ضرورت کنفرانس”ملی کرد” و علل حمایت ابراهیم علیزاده

یک باردیگر صدا گوش خراش و فریبکارانه طبل احزاب بورژوازی کرد به مناسبت برگزاری “کنفرانس ملی کرد” در اربیل کردستان عراق به صدا در آمده است. هر چند سناریوهای مشابه دراشکال دیگری به قدمت تاریخ جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد  وجود داشته است اما مورد اخیر بر بستر تحوالات جدید منطقه و ضرورتهای جدید دوباره طرح میشود. هر دوره ای نیز در پی این هیاهو ها بخشی از جامعه را قربانی سیاستهای خود کرده  و توانسته اند  در عمق خرافه گری و سیاست فریب خود فرو ببرند. اهداف و سیاستی که هیچگاه به منافع اکثریت جامعه کردستان ربط نداشته است. جنگ برای سهیم شدن در ساختار سیاسی، اداری و اقتصادی یک طبقه، طبقه بورژوازی کرد، به عنوان مبارزه برای ” رهائی مردم کردستان” و “رفع ستم ملی” به جامعه فروخته  شده و خود را تحمیل کرده اند. احزاب و جنبشهای بورژوا ناسیونالیستی کرد هیچگاه در تاریخ زندگی خود حتی یک روز هم خواهان مبارزه انقلابی برای سرنگونی همان حکومتهای مستبد و تحمیل کننده ستم ملی نه تنها نبوده اند که همواره در رکاب  آنها، در شکاف های آنها ، درحال “سازش” و سیاست انتظار بسر برده اند و شکست های خود را نیز به حساب جامعه و جنبش آزادیخواهان کردستان نوشته اند.  هیچگاه نه فقط برای آزادی بی قید و شرط سیاسی و آزادی  زن و حق کارگر و تامین رفا و برابری و امنیت اجتماعی تلاش نکرده اند بر عکس درست مانند حکومتهای بورژوا و مستبد در مقابل آن و برای به بیراهه بردن آن تلاش کرده اند.

سمینار”آمد”مقدمه کنفرانس “ملی کرد”

خواسته ها و محتوا سمینار مقدماتی روز ١٩ سپتامبر در “آمد” از سوی جریانات “قانونی” و روشنفکران کرد ترکیه  و برخی نقاط دیگرخود گواه بر اهداف و ماهیت “کنفرانس ملی” پیشارو دراربیل نیز هست. سمینار” آمد” سر سوزنی ربط به “اتحاد کردها” نداشت. مطلقا هیچ ربطی به خواستهای موجود در جامعه از جمله خواست رفاه، آزادیهای سیاسی و حق تشکل، آزادی زن،اعتراض به موقعیت فرودست طبقه کارگر،  تلاش برای آزادی همه زندانیان سیاسی( نه فقط اوجلان)، پایان دادن به استبداد و کنار زدن حکومتهای فاشیست و سرکوبگر، مخالفت با سنن و قوانین ارتجاعی مذهبی و حتی رفع ستم ملی هم نداشت. احزاب و کنفرانسهای که بر اساس چنین اهداف و خواسته های استوار نباشد، برای آزادیخواهان کردستان پشیزی ارزش ندارد. طبعا انتظار دنبال کردن چنین خواسته های نیز از این جریانات نه تنها انتظار نابجا بلکه هویت وهدف اول آنها را دقیقا در خنثی کردن چنین اهدافی باید دید. سوال جامعه  و هر انسان مسئول و حقیقت جو این است که امروز آیا “اتحاد کردها” در کردستان عراق بعداز بیش ازدو دهه حاکمیت تامین شده است؟ آیا چنین اتحاد و حاکمیتی تفاوتی با حاکمیت های کنونی در ایران و ترکیه عراق و غیره دارد؟ آیا مردم کردستان عراق از سرکوب، اعدام، تحقیر، بیکاری، فقر و دها مصیبت دیگر تازه بعداز بیش از بیست سال حاکمیت و “اتحاد ملی”  و “حکومت ملی”رنج نمیبرند؟ آیا از آزادیهای سیاسی وامنیت اجتماعی برخوردار میباشند؟ کسی هست در میان احزاب وعناصر حامی “کنفرانس ملی”  با شهامت و با صداقت و راستگوئی به این نوع سوالات پاسخ بدهد؟ آیا “اتحاد کردها” و کنفراس “ملی کرد” چیزی غیر از تلاش برای اتحاد  یک مشت دارودسته و بورژوای کرد زبان در هر “چهار پارچه” آن است؟ کشتار اخیر مردم کردستان عراق بدست نیروهای طالبانی و بارزانی هم  بخشی از پروسه”اتحاد ملی کردها “بود؟ سمینار” آمد” درعین حال به میدانداری بیشتر بورژوازی مجاز کردی و تمرکز روی سیاستهای “آشتی جویانه” با دولت ترکیه استوار بود اما در عین حال نمایش مقدماتی بود بر پوچی کنفرانس  پیشا رو”ملی کرد” در اربیل که قرار شد ماه آینده برگزار شود.

