جغد کورقاطی کرکسها

جغد کوردرتراز کاخ سفید
درسالن انتظار نشسته بود
هردو دستش دور زانویش
محکم درآغوش بسته بود
زبانش دردهنش میرقصید
بدوربرخودچشم دوخته بود

درانتظاربودبه اوبکنند سلام
ازاول صبح تا نزدیک شام
دست بزانو ملال و پریشان
سکوت، گپی نزد لام تاکام
موبایلش رادرجیب درآورد
قصه وراز گفتن  با اما م

رفت روی سحنه سخنرانی
کسی رخساراورا نگاه نکرد
ازآغاز تا اتمام کلامش
ترگ گفتندسالن راجمع وفرد
نه سخنی ازعلم و دانش بود
نه بحثی ازفقرو رنج و درد

گفت: این است مفادسخنانم
من پیام آور اِمام زما نم
ــ یاد بگیرید زمن اندرزوپند
بشنودید زمن آنچه میدانم
یاد بگیرید زاسلام قلع وقم
من شیر درندۀ این میدانم

ــ باشید بفکرتقواوعبادت
بگیرید اجر را درقیامت
بیاری خداوند و فضل الاهی
کشورم پراست از”دادوعدالت”
کنده ام ریشه تباهی وفسا د
ملتم شده اند آسوده وراحت

ساخته ایم هزاران مساجد درجهان
برداشتیم  بذرو محصول آن
می کَنم ریشه علم و دانش
مبارزه می کنم باعلم شیطان
برچیده ام سینماوتأتر آواز
همه اش خلاف دین وقرآن

ملت، باامام خود وفا دارند
به این زندگی شکر گذارند
نمی کوشند برای مال وثروت
چون همیشه هوشیار وبیدارند
همه پاسدار راه اِمامند
همه شجاع وصاحب ایثارند

هشدار، ای آمریکا جهانخوار!
دست ازکشورهای خلیج بردار
تواُتم دارید و ما ایمان
تولیذر داری مازولفقار
وسلام علیکم و رحمت الله
درود بر خداوند جبار

کمال محمدی آلمان ٢٩٫٩٫٢٠١١