابق هستند؛ خواهان دخالت مستقیم خود کارگران در اداره موسسات و کارخانه و محلهای کار هستند؛ خواهان اخراج وزیر علوم هستند، خواهان برکناری وزیر امور داخله هستند.

زمانی میدان تحریر قلب طپنده انقلاب مصر بود. هفته گذشته، کارگران مصر به رهبری بیش از ۹۰ تشکل مستقل کارگری ۔ تشکلهایی که دستاورد انقلاب مصر هستند ۔ با حضور فعال رهبران فعال کارگری و جوانان چپ به میدان تحریر روی آوردند و خاطره انقلاب را زنده کردند. راهپیمایی همین کارگران از میدان تحریر تا ساختمان کابینه، نه تنها به نحوی سمبلیک حاکی از صف آرایی جدید انقلاب در مقابل ضد انقلاب بود، بلکه شعارها و خواستهای این تظاهرات یک بیانیه علنی علیه ارتجاع حاکم و یک اعلام علنی ادامه انقلاب بود. این شعارها بر پرچم اعتراض کارگران نقش بسته بود:

“اعتصاب حق کارگر است”، “نه به محاکمه و مجازات کارگران اعتصابی”، “خلع ید از دادگاههای نظامی”، “منع محدودیتهای قانونی علیه اعتصاب از طرف دولت نظامی”: این یک دهن کجی آشکار علیه اوباشان نظامی نظام سابق است که به نام انتقال قدرت، مشغول سازماندهی سرکوب طبقه کارگر هستند. 

“مرگ بر اتحاد ارتش و سرمایه”، “خلع ید از دولت نظامی حاکم”: این یک اعتراض علنی علیه ارتشی است که چهره دوست انقلاب به خود گرفت تا سر انقلاب را ببرد.

“نه‌ قانون اساسی‌، نه‌ انتخابات، زندگی‌ انسانی‌”: این یک کیفر خواست علیه همه جلوه های نظم موجود است. اینکه نظم موجود با قانون اساسی اش، با انتخاباتش مغایر با زندگی انسانی است. اینکه زندگی انسانی منوط به رها شدن از کلیت این نظام ضد انسانی است.

“ما مردمیم، ما قانونیم”: این شعار باید مو بر تن قانونگزاران طبقه حاکم سیخ کند که به نام “بحران اقتصادی” و “منافع ملی”، کارگران اعتصابی را با قانون اضطراری دوره سابق حبس و شکنجه میکنند.

و چکیده همه این شعار و خواسته ها را در چهار کلمه زیر میتوان دید که قاعدتا باید صف طبقه حاکم مصر را به ترس و لرز بیاندازد. “انقلاب پایان نیافته است.”

آری انقلاب پایان نیافته است. انقلاب ادامه دارد. اما با یک تفاوت نسبت به گذشته. اگر دیروز قلب انقلاب فقط در میدان تحریر می طپید؛ امروز، انقلاب مصر هزاران قلب طپنده در هزاران محل کار دارد.

این فقط انقلاب مصر نیست که امروز به پیشروی و قدرت گیری این طبقه گره خورده است. پیشروی طبقه کارگر مصر، راه را برای تحرک طبقه کارگر در همه کشورهای منطقه که زیر تعرض انقلاب هستند باز خواهد کرد. *

***

در این میان، رفتار سیاسی اخوان المسلمین جالب توجه است. به خاطر بیاورید که این جریان ارتجاعی زمان سر متعفنش را بلند کرد که انقلاب مصر  توانسته بود مبارک را به پایین بکشد. و تنها نقشی که از همان موقع داشت این بود که در معاملات سیاسی که از بالای سر انقلاب در جریان بود و هست نقشی برای خودش دست و پا کند. ادامه انقلاب با حضور گسترده و فعال طبقه کارگر، این جریان را هم به سرگیجه انداخته است. شرکت در تظاهرات کارگران بایکوت میکند و به معاملات کثیفش با شورای نظامی حاکم ادامه میدهد.  دلیلش هم روشن است. انقلاب مصر محتوای پیشرو و رادیکال وانسانی دارد. انقلاب مصر برای تغییر است. برای رها شدن از دزدی و فساد و تحقیر و بی حرمتی است. حضور طبقه کارگر این انقلاب را رادیکالتر میکند. و هر چقدر انقلاب مصر رادیکالتر شود همانقدر زمین زیر پای هر جریان ارتجاعی خالی تر میشود. به این ترتیب، طبیعتی ترین نقش اخون المسلمین چیزی جز این نمیتواند باشد که در اتحاد مقدس اوباش متعلق به  نظام حاکم و در مقابل پیشروی طبقه کارگر جایی برای خودش دست و پا کند. *

۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ۷ مهر ۱۳۹۰