ضرورت، اهداف و تناقضات جریانات “کنفرانس ملی کرد”

“کنفرانس ملی کرد” در اربیل قرار است یک بار دیگر و در یک شرایط تاریخی ویژه تری به سکوی برای اتحاد بورژوازی کرد و به هدف باز کردن راه دستیابی به قدرت و همسوئی با حکومتهای جنایتکار و سرانجام تخطئه مبارزه انقلابی و واقعیتهای بنیادی سیاسی و تضادهای طبقاتی درون جامعه صف آرائی کنند. دوران حساسی پیشارو مردم کردستان است و این جریانات در صدد بهره گیری از آن برای خود و به بیراهه بردن کل مبارزات آزادیخواهانه و انقلابی کارگران و زحمتکشان هستند. این اوضاع را باید تشخیص داد و اجازه نداد به اسم  دروغین”کرد” و “اتحاد کردها ” یک بار دیگر شکست و ناکامی به مردم کردستان تحمیل شود. جامعه نباید بیش از این تحقیر و عوامفریبی یک مشت کلاهبردار سیاسی و بورژوا کرد را به عنوان ناجی و حامی”اتحاد کردها” بپذیرد. کدام “اتحاد”؟،کدام “کردها”؟  تا کی باید اجازه داد شیوخ وعشایر و فئودال و آخوند و سرمایه دار و روشنفکران بی خاصیت حامی شان بتوانند به اسم مردم کردستان و “ملت کرد” کلاه سر جامعه بگذارند و در پی ثروت اندوزی و مقام و خوشگذارانی خود باشند؟  تاریخ  گذشته و حال اینها در نقطه مقابل مبارزات بر حق مردم کردستان برای رفع ستم ملی و بدست آوردن آزادیهای سیاسی و حق برابر شهروندی  قرار دارد. اینها  خود محصول سیاست نظامهای فاسد و سرکوبگر حاکمان ایران و عراق و ترکیه و سوریه هستند. جزئی از خود این نظامها و سیستمهای سرکوب و مافیای اقتصادی اند. تنها فرقشان تکلم  کردنشان به زبانهای متفاوت است.

