جنگ جمهوری اسلامی با پژاک ربطی به منافع کارگران و زحمتکشان کردستان ندارد

بیش از دو ماه از حملات سنگین رژیمهای فاشیست ایران و ترکیه به مردم بیدفاع در مرزهای کردستان عراق به بهانه حضور پژاک و پ ک ک در رشته کوههای قندیل میگذرد و این حملات همچنان ادامه دارد و تا کنون موجب کشته و زخمی شدن تعدادی از مردم زحمتکش و ویرانی خانه های مردم روستاهای این منطقه شده است و تعداد زیادی از احشام مردم از بین رفته است. طبق آمارهای رسمی تا کنون حداقل بیش از ۷۰۰-۸۰۰ خانوار آواره و مجبور به ترک محل سکونت خود شده اند. تا کنون برای پایان دادن به این تعرضات وحشیانه به مردم زحمتکش این منطقه هیچ نوع تلاشی از طرف مجامع بین المللی  و یا دولت عراق و احزاب حاکم در کردستان نشده است. دلیل آن هم روشن است. امریکا که ظاهرا از مرزهای کشور عراق حفاظت میکند در حال حاضر در شرایطی نیست و یا منافعش در این نیست که بتواند و یا بخواهد جلو این تعرضات وحشیانه را بگیرد. دولت عراق و احزاب ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق هم بدلیل نزدیکی و وابستگی  به ایران و عدم ثبات سیاسی و اقتصادی و بدلیل منافع مادی و سیاست مشترک آنها با دولت ایران در رابطه با مسایل منطقه و سرکوب مردم زحمتکش  دلیلی برای پایان دادن به این حملات ندارد. هر چند مردمی که در اثر این حملات   کشته و زخمی شده و یا خانه هایشان بوسیله بمبها و توپ باران سنگین حاکمان جنایتکار جمهوری اسلامی و ترکیه ویران و آواره میشوند تحت حاکمیت دولت عراق و احزاب حاکم در کردستان هستند.سران احزاب حاکم در کردستان و یا مقامات عراقی  گاها برای خالی نبودن عریضه نقهایی میزنند ولی همچنان که اشاره شد منفعتی در این رابطه ندارند که به آن عکس العمل شدیدی نشان دهند. در نتیجه هیچ امیدی پوچتر از این نیست که منتظر باشید که طرفهای در گیر در این جنگ و دولت امریکا وعراق برای پایان دادن به این جنایت از خود تلاشی نشان دهند. زیرا هر کدام از طرفین درگیر از ج.ا تا ترکیه و پژاک و پ ک ک دراین جنگ و درگیری سیاستهای معینی را دنبال میکنند که در ادامه این نوشته به آن خواهم پرداخت.

روشن است حمله به مناطق مرزی کردستان عراق از طرف دولتهای ترکیه و ایران به هر بهانه ای محکوم  است و باید مردم آزادیخواه کشورهای عراق و ترکیه و ایران این دولتها را برای پایان دادن به این جنایت و لشکر کشی فاشیستی شان تحت فشار قرار دهند. پایان این جنگ در گرو اعتراضات سازمان یافته و هماهنگ مردم حق طلب و سازمانهای طرفدار آزادی و برابری  این منطقه است.

