تعدادی خبر و یک حقیقت سیاسی!

خبرها:
سارکوزی رئیس جمهور فرانسه گفته است: “اهداف اتمی نظامی ایران و برنامه های موشکی این کشور تهدیدی روز افزون را تشکیل می دهد و ممکن است به حمله ای پیشگیرانه به نیروگاه های اتمی ایران بینجامد.”
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است که نگران آن است که ایران مخفیانه در حال کار بر روی اجزای یک برنامه سلاح اتمی باشد.
همین هفته تونی بلیر نخست وزیر سابق بریتانیا گفته بود که ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان است و سرنگونی حکومت اسلامی نقش مهمی در ثبات و آرامش منطقه خواهد داشت.
لئون پانه تا، وزیر دفاع آمریکا هم همین هفته گفته بود که به نظر می رسد در ایران انقلابی دیگر در راه است و تنها به زمان نیاز دارد!
 و بالاخره همین دیروز، ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا در یک نشست که از سوی روزنامه “تایمز” برگزار شده بود گفت که نشانه های جنبش های دمکراتیک خاورمیانه دو سال پیش در جریان قیام میلیونها ایرانی در اعتراض به عدم برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در سال ۲۰۰۹ مشاهده شد. او همچنین گفت که درس انقلاب‌های جهان عرب که در یک سال گذشته رخ داده  در مورد ایران نیز صدق می‌کند. و از مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواست که قطعنامه ای قوی در محکومیت “نقض حقوق بشر” در ایران صادر کند. ویلیام هیگ یادش نرفت که گوشه چشمی هم به موسوی و کروبی بیاندازد. او اظهار همدری کرد که هفت ماه است که آنها در حصر خانگی هستند.
حتما خاطرتان هست که سران حکومت اسلامی هم در چند هفته گذشته بارها از جنایتکاران حاکم بر سوریه و مردم معترض و مبارز سوریه خواستند که برای رفع “مشکل” باهم مذاکره کنند!
و اما آن حقیقت سیاسی:
آن رشته سرخی که همه موضع گیریهای مذکور ۔ از نصایح بزرگوارانه سران حکومت اسلامی به بشار اسد تا پیش بینی انقلاب در ایران توسط مرتجعینی مثل لئون پانه تا ۔ را به هم وصل میکند چیست؟ آن رشته خود حقیقت انقلاب است.
رژیم اسلامی خود موضوع مستقیم انقلاب بوده و هست و لابد با حساسیت و وحشت تمام سرنوشت دیکتاتورهای منطقه را دنبال میکند. هر دیکتاتوری که در منطقه فروکشیده میشود خشت دیگری از زیر پای دیکتاتوری اسلامی کنار میرود. با فروریختن بشار اسد، نه تنها خشتهای زیادی بلکه ستون بزرگی از عمارت پوسیده جمهوری اسلامی فروخواهد ریخت. آیا قابل فهم نیست که چرا آنهایی که پول و اسلحه و پاسدار برای مقابله با انقلاب سوریه سرازیر میکردند امروز اسد را نصحیت میکنند با انقلاب مذاکره کند؟! دلیلش روشن است. مقاومت شجاعانه انقلاب سوریه در مقابل توحش بی حد و مرز ضد انقلاب سوریه. هر چقدر انقلاب بیشتر جان سختی میکند سرنوشت بشار اسد تیره تر میگردد و سرنوشت تیره بشار اسد آینه ای است که سرنوشت سران حکومت اسلامی را منعکس میکند.
سران دول غرب چی؟ اینهایی که همیشه دستشان در جیب جانی ترین دیکتاتورهای منطقه بوده است؛ اینهایی که خود نقش مهمی در برپا کردن و سر پا نگه داشتن اغلب دیکتاتورهای منطقه داشته اند؛ اینهایی که مشخصا در راه انداختن لجنزار حکومت اسلامی در ایران در نقش معمار ظاهر شدند؛ اینهایی که حتی بعد از خیزش ۸۸ و توحش متقابل حکومت اسلامی هنوز با هزار رشته و هزار کانال با این حکومت بند وبست کرده اند، چرا علایمی از چرخش در قبال حکومت اسلامی را نشان میدهند؟ پاسخ این را هم باید در خود حقیقت انقلابات معاصر جستجو کرد. حقیقتی که از ایران شروع شد و در ایران هم به فرجام شکوهمندش خواهد رسید.
انقلابات معاصر، با تمام ابهامات و نارساییها و ضعفهاشان، آنقدر روشن و جدی و قدرتمند هستند که طبقات حاکم در غرب و شرق را در مقابلش به لنگ انداختن واداشته اند. انقلابات جاری آنقدر قدرتمند و همه گیر هستند که حتی سایه اش در ایران، طبقات حاکم در غرب را به موضع گیری از پیش و در حقیقت به “اقدام پیشگیرانه” واداشته است. اگر انقلاب در ایران قطعی است، اگر انقلاب در ایران طومار یکی از متعفن ترین لجنزارهای تاریخ سیاست را ۔ که خود دول غرب در ساختنش نقش جدی داشته اند ۔ در هم خواهد پیچید؛ پس چه بهتر که از پیش در کنارش قرار گرفت تا به موقع بتوان برایش زیرپا گرفت. دول غرب دارند به چشم انداز انقلاب در فضای سیاسی ایران سلام میکنند تا آنگاه که خود انقلاب در خیابانها ابراز وجود کرد بتوانند در تعیین مسیرش نقش داشته باشند. دول غرب که در مقابل قدرت انقلابات معاصر مجبور به کرنش شده اند و البته باید تلاش کرد بیشتر به کرنششان واداشت، تلاش میکنند تجربه تونس و مصر و لیبی را در قبال انقلاب آتی ایران پیش از آنکه دیر شود پیاده کنند.
اما اگر طبقات حاکم و دول مرتجعشان میتوانند از تجربه انقلاب یاد بگیرند و علیه انقلاب بکار ببرند، آیا خود صف انقلاب نباید هزار بار بیشتر از تجربه انقلاب خودشان بیاموزند؟ انقلاب آتی در ایران در این زمینه در موقعیتی به مراتب بالاتر از انقلابهای تونس و مصر و لیبی قرار دارد. دنیایی از آموزش در اختیار انقلاب ایران است که باید برای خنثی کردن تقلاهای طبقات حاکم بکار گیرد.*
۱۴ سپتامبر ۲۰۱۱