از پیشمرگان مسلمان دیروز و امروز در “جبهه متحد کرد” و جبهه موسوی وکروبی تا سینه زنان قاضی محمد و ملامصطفی و  طالبانی و بارزانی واوجلان و دیگر “رهبران” تازه به دوران رسیده نان به نرخ روز خور به صف شده اند تا “کردها را متحد کنند”!. این “اتحاد” هم گویا “متمدنانه” و بدور از”خشونت” و متکی به “گفتگو”ها است! این میلیاردرهای کرد برای کسب قدرت و ثروت اندوزی بیشتر به سیاست و فضا “غیر خشونت” نیازمندتر شده اند! .شرکت همگانی در کارنوال کردایتی  البته برای هر کدام سود خاص سازمانی و جنبشی داشته است. “کنفرانس ملی کرد” علاوه بر تامین این سود برای هر جریان شرکت کننده چند هدف “مشترک” بورژوازی کرد نیز در آن تعقیب میشود. از جمله زنده کردن رویا “کردستان بزرگ” در پوشش “کنفرانس ملی” یکی از آنها است. اما این رویا روشنفکران کرد نیز در بستر اوضاع جدید و  درشکل کنونی آن یعنی متقاعد شدن جریانات ناسیونالیست کرد به اینکه “زمینه برای دیالوگ و حل اختلاف” با حکومتهای مرکزی فراهم شده است، دارد از سوی برخی از آنها تئوریزه میشود. پرچمدار آن نیز در ایران همان جریانات سابق پیشمرگ مسلمان و تکنوکراتهای اصلاح طلب کنونی، درترکیه  کنگره جامعه دمکراتیک، حزب صلح و دمکراسی، حزب حق و آزادی موسوم به ‌هاکپار و با نمایندگی احمد ترک و با الهام  طرحهای اوجلان از درون زندان، و در کردستان عراق یکیتی و پارتی، به ویژه از سوی مسعود بارزانی رهبری و هدایت میشود.  بخش عمده اپوزسیون کرد در ایران و ترکیه مدتها است که این سیاست ها را پذیرفته اند و اما هنوز در انتظار گرفتن “تعهدات” و چراغ سبزی از سوی حکومت های مرکزی  خود بسر میبرند. از دوره شکل گیری جنبش دوم خرداد در ایران که امثال عبه مهتدی و حسن زاده و عزیزی را رسما دنبال خود کشاند، و در ترکیه با شروع به کار پروسه شرکت در ساختار سیاسی و رفتن به مجلس نمایندگان برخی از احزاب کردی و دادن امتیازاتی از سوی دولت ترکیه این روند تقویت شد. در کردستان عراق با به قدرت رسیدن پارتی و یکیتی و تشکیل “حکومت کردی” به عنوان پایگاه روند بورژوازی و ناسیونالیسم کرد به کل این پروسه سرعت بیشتری بخشید. “کنفرانس ملی کرد” در اربیل، اگر تشکیل شود، قرار است کلیت این جنبش با همه بخشهای، “شرقی وغربی وشمالی و جنوبی “آن روی این روند به توافقاتی دست یابند و به تفاهم و درک مشترکی نائل گردند.

این کنفرانس و اهداف آن تنها و تنها در راستا اهداف و منافع جریانات ارتجاعی، بورژوا وغیر انقلابی کرد و در جهت تضعیف روند مبارزه انقلابی برای سرنگونی حکومتهای مرکزی، رفع ستم ملی و اتحاد واقعی در جامعه و توهم پراکنی در صفوف طبقه کارگر و مردم زحمتکش و همبستگی آنها با سایر مردم در مرزهای بیرون کردستان میباشد. اساس تحرکات اخیر جریانات ناسیونالیست کرد، علاوه بر زمینه های دیرینه تر آن، بر میگردد به تحولات اخیر در منطقه از جمله اتفاقات لیبی و سوریه. الگو به قدرت رسیدن جریان طالبانی و بارزانی در پی یورش نظامی امریکا به عراق امروز، با جنگ ناتو در لیبی و احتمال تکرار همان سناریو در سوریه  افق و امید جدیتری به جنبش بورژوا ناسیونالیستی و نیروهای آن داده است. جریانات  اصلی کرد ناسیونالیست را به هم و همه آنها رابه نیروهای مانند امریکا و ناتو نزدیکتر و امیدوارتر به دخالت غرب در تحولات آتی کرده است. اشتباه محض دیگری که این جریانات به دام آن افتاده اند. به ویژه این را درک نمیکنند که غرب با وجود کمک رسانی یای کنونی و بازی دادنهای احزاب بورژوازی کرد هرگز دولت مانند ترکیه و حتی ایران را برای بورژوازی کرد تضعیف نمیکند. اما بخشی از اپوزسیون کرد به دخالت مسلحانه غرب از نوع لیبی یا حداقل به روندی که در سوریه در جریان است بیشتر اتکاء دارند و تصور میکنند در سوریه امروز و ایران فردا ممکن است بتوانند شبیه اپوزسیون قذافی در کنار امریکا و غرب قرار بگیرند. خواهان شروع سناریو سیاه در منطقه اند. اما مهمترین بخشهای بورژوازی کرد که در ساختار حکومتی  فعلی نیز سهیم هستند، هم به پروسه “اصلاحات” تدریجی و هم شراکت بیشتردر سوخت و ساز اقتصادی کشور متکی میباشند. امیدوارند که با استفاده از روند فشارخیزشهای توده ای موجود در منطقه علیه استبداد های حاکم نهایت بهره را بگیرند و تناسب قوا را به نفع جنبش بورژوازی خود تمام کنند. بخشی از این جنبش، آنهای که در کردستان عراق در قدرت هستند، همزمان در صدد ایجاد سنگر و دیوار حمایت “کرد”ی در آنسوی مرزهای خود هستند. در جهت بقاء و تقویت خود از آن استفاده خواهند کرد و کارت بازی محکمتری در تنظیم مناسباتشان با ایران و ترکیه در دست خواهند داشت.  بخشی از جنبش ناسیونالیستی و سرمایه داران کرد در دو دهه اخیر بیش از هر دوره ای یا در قدرت سهیم شده اند و اختیار تام اقتصادی و سیاسی و اداری و نظامی دارند، مانند کردستان عراق، یا در روند “اصلاحات” مانند ایران و ترکیه با حاکمیت و یا بخشهای از آن احساس نزدیکی و همسرنوشتی بیشتری میکنند. این دسته که وزنه اصلی در جنبش بورژوازی کرد هستند به همان درجه ای که به هدفش رسیده زیاد گرد و خاک “کرد و کردایتی” بر پا نمیکنند. “دمکرات” تر شده اند!. در هر دو کشور راه برای حضور  بیشتر آنها کم و بیش در حاکمیت باز شده است. بخش وسیعی از آنها در سهم بری در سود و اقتصاد کلان کشوری مستقیما شراکت دارند. به این معنا بخشی از بوژوازی کرد عملا یا به تمام اهداف “ملی و کردایتی” خود رسیده یا اینکه قدمهای مهمی در رسیدن به آن از جمله در ایران و ترکیه طی کرده است. تحولات جدید منطقه ای برای آنها فاکتور مهمی است که تا سطح گرفتن همه سهم و قدرت خود گام بردارند. اختلاف موجود ما بین بخشهای مختلف ناسیونالیسم کرد و احزاب آنها  بر سر چگونگی رسیدن به کل آن هدف که، هدف مشترک همه شان میباشد، است. کشمکش مابین بخش “راست” و “ملیتانت” در جنبش بورژوازی کرد است بر سر دست یابی به آن اهداف و رفع تناقضات و اختلافاتی که  هم اکنون و همچنین در این مسیر سر راه خود دارند. “کنفرانس ملی کرد” علاوه بر کاهش احتمالی این تنش  و بررسی شرایط جدید در دست یابی به هدف خود هیچ هدف و منفعت دیگری را تامین نمیکند. بررسی کاملتر این تحولات جدید در جنبش بورژوا ناسیونالیستی کرد در منطقه  البته از منظر طبقه کارگر و جنبش کمونیستی نیز در منطقه به یک ضرورت تبدیل شده است. آنچه که روشن است طبقه کارگر و کمونیستها و همه آزادیخواهان کرد زبان نباید به هیچ وجهه نه تنها به دام فریب کاری این جریانات و کنفرانس”ملی کرد”آنها بیافتند برعکس آنرا به عنوان تلاش وبرنامه و صف آرائی دشمنان طبقاتی و دشمنان آزادی و مشتی جریان بورژوا- ناسیونالیست که دنبال قدرت و سهم بری بیشتر از ثروت  وپول  برای خود و طبقه شان میباشند و آشکارا در صدد تیر زدن به روند آزادیخواهی و مطالبات حق طلبانه جامعه اند نگاه کنند و آنرا باید پس زد.

 

 علل پیوستن کومه له و دبیر اول آن، ابراهیم علیزاده، به  کنفرانس “ملی کرد”

سیاست و مواضع کنونی کومه له، سازمان “حزب کمونیست”، در قبال روند ناسیونالیستی منطقه و همچنین کنفرانس “ملی کرد” به هیچ وجه نه تازگی دارد و نه از سر سهو است. از زمانی که گرایش کمونیزم کارگری از آن سازمان جدا شده  در دل هر تحول و سیاست و جدائی که در کومه له جدید، به رهبری ابراهیم علیزاده، شکل گرفته است دستجات ضد کمونیست  و ناسیونالیسم افراطی متولد شده است. همزمان هر صدا  و منتقد که به کمونیسم نزدیک بوده تحت فشار قرارد داده و اخراج کرده است. این محصول عملکرد طبیعی خط سیاسی- فکری و منفعت جنبشی یک جریان ناسیونال “چپ” ی است که بعداز جدائی خط کمونیستی و سازندگان تاریخ کمونیستی کومه له در سال ٩١ میلادی  بر کومه له تسلط پیدا کرد و کومه له جدیدی را بازسازی و بنیان نهاد. از آن زمان خود آن سازمان با بهره برداری از تاریخ کومه له کمونیست سابق بطور مداوم به جنبش بورژازی کرد سرویس داده است و به آن نزدیکتر شده است. باز تولید نفرت پراکنی و شانتاژ و دروغ پردازی علیه کمونیستهای که تاریخ کمونیستی آن سازمان را، از جمله افتخار سازماندهی توده ای، کارگری و مبارزه و مقاومت مسلحانه در کردستان را بر دوش داشتند، همواره به عنوان یکی از مکانیزمهای تسهیل پیوستن خود به جنبش بورژوازی کرد بکار برده اند. زبان و رابطه این سازمان با همین کمونیستها سمی و نفرت آور بوده است. اما رابطه شان با کل جریانات بورژوازی در نهایت احترام و متکی به “دیپلماسی” خاص کردایتی بوده است. پیوستن کومه له و ابراهیم علیزاده به یک کنفرانس ملی و ارتجاعی محصول طبیعی  همین روندی است که آن سازمان در این دو دهه اخیر طی کرده است. جز ادعا های پوچ و کاسبکارانه چیزی از کمونیسم و مبارزه کمونیستی بر تارو پود سیاست و عملکرد رسمی آن سازمان در کردستان باقی نمانده است. سازمانی است به شدت سکت، ناصادق، سانسور کننده کمونیستها و تاریخ و فعالیت ونقش آنها، و در پوشش “کمونیسم” دلبسته به جنبش ملی کرد و سرویس دهنده به ناسیونالیسم.