آیا هدف از حملات اخیر رژیم به مناطق مرزی عراق سرکوب پژاک است؟

تا آنجا که به ظاهر درگیریها مربوط میشود درست است که رژیم به مناطقی حمله کرده که نیروهای پژاک به بعنوان شاخه ایرانی پ ک ک یعنی کوهستانهای قندیل در آن مستقر است. ولی سیاستها و اهدافی که رژیم جمهوری اسلامی تعقیب میکند ابدا” ربطی به این  توحش و تعرض به مردم زحمتکش مناطق مرزی کردستان عراق ندارد. جمهوری اسلامی آگاه است که پژاک در کردستان علیرغم هیاهو و تبلیغات زیاد این جریان در مورد خودش جزو سازمانها و سکتهای بی ریشه در کردستان است هر چند وجود گرایش ناسیونالیستی در کردستان در غیاب حضور قدرتمند گرایش رادیکال و سوسیالیستی مجالی گذرا برای این جریان باز کرده است و تعدادی جوان عاصی از وضع موجود و شرایطی که جمهوری اسلامی در اثر فقر و بیکاری،سرکوب و خفقان وفشار بر اکثریت مردم این منطقه تحمیل کرده تا نبودن افق و آینده ای روشن برای زنان و مردان و جوانان سبب شده  تعدادی جذب پژاک شوند ولی بر همه و از جمله جمهوری اسلامی روشن است که در آینده کردستان و فردای سرنگونی رژیم جانی ایران جایی برای پژاک نیست. اتفاقا رژیم با آگاهی از این موقعیت است که پژاک را انتخاب کرده و بزرگش میکند و آگاهانه  سایر جریانات  ناسیونالیست و قوم پرست را وقتی از آتش بس بحث میکنند  تحقیر میکند ولی پژاک را آگاهانه خطری جدی برای امنیت مرزها قلمداد میکند. جمهوری اسلامی میداند که جریان سنت دارتر و قویتر ناسیونالیست و قوم پرست از پژاک که اگر” احساس خطری” از آن بکند در کردستان حزب دمکرات است اگر قرار باشد با آنها معامله ایی بکند و آنها را در قدرت در کردستان سهیم کند آنها هستند. پژاک محصول دوره ای است که جمهوری اسلامی در رقابتهای منطقه ایش با ترکیه دچار اصطکاک شده بود در آن دوره هر دو دولت ترکیه و ایران برای تحت فشار قرار دادن همدیگر از احزاب ناسیونالیست و قوم پرست کردی و ایرانی به عنوان عامل فشاری علیه همدیگراستفاده میکردند و در همین رابطه است که جمهوری اسلامی  امکانات تبلیغی، لوجستیکی و نظامی زیادی را در اختیار پ ک ک قرار میدهد و ترکیه هم برای اپوزیسیون ایرانی راه باز میکند و امکاناتی را در اختیار آنها قرار میدهد. همه در آن دوره یادشان است که دفاتر پ ک ک در تهران وارومیه و در شهرهای بزرگ کردستان و مرزهای آن شروع بکار میکند.در آن سالها کادرها و اعضای پ ک ک علنا” و بدون هیچ مزاحمتی به دانشگاهها راه پیدا کرده و سیاستهای پ ک ک را تبلیغ میکنند و از میان جوانان و دانشجویان عضو گیری میکنند. مقررات نظامی و اردوگاههای آموزشی آنها در مناطق مرزی دایر میشوند زخمی ها و مریضهای آنها به بیمارستانها منتقل شده و راه رفت و آمد آنها از قندیل به ایران و بلعکس با اسکورت و همراهی پاسداران صورت میگیرد. بعد از کم شدن اصطکاکات بین ترکیه و ایران رژیم ایران با حفظ روابط خود با پ ک ک آنها را از خاک ایران اخراج کرد. بعد از این است که شاخه ایرانی پ ک ک که با همکاری ایران سازمان داه شده است از سوی پ ک ک علیه ایران بکار گرفته میشود. از اهداف رژیم یکی این بود که جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی بعد از دوره ای از سرکوب وحشیانه و کشتار و اعدام و شکنجه بوسیله رژیم داشت کمر راست میکرد و فضایی برای عمل رادیکال و در راستای تامین خواسته های انسانی و اقتصادی و رفاهیات خود را آماده میکرد. در این رابطه رژیم احساس خط کرده بود. در این دوره ما شاهد اعتراضات زیادی برای ازدیاد دستمزدها، تلاش برای تشکل یابی کارگران اعتراضات به نابرابری بین زن و مرد، دفاع از حق کودکان، اعتراض به قتل های ناموسی و برگزاری شکوهمند روز کارگر و هشت مارسها و … در شهرهای کردستان هستیم. از اهداف دیگر رژیم در میدان دادن به پ ک ک  منحرف کردن اذعان عمومی و فاصله گرفتن فعالین کارگری و جنبشهای آزادیخواهانه از تحولات رادیکالی بود که در حال پا گرفتن بود. بی دلیل نیست که جریانات فاشیستی نظیرسلفی ها هم در این دوره است که از طرف رژیم امکانات تبلیغی و تشکل یابیشان فراهم میشود. موقعیت پژاک به لحاظی در کردستان همانند سلفی هاست. همه یادمان است سلفی ها را خود رژیم برای آنها میدان را باز کرده و مسجد و تکیه ها را برای  تبلیغ و ترویج سلفیگری و قوانین ضد انسانی اسلامی نوع سنی گری باز گذاشت به محض این که رژیم احساس کرد که به اهداف خود رسیده و در عین حال آنها دارند پایشان را از گلیم خود بیشتر دراز میکنند فعالیتهای آنها را ممنوع و شروع به قتل عام آنها کرد. جمهوری اسلامی  همانند نظامهای دیگر سرمایه داری از بدو روی کار آمدنش یکی از دلایلی که توانسته به حکومت جنایتکارانه خود ادامه دهد همین بوده است. همین بلا را سر مفتی زادها و مکتب قرانی، توده ایها، