استراتژی مارکسیستی کومەلە در کردستان، پرخاشگری “حکمتیستها” برسر چیست؟

یکی از پایەهای اساسی مارکسیسم و ارکان مهم علم، نقد و بررسی دقیق و منصفانەء هر پدیدە و نظریە است. در نقد علمی و منصفانە چیزی یا کاری و ایدەای بررسی می شود، نقد می شود و جایگزین  و نظریە و ایدەء کامل تر یا دقیق تر اراء خواهد شد. بە این خاطر کە منتقد در کارش جدی و مسئول است و  اهدافی والاتر از هتاکی و توهین و خورد کردن طرف مقابل رادنبال میکند..

 در افکار و کردار و فرهنگ عدەای کە هر چند سال بە اسم و رسم جدیدی سازمان و حزب اعلام می کنند و اخیرا بە نام حزب “حکمتیست” ظهور نمودەاند، جای برای یک چنین سنت مارکسیستی در نقد و بررسی علت و معلولهای اطراف خود وجود ندارد.

تعریف میکنند کە: حاکمی بودە در دورانهای گذشتە کە قالبی را بە اندازەء بلندی قد خودش درست میکند. حاکم مخالفانش را در آن می گذاشتە و هر کس کوتاه تر از آن قالب در می آمدە، فرمان میدادە تا آنقدر پاها و بدنش را کش بدهند تا اندازەء قالب بشود و اگر هم قد شخص بلندتر از قالب مخصوص می بودە، پاهایش را کوتاه می کردن!

بە نظر می رسد کە دوستان “حکمتیست” هم از این حکم و ایدە پیروی می کنند. بدتر از آن، آنها هیچ منطق و معیار اصولی سوسیالیستی  و اهداف شریفانە سیاسی در “انتقاد”های کاملا فرسودە و مبتذل شان رعایت و پیروی نمی کنند..

 بە روال همیشە و بنا بە “ضرورت” سیاسی و تشکیلات درک شدە در جمع دوستان حکمتیست، هر چند گاهی کمپینی غیرە مسئولانە علیە حزب کمونیست ایران، کومەلە و سیاستهای ما و شخص رفیق ابراهیم علیزادە، بر روی گاری مطروکەء افکار و ادرسهای حزبی و شخصی خود، بە راه می اندازند. بە بهانەء خلع سلاح سازمان زحمتکشان شاخەء رفرم و مصاحبەء تلویزیون کومەلە با ر. ابراهیم علیزادە در رابطە با بحث تشکیل ” کنفرانس ملی” کە قرار است در کوردستان عراق برگزار گردد،” صالح سرداری و رحمان حسین زادە “لیدر” جدید حکمتیستهای “مخالف” کورش مدرسی، در دو مطلب جداگانە آنچە دور از انتظار نبود، نثار کومەلە و ر.ابراهیم علیزادە دبیر اول کومەلە نمودەاند.

 این شاه بیت داستان تکراری آقای سرداری است: زمانی که منصور حکمت به این ها گفت کومه له جدید بعضی ها که خود را نیز چپ می نامند برآشفته کرد. و امروز نشان می دهند که این پدیده خیلی جدیدتر از آنند که آن سال ها مورد نظر منصور حکمت بود.” سرداری با فکر آشفتەء خود، زبان بە نقد “نظریەهای” زندە یاد منصور حکمت در این زمینە می گشاید و بدون اینکە خود متوجە شود از فرط کینە توزی پایان ناپذیرش علیە کمونیستهای متشکل در حز کمونیست و کومەلە، می نویسد کە منصور حکمت در زمینەء تحلیل و پێشگویی در مورد بە هدف نزدە و در اشتباە بودە این همە سال. ایشان با فشار زیاد بە حافظەء جا ماندە در دەهەی هفتاد خورشیدی، مدال تجزیە و تحلیل “دقیق” این پدیدە را بە تنها بە گردن خود آویزان میکند، آنهم با تکرار ملال آور مسائل بسیار نامربوط.

  اینکە ” جدید و قدیم” نام بردن کومەلە چە کومکی بە غم “گنج” از دست رفتەء این دوستان می کند، بماند برای یک بررسی دقیق و همە جانبە تا روشن شود کە دوستان حکمتیست از دلسوزی برای کومەلە و دست آوردها و گذشتەاش نسیت کە “جگر بریان” شدەاند، بلکە ناشی از سرخوردگی در سیاست و افلاص در افکار و مایە پوچ شدن در پروژەهای حزب سازیشان است، کە مانند پروانەهای چشم و گوش و احساس از دست رفتە دور “تزهای” پادر هوا و تفکرات خودخواهانە و سابوتاژیستی کورش مدرسی ویلان و خانە بدوشند. .

 پاراگراف دوم: شاخه هایی از اینها به استقبال هر پاسدار درجه چندمی شتافتند تا در فردای سازشی با رژیم به حساب شان آورند.
چپ ترین اینها از زبان دبیر اولش ابراهیم علیزاده به استقبال کنفرانس ملی کرد که... ”

 ادب و انصاف و دانش نقد شرافتمندانە در کجای این سرهم بندیهای آقای سرداری وجود دارد؟ ابراهیم علیزادە و کومەلە را در کنار این افراد و جریانها قرار دادن، جز از شماها بر می آید. تا حالا هیچ شخص و جریان راست و افراطی در ایران و  کوردستان این چنین توهین و لجن پراکنی ننمودە است علیە ما. این است سنت و فرهنگ و ادب و متد نقد “کومەلە قدیم”، آنهم از زبان یک “کادر قدیمی کومەلەء قدیم”؟! آیا یک مارکسیست و یک آدم آزادە و عدالت خواە، ضعف و مرگ دیگران را امید و جان تازەگرفتن برای خود باید قلمداد کند؟ آیا همەء مشکل شما استوار بودن و سر خط بودن کومەلە و حزب کمونیست ایران بە مثابەء یک جریان مارکسیست  و سازماندە حرکت سوسیالیستی  در منطقە و ایران نیست؟ اگر فکر می کنید کە در خلل کم و کاستیهای در کار و فعالیت کومەلە در کوردستان با این روش منفی و دشمنانە کە علیە ما در پیش گرفتەاید بە نعمت و رحمتی می رسید، در اشتباە بزرگی هستید. این سیاست و استراتژی طی بیش از دو دهە، چیزی جز انزوا و پرت شدن از میدان مبارزەء واقعی و عینی در جامعە برای شما بە ارمغان نیاوردە است! آیا متوجەء این مهم هستید؟ آیا عظم جزم کردەاید کە تا چند سال آیندە هر یک از این “کادرهای قدیمی کومەلەء قدیم” حزبی را راه بیاندازید و شب و روز بە همسنگران و رفقای دیروزتان ناسزا و توهین بگوید؟! این روش برای سرگرم کردن طرفداران و این نوع تغذیە روانی برای اعضایتان دیگر جواب گو نیست از این انشعاب تا آن حزب دگر!

 سرداری پریشان فکر تر از آن است کە بە آنچە می نویسد، تعمق کند و بە این شکل بە سوی خواب سنگین آن شب می رود:” آیا حق نداشنیم بگوئیم آن کومه له قدیم دیگر به تاریخ پیوسته است. آیا دیگر نباید همه احزاب و جریاناتی که در کومه له آن دوران فعالیت می کردند بنام خود و به آنچه را که امروز هستند و می گویند خود را بشناسانند؟

یادش رفتە کە سالها و در همین نوشتە “اثبات” فرمودەاند کە این یا آنهای کە بە اسم کومەلە فعالیت میکنند، کومەلە نسیتند و اگر هم باشند جدید هستند و جای غم و هراس ندارد! آقای سرداری و همفکران ایشان خوب توجە بفرماید: اگر کومەلەء “قدیمی” از نوع شماها بودە و اگر سیاست و استراتژی و متد برخوردش بە مسائل پیرامون و مخالفان خود بە روش امروز حزبهای قدیم و جدید شما بودە است، باید سپاسگزار بود کە بە “تاریخ پیوستە” است.  آقایان صالح سرداری و رحمان حسین زادە! شماها با این اظهارات و ادبیات و فرهنگ سیاسی و حزبیتان، در ردیف وهم سطح جریانات افراطی شوینیست و فرقە های مذهبی و راست ناسیونالیستی منزوی شدە قرار دارید کە ناف وجود و ماندنتان بند است بە هتاکی و توهین و فحاشی بە دیگران!

 “لیدر” جدید و افکار مغشوش و نظریات آبکی

 رحمان حسین زادە: ” امروز که ستم ملی در کردستان عراق تمام شده اما اینها هنوز مسئله ملی را باد میزنند، تا با اتکا به آن در قدرت مرکزی و محلی در عراق سهیم باشند” آقای حسین زادە در برنامە و استراتژی حزبهای کە افتخار مشارکت در تائسیس شان را داشتە است، اظهار نمودەاند کە ستم ملی فقط با روش و با اجرای برنامەء حزب ایشان می تواند رفع گردد و در غیرە این صورت تنها صورت مسئلە تغییر کردە و ستم ملی سر جای خودش باقی است! این حضرات بە کرات بە استراتژی کومەلە در کوردستان و برنامەء رفع ستم ملی حزب کمونیست ایران، حملە و ناسزا فرمودەاند چون گویا مانند آنها روی کاغذ یک حکومت مستقل در کوردستان و در پراتیک بە احکام نیروهای راست و شونیست تمامیت خواه و مدافعان تمامیت ارضی ایران قسم نمی خورد و این عرصە را برای جریانات راست و ملی در کوردستان رها نمی کند. حسین زادە و جمعشان معتقد بودند کە رفع ستم ملی در توان ناسیونالیستها نیست و ادامەء داستان خودتان می دانید، اما حالا بسیار سادە اندیشانە و متناقض باور دارد کە در کوردستان عراق “ستم ملی تمام شدە”!

  آقای حسین زادە یا خیلی پرت و دور افتادە است از واقعیات پیرامون خودشان و مفهوم دیالکتیکی و سیاسی “ستم” و ملت و تمام شد”ن آنرا هرگز درک نکردە یا اینکە بسیار اپورتنیست است و صداقت و راستگویی را فدای لیدرشیپی و حملە بە “ناسیونالیستها” کردە! در غیرە این صورت چطور امکان دارد افرادی از این دست کە خود را در هر زمینەای “صاحب نظر”و از همە کمونسیت تر و تحلیلگرتر می دانند، چنین ادعای بی پایەای را کە گویا در کوردستان عراق” ستم ملی تمام شدە” است و ناسیونالیستها برای امتیاز گیری بادش میزنند، مطرح کند!؟

اصل ماجرا!

سئوال  و موضوعی کە این همە مقدمە چینی برایش انجام گرفتە و “مصاحبەء” ویژە بە آن اختصاص دادە شدەاست، این چنین تشریح شدە:” این حقیقت که ما بعنوان کمونیست های کومه له قدیم و کمونیست کارگری های از دوره منصور حکمت و الان در حزب حکمتیست که به خوبی ماهیت سیاست آنها را میشناسیم، همیشه گفته ایم که این جریان که بنام “کمونیسم” سنگ دفاع از کارگر را به سینه می زند بطور واقعی هر چند معتدل تر از احزاب دیگر اما یک جریان ناسیونالیستی است. این در ادامه سیاستی است که اینها نزدیک به ٢۵ سال است تعقیب می کنند.”  حسین زادە نمی فرمایند کە وقتی جریانی از ٢۵ سال پیش ناسیونالیست شدە، چرا باید ٢۵ سال مرتب از جانب” کمونیست های کومه له قدیم و کمونیست کارگری های از دوره منصور حکمت و الان در حزب حکمتیست” هر از چند گاهی سر گردن بشکنند تا با آن همکاری و اطلاعیە مشترک انتشار بدهند و روز بعد کە جواب منفی گرفتن بە فحاشی و پرخاشگری روی بیاورند؟! از دو حالت بیشتر نیست. یا در طول این ٢۵ سال در اشتباه بودەاید یا عمدا بە این سیاست زشت توهین آمیز و ابلهانە دامن زدەاید. حالا این ادبیات و فرهنگ حزبی و تبلیغی و انتقادی شماها چرا پس از این همە سال یعنی دو دهە و نیم، هیچ تغییر نکردە است و فاکت و فیگورهایتان همانها هستند کە ٢۵ سال پیش ابداع و کشفشان کردەاید!؟ مگر قرار نسیت هر بار کە “حزب” را تعمیر و بازسازی ویا تازە ساخت نمودید، سیاست و فرهنگ و ادبیات تازە ساخت و نو هم بە آن وارد بشود؟! شک ندارم این کار آسان نیست، چون شما همان آدمها هستید و تنها اسم تشکیلاتی را با چند رفیق کمتر، عوض می کنید. اما تا روزی انسان خودش اعتماد بە خود پیدا نکند و خودش را تغییر ندهد، هیچ پدیدەای در پیرامون خود بە خود دگرگون و متحول نخواهد شد.  از اینجا شروع کنید بهتر است. بە امتحانش می ارزد، چون آن دیگری را بە نوع خستە کنندەای تکرار نمودەاید، اما همچنان در بر روی همان پاشنە می چرخد!

  اگر درخت تنومند کومەلەء مارکسیست دهەء ۶٠ خورشیدی بنا بە ادعاهای پوچ مکرر شما و همفکرانت، جمع شما حکمتیستها و از آنسو سازمانهای عبداللە مهتدی و عمر ایلخانیزادە است، این دیگر یک لاشە پوسیدە بیش نیست و عطای این “کومەلەء” قدیمی” کە هم شماها و هم سازمان زحمتکشان کوردستان ایران مدعی وراثتش هستید، بە لقاعش بخشیدیم! سنت و ادبیات و اخلاق سیاسی و سازمانی کە شماها و سازمان زحمتکشان امروزە نمایندگی آنرا دارید و در زمینەهای برخورد بە مخالفین سیاسی خود و در زمینەء استراژیکی و پرنسیپی و غیرە در پیش گرفتەاید، هیچ سنخیتی با یک جریان خوشنام و با پرنسیپ و مسئولیت شناس مارکسیستی مانند کومەلە، ندارد. مردم رفتار و گفتار اشخاص و سازمان و نتیجەء سیاستهای امروزتان را بهترین گواه زندە برای این ادعای “قدیمی” بودن و از ماها بهتر بودن می دانند. برای شناخت و بررسی هویت و سیاستهای کومەلە و حزب کمونیست ایران هم، شهادت اسناد و تاریخ شفاف و معین هر دورە از فعالیتشان، حال چە دوران بودن شما در آن و بعد از آنهم، واضع ترین و گویاترین فاکت است. بە لطف شرایط و امکانات وسیع رسانەای و انفورماتیکی همین متد تحقیق و شناختن هم در مورد شما ها”سازمان زحمتکشانها و حکمتیستها” هم صدق میکند! پر واضع است هر چە کە در این خورجین  تخیلی” قدیمی و انبان جدید” کە ناشی از تصمیم و جهت گیری “آگاهانەء” سیاسی امروز سازمانهایتان می باشد، میراث بعد از جدایی از کومەلە و حزب کمونیست ایران است.  پس این کلتور سیاسی و انسانی واپس ماندە کە خالقش خودتان می باشید، پیشکشتان باد!

  بە این گفتەء حسین زادە توجە کنید!

کومەلە...دارند بلوغ سیاسی پیدا میکنند و به جنبش ناسیونالیستی کرد تماما وصل می شوند. به همین دلیل اهداف و سیاست های آن کنفرانس را متعلق به خودشان میدانند. در سیاست های ضد کارگری و ضد کمونیستی این کنفرانس شریک اند .

رحمان حسین زادە، شرلاتانیزم هم حدی دارد و خود زنی سیاسی و افت اخلاقی انسانی هم مرزی دارد! اگر آدم صادق هستی در کلام و چشم باز در دیدن حقایق، می آمدی و شرکت ما را در یک کنفرانس یا گردهمآیی، کە بارها قبل از این هم صورت گرفتە است، بە جای نقد و مطالعەء سیاست کلان ما و استراتژی عمومی ما برای حل مسئلەء ملی  ، قرار می دادی؟ اگر یک مقدرا مسئولانە  و با یک ذرە درک و وجدان برخورد می کردی، شرکت ما در یک کنفرانس کە یکی از دعوت شدەگان آن هستیم، شریک”. در سیاست های ضد کارگری و ضد کمونیستی این کنفرانس”  قلمدداد می نمودید؟ توی کە علم غیبت گل کردە، از کجا می دانید کە سیاستهای این کنفرانس کە نە بە دار است و نە بە بار، ضد کارگری و ضد کمونیستی است، جناب؟ چرا یاد نمی گیرید کە چطور با مخالفین سیاسی خود مانند آدمهای متمدن و منصف رفتار کنید؟  تو و حزبت و روش فعالیت سیاسی کە هر روز چوب آنرا محکم تر از روز قبل می خورید، بە کجای جنبش ضد سرمایەداری ضد دیکتاتوری و ضد لجن پراکنی این جامعەء بشری تعلق دارید؟ اگر جدی هستی در کار و فعالیت سیاسی، چرا سرت را پایین نمی اندازی و در عمل نشان نمی دهید کە الترناتیو سیاسی و “حکمرانی” فردای جامعە و الگوی خوب مدیریتی و ادارەء جامعە هستید؟

 “پیام” مذبوحانەء رحمان حسین زادە را مشاهدە می کنید: “تا جایی که به کومه له مربوط است روی سخنم با کارگر و مردمی است که خود را کمونیست می دانند و هنوز فکر می کنند که کومه له جریانی “چپ و کمونیست” است. لازمست توجه کنند و یکبار دیگر تمام قد ببینند که این جریان ربطی به کمونیسم و کارگر ندارد. این جریان به قول ابراهیم علیزاده با “صداقت تمام برای پیروزی کنفرانس” یعنی کنفرانس بورژوا ناسیونالیست های کرد میکوشند. اینها اگر بهانه شان مسئله رفع ستم ملی و حل مسئله ملی است، چرا حتی از این سر هم نمیتوانند با کمونیستها در کردستان همسویی داشته باشند. مگر در همان کردستان عراق از سالها قبل حزب کمونیست کارگری کردستان راه حل مسئله ملی و استقلال کردستان را طرح نکرده است؟”

 ٢۵ سال است این طفلک از این نوع “پیامها”ی آبکی و ابلهانە از عمق افکار و تار و پود باور بە شدت کینەتوزانەش علیە جنش سوسیالیستی، کومەلە، مبارزین و فعالین کارگری، زنان، جوانان و مردم آزادیخواه کوردستان، استخراج میکند! اما از درک دیدن نتیجەء سیاست و فعالیت ما بە عنوان یک جریان کمونیست و همچنین نتیجەء “پیام”های خندە آورشان رو بە مردم بر ضد ما، عاجز و واماندە است. اینجا دوبارە بند را آب دادە و “گلای” دارد کە برای رفع ستم ملی ، البتە بە روش رحمان و حزب نیمە بندش، چرا با “آنها” همسویی نمی کنیم!؟ سیاست بە میخ و نعل زدن همزمان را دست بردار نیستند اینها از فرط سرخوردگی سیاسی و بی افقی استراتژی. خوب حال شما جواب بدە، کە چرا این “کمونیستهای” مورد نظر جناب عالی بعد از دو دهە، کماکان در انزوای مطلق سیاسی و در بدترین شرایط سازمانی و در بی تاثیرترین حالت در آن جامعە بە سر می برند؟ چرا باید از همەء جریانات راست و اسلامی و عشایری عقب بمانند؟ جواب را در آستین دارید یا از درک اینکە این بخش مهمی از این وضعیت نتیجەء سیاستهای حزب :برادر” شما و تزەهای بی ربط شما برای آن حزب و جامعە است، هم عاجز هستی؟ نکند سونامی ژاپن هم تقضیر کومەلە باشد، ‌آقای حسین زادە؟!

 از این بیشتر وقت تلف کردن، مفید نیست، اما یک پرسش در آخر!

  سوال جدی من و خیلی ها از این دوستان حکمتیست و هم نوعانشان این بودە و هست، کە اهداف و منظور سیاسی یا اخلاقی پشت این رفتار و کارها کە هر دورە بە بهانەای عود می کند چیست و چە وقت قرار است مانند انسانهای مسئول و عملی در سیاست و فعالیت، و دلسوز و جواب گو بە انتظارات جنبشی کە خود را مطعلق بە آن می نامید، عمل کنید و از این بیماری” ما گفتیم، منصور حکمت گفت، ما هشدار دادیم و میدهیم”ها دوری می جوید و یک منطق اصولی و مارکسیستی را در برابر مخالفین و منتقدین خود در پیش می گیرید؟

 آریس زارعی

٢۵.٩.٢٠١١