چنانچه ازعملکرد و تاریخ دو دهه گذشته آنها  نیز چشم پوشی کنیم هیچ کارگر و کمونیستی نمیتواند سیاست و عملکرد چند سال اخیر آن سازمان را به عنوان یک جریان ملی و چپ  همسو ومهربان با ناسیونالیسم را نادیده بگیرد. این سازمان و رهبری آن، ابراهیم علیزاده، با استقبال از خیزش جنبش سبز، البته در مرزبندی با رهبری شخصی موسوی و کروبی،! اعتراض علیه “تقلب در انتخابات” را  پذیرفتند. هر چه رفسنجانی در نماز جمعه جمع کرد و موسوی و کروبی فراخوان تجمع دادند به عنوان “خیزش حق طلبانه توده ای” به خورد سازمان خود و جامعه دادند و از آن حمایت کردند. شعار”الله اکبر” جنبش سبز در آنزمان، شاید چون لهجه فارسی داشت، برایشان مهم نبود و تاثیری رو “جنبش حق طلبانه”شان نگذاشت. اما دو سال بعد در بیخ گوش خودشان جنبش اعتراضی مردم کردستان عراق و شهر سلیمانیه  نه حول “تقلب در انتخابات” بلکه حول آزادیهای سیاسی و اعتراض به فساد و غیره حاکمیت کردی راه افتاد و وحشیانه سرکوب شد این آقایان با سکوت خودشان در مقابل آن وقایع مهم و طولانی مدت در کنار بارزانی و طالبانی ایستادند. اخیرا سکوت را شکستند و آقائی علیزاده به دلیل اینکه “الله اکبر” و اسلامی ها در آن اعتراضات کردستان عراق حضور داشته است تقبیح کردند و غیر مستقیم گفتند دست جمهوری اسلامی در آن هم بوده است. تازه بگذریم که در آن کمونیستها نقش ایفا کردند و اول مه راه افتاد و حکومت کردی راهشان را سد کرد. این  سیاست”ضد اسلامی” گری نیست که  جریانی را به چنین مواضعی میرساند بلکه عین ناسیونالیسم  کردی و تعلق جنبشی آن  به جنبش ملی  و در خاک کردستان است. اما  جالب است در عین حال این سازمان و ابراهیم علیزاده در مقام “هیئت اجرائی حزب کمونیست” هر گاه به زبان فارسی  و در میدیا غیر کرد زبان ظاهر میشوند چپی است که هر روز دنبال “اتحاد با چپها” است. از مبارزه طبقاتی و کمونیسم دم میزنند و در این پوشش با “جمهوری خواهان لائیک” نیز  آماده اند اتحاد عمل  کنند. در حالی که در میدیا و ادبیات کردی “جنبش خلق کرد” و “ستم ملی “و ملت تحت ستم” وهمکاری با احزاب  کردی و “ممانعت از سوء استفاده جمهوری اسلامی در نتیجه اختلافات احزاب کردی” و خلاصه ساده و خالصانه تر در مقام یک رهبر کرد که مقداری چپ تر از امثال مهتدی و هجری است ظاهر میشوند. شغل سابقه دار “دیپلماسی” بنظر میرسد ظاهر شدن همزمان در دو نقش “متضاد” به یک پدیده روزمره در سیاست بازی ابراهیم علیزاده و کومه له تبدیل شده است. کومله جدید و ابراهیم علیزاده به دلیل تناقضات دیرینه و اینکه تاریخ و سابقه ای در کومه له کمونیستی قدیم داشته اند و امروز با یک کومه له  جدید و سیاست اهداف دیگر روبرو میباشند راهی جز پایان دادن به این تناقضات بنیادی ندارند. هیچ جریان سالم و صادق کمونیستی نمیتواند مبنا سیاست خود را دشمنی با کمونیستهای از نوع ما در ایران و عراق و همکاری خالصانه  خود را با انواع جریانات قومی وبورژوازی در منطقه تعریف کند و آن سیاستی را دنبال کند که امروز در قبال بورژوازی کرد و کنفرانس ملی آنها. چنین سیاست و خط مشی تماما ضد کمونیستی و ضد کارگری و بیمارگونه و ضد آزادیخواهانه است. از اینرو پیوستن و حمایت شان از پروژه های “اوجلانی” و “بارزانی” از نوع کنفرانس “ملی کرد” نه تنها تناقضی با ماهیت و خواستگاه واقعی کومه له و ابراهیم علیزاده امروز ندارد بر عکس با عدم همسوی با این نوع پروژه ها از خانواده سیاسی و هم جنبشی های خود بیرون خواهد افتاد.

ابراهیم علیزاده در مصاحبه با تلویزیون خودشان  در این رابطه از”حقوق ملی”، “خنثی کردن توطئه دولتهای منطقه”، “توازن قوا جدید”، “برنامه مشترک”، و غیره میگوید، البته قول هم داده است که  در آن کنفرانس”حرف خودشان را هم میزنند”. اولین سوال این است که  آن “حرف خودشان” که قرار است آنجا زده شود آیا غیر از آن خزعبلاتی است که در همین مصاحبه تلویزیونی  گفته اند؟. اگر نظر و حرف ایشان همین ها است، که بدون تردید همین است، حرفهای تازه ای نزده اند تا به “اتحاد” آن کنفرانس و”ملت کرد” کمکی بکند. از سمکو تا قاسملو، از شیخ محمود تا بارزانی و طالبانی و از حا جی احمدی تا اوجلان همین ها را گفته اند. کسی هست در آن سازمان از علیزاده سوال کند که کدام “حقوق ملی”، “کدام تناسب قوا”، و “کدام برنامه مشترک”؟ را میخواهید پیگیری کنید در چنین کنفرانسی که با گدا بازی هم هنوز راهت نداده اند که از “اول در روند برگذاری” آن سهیم شوید. آیا ممکن است بتوان برنامه مشترک برای پاسخ به مسائل کردستان آن هم با این طیف بدست آورد؟ برنامه خودمختاری؟ فدرالیسم؟اتحاد( به ره) کردستانی؟ یا آیا اتحاد همه نیروهای “کرد زبان” مثلا علیه توطئه مشترک ترکیه و ایران و غیره را تعقیب میکنید؟!اصلا درگیری با پژاک را توطئه علیه “ملت کرد” میدانید آقائی علیزاده”؟ اینرا حاجی احمدی هم  خیلی وقت است فرموده اند!

بدون اینکه ابراهیم علیزاده هنوز اجازه یابند پشت میکروفون “کنفرانس ملی کرد”ی شان قرار بگیرند با این حرفهایش همه فهمیده اند “حرف های خودشان” که قرار است آنجا بزنند چه هست.کومه له و ابراهیم علیزاده حق دارند مانند بیست سال اخیر هر ساخت و پاختی با ناسیونالیسم کرد بکنند و رسما به جنبش بورژوازی کرد ملحق شوند. حق دارند نه  تنها در کنفرانسهای کردی پ ک ک یا بارزانی حضور داشته باشند که میتوانند با هر  جریان دیگری رابطه داشته باشند. اما یک چیز مسلم است که اجازه ندارید انجام دهید! شما حق ندارید از تاریخ جنبش کمونیستی و جانباخته گان آن تاریخ در کردستان برای پیشبرد چنین سیاستهای ضد کمونیستی مانند دیگر منشعبین “کومه له” ای مایه بگذارید! حق ندارید به اسم کمونیست و چپ و به اعتبار تاریخ کمونیستی کومه له قدیم بیش از این دست به عوامفریبی بزنید! اخلاق سیاسی به شما اجازه نمیدهد که از یکسو دم از کارگر و کمونیزم  و اتحاد چپ  و”حق تعین سرنوشت ” و غیره بزنید و  از سوی دیگر  با این نوع سیاستها نه تنها همنوا شوید که “صادقانه برای پیروزی کامل و نسبی” آن هم مصمم هستید تلاش کنید. آیا صادقانه تر این نیست شبیه همانهای که از خودتان جدا شدند و به اسم “کومه له” فعالیت دارند خود را از شبح کمونیسم و تاریخ کمونیستی سابق رها سازید و راه را برای خود در جنبشتان هموارتر و بدون مانعتر کنید؟

کومه له و ابراهیم علیزاده نیز مانند جریانات رسمی تر بورژوازی و ناسیونالیسم کرد بوی تحولات منطقه به مشامشان رسیده است. شریک شدن در تحولات آتی جنبش کردایتی و تکرار به قدرت رسیدین بخشهای دیگری از ناسیونالیسم کرد مانند کردستان عراق، آن احتمالات و روندی است که پیش بینی میکنند و میخواهند از این قافله عقب نمانند و در گوشه ای حضور و سهمی داشته باشند. این سازمان و رهبری آن قصد دارد به عنوان جناح “رادیکا ل و چپ” این تحولات در جنبش کردایتی نقش ایفا کند! غافل از اینکه کمونیسم ملی و جناحهای چپ جنبش بورژوا ناسیونالیستی همیشه و در همه جا بارکش و سرویس دهنده جنبشهای اصلی بورژوازی بوده و هستند و  همیشه در ته صف قرار خواهند گرفت. همچنان که در تدارک “کنفرانس ملی کرد” کومه له و ابراهیم علیزاده حتی در ته صف هم هنوز پذیرفته نشده اند.

مستقل از اینکه چنین کنفرانسی برگزار شود یا نه و اینکه به چه نتیجه ای میرسد، با سیاستهای اعلام شده تاکنونی کومه له در این رابطه، این سازمان یک جهش بزرگتری در رفتن به گود جنبش بورژوازی کرد برداشته است. طبقه کارگر و کمونیستهای منطقه ازجمله فعالین جنبش کارگری و کمونیستی درکردستان برای صف آرائی خود و برای تداوم مبارزه طبقاتی و آزادیخواهانه خود و تلاش برای رفع هر نوع ستم و نابرابری راهی جزء  فاصله گرفتن از این بخش از کومه له  نیز که ابراهیم علیزاده دبیر اول آن است ندارد. چپ ملی با وجود ادعاهای که دارد عملا و در دنیا سیاست و مبارزه طبقاتی و منفعت جنبشی اش با جنبش بورژوا- ناسیونالیستی در یک صف قرار دارد. صف طبقه بورژوازی علیه طبقه کارگر! صف جنبش ناسیونالیسستی علیه  جنبش کمونیستی!

s_zijji@yahoo.se

٢٠١١-٩-٢۴