اول مهر و شروعی دیگر

سرسخن
امروز اول مهر روز آغاز سال تحصیلی تازه است. اول مهر روز به مدرسه رفتن است. روز اضطرابهای کودکانه. روز دوستان تازه، روز پایان تعطیلات، روز زنگ مدرسه و کلاس و علم و مشغله امتحان و پرواز امیدهای بزرگ برای آینده. روز شیطنت های بچگانه و دوست یابی های رمانتیک و معصومانه دختران و پسران جوان. در ایران امروز اما شاید برای اکثریت دانش آموزان اول مهر رنگ و بوی دیگری دارد. اول مهر روز شروع جدالی دیگر است. روز کلنجار رفتن با یک مشت جانور کثیف یعنی آخوند و مقامات حکومت ضد علم و ضد زندگی که طبقه سرمایه دار بر این جامعه حاکم کرده است. روز شروع یک دور دیگر جنگ و کشاکش با سیستم تفتیش و کنترل و بگیر و ببند. روز مقابله با حقنه حدیث و آیه و جهل و خرافه تحت نام علم. شروع یک جنگ و کشاکش با یک مشت فسیل و دیو منحوس که چیزی از دنیای جوانان نمی فهمند. سنخیتی با زندگی و شادی و انسانیت و علم ندارند. دانشگاه و مدرسه علی الاصول باید  میدان رشد و نمو استعدادها و خواستهای جوانان باشد. اما امروز در ایران متاسفانه ما ناچاریم انرژی و توان خودرا صرف مقابله با نیروهایی کنیم که بطور واقعی جایشان بهیچ وجه در راس مدرسه و دانشگاه و جامعه نیست هم دشمن علمند و هم دشمن جوانان اما بطور عملی با سرکوب و زندان و زور و فشار همه چیز از جمله دانشگاهها را قبضه کرده اند و تلاش میکنند آن را از آن چیزی که باید باشد یعنی جای شکوفایی جوانان و جای آموزش دانش تهی کنند.

دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و استادان پیشرو یک مشغله شان در ایران امروز این است که چگونه با آن چیزهایی که مجاز و رسمی و دولتی است مقابله کنند. این جزئی از امر مهم جامعه امروز ایران است که خودرا از شر حکومت مذهبی خلاص کند و به دوره دخالت مذهب و خرافه در سیستم آموزش و پرورش پطور قطع و برای همیشه پایان دهد.

اما این هنوز تمام مساله نیست. با اول مهر خانواده های بسیاری بار حسرتی سنگین را بدوش میکشند که نتوانسته اند جگر گوشه های خودرا به مدرسه بفرستند. بنا به آمار صدها هزار کودک هر سال به دلیل فقر خانواده یا نداشتن خانواده از امکان درس خواندن محروم میمانند و ناچارند در شرایطی برده وار نانی برای زیستن خویش یا خانواده دست و پا کنند. این براستی نفرت آور است که در اول قرن بیست و یکم ما شاهد چنین واقعیت تلخی هستیم. اینکه حتی یک تک کودک از درس خواندن و مدرسه رفتن محروم بماند درد ناک و تکان دهنده است. چه رسد به محرومیت دهها وصدها هزار کودک از تحصیل. و بسیاری از این کودکان در معرض بسیاری خطرات و ناملایمات و ناهنجاری های اجتماعی قرار میگیرند.

علاوه بر اینها اول مهر روز سرکار رفتن صدها هزار معلم است که خواستهایی اساسی و ابتدایی دارند که سالهاست طرح کرده اند و سرکوب شده است. خواستهایی مثل رفع تبعیض، حق مسکن، افزایش حقوق و دریافتی ها که اکنون زیر خط فقر است، و پایان دادن به تفتیش و کنترل در مدارس و امثال اینها. شماری از معلمان به دلیل طرح خواستهایشان دستگیر و زندانی شده اند و شمار بسیار بیشتری از کار اخراج گردیده اند و زیر تهدیدات مختلف قرار گرفته اند.

و اول مهر روز بازگشایی دانشگاههاست که براستی سنگر دفاع از آزادی و خواستهای انسانی بوده است و علیرغم تمام تقلاها و توطئه ها و نقشه های پلید حاکمین، این نقش و جایگاه پیشرو خودرا حفظ کرده است. جدال فوری امروز میلیونها دانشجو در دانشگاهها مقابله با جداسازیهای جنسیتی است که در ماههای اخیر در برخی مناطق شروع شده است و اگر مقابله ای جدی و همه جانبه با آن صورت نگیرد حکومتیان رسما نقشه شان اینست که همه جا دختران و پسران را از هم جدا کنند و دانشگاهها را به عصر تاریکی عقب برانند.

آری اول مهر روز شروع جدالهایی تازه است. روز جمع شدن نیروهایی میلیونی یعنی دانشجویان و معلمان و دانش آموزان است که سر سازش با حکومت جهل و خرافه و چپاول ندارند. این حکومت حکومت یک اقلیت مفتخور سرمایه دار است. این حکومت سند محکومیت کل سرمایه داری است که هرجا منافعش اقتضا کند دست به دامان ارتجاعی ترین نیروهای فسیل تاریخ میشود که از منافعش در مقابل مردم دفاع کند. این حکومت سند محکومیت نظامی است که نشان داده است که برای سود اندوزی و حفظ سلطه اش حاضر است بشریت را فنا کند. جهل و خرافه را از گور بیرون بکشد، دار و سنگسار و جوخه های اعدام را علیه مردم میلیونی برپا کند، و حتی کودکان خردسال را وحشیانه نابود و قربانی کند. معلمان و دانشجویان عملا نشان داده اند که در صف مقدم مقابله با این حکومت قرار دارند. و اول مهر زنگ شروع دور دیگری از جدال با این دیوهای پلید و چپاولگر است.

سخن در مورد این جبهه تازه ای که با سال تحصیلی تازه گشوده میشود بسیار است. اینجا باید این را تاکید کنیم که حکومت توحش مذهبی سرمایه داران باید گورش را گم کند. این نیروهای پلید جایشان در راس جامعه نیست. به این قرن تعلق ندارند. به هیچ گوشه ای از جامعه انسانی تعلق ندارند. اینها منادیان ضدیت با هرچیز انسانیند و باید بروند و خواهند رفت. این را باید مطمئن باشیم. بوِیژه انقلابات مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا فرمان مرگ دیکتاتورهای خودکامه سرمایه داری را صادر کرده است. آخوند و شاه و ولی فقیه و کل سیستمهای مربوطه عمرشان بسر رسیده است.

به استقبال یک فضای تازه در دانشگاهها و مدارس برویم

در ایران جدالی جدی با این حاکمین مدتهاست که شروع شده است. واین آن عامل مهمی است که صفوف حاکمین را به انشقاق کشانده و هرروز بیشتر و حادتر به جان هم می افتند و چپاولگریهای یکدیگر را افشا میکنند. ایران میتواند یک الگو و یک سنگر محکم در سطح جهان در دفاع از آزادی و انسانیت و علم و پیشرفت و شادی باشد. دانشجویان و معلمان و دانش آموزان باید با این چشم انداز این روز را آغاز کنند.  بطور مشخص باید بر آموزش و پرورش رایگان برای همه کودکان تاکید کرد. جنبشی فعال در این زمینه برای اینکه همه کودکان از جمله کودکان کار و خیابان بتوانند از این زندگی جهنمی فورا خلاص شوند و راهی مدارس شوند و زندگی شان تامین شود بسیار مهم و حیاتی است. باید بر جدایی مذهب از آموزش و پرورش تاکید گذاشت و خواهان قطع کامل دست مذهب از آموزش و پرورش شد. باید مقابله با جداسازیهای جنسیتی در دانشگاهها را در دستور گذاشت و تلاش کرد بخشهای هرچه بیشتری از مردم و بویژه زنان را با این مبارزه همراه کرد. باید مطمئن بود که میتوان جمهوری اسلامی را در این زمینه به شکست کشاند. نمیتوانند دانشگاه را به حجره های خرافه پراکنی که “حوزه های علمیه” نامیده میشود تبدیل کنند. این تلاش محکوم به شکست است و باید قاطعانه در برابر آن ایستاد.
 
معلمان میتوانند با توانی بیشتر و با حال و هوایی تازه پا به میدان بگذارند. رهبران سازشکار را از راس تشکلهایشان کنار بزنند و افراد رادیکال را به جلو سوق دهند. میتوان امیدوار بود که امسال ما حرکتهای گسترده معلمان را در کنار بخشهای دیگر کارگران برای دست یابی به حقوق انسانی شاهد باشیم. و پیوند این مبارزات یعنی جدال در دانشگاهها با مبارزات معلمان و دانش آموزان و کارگران برای شکستن کمر حاکمیت چپاولگر بسیار مهم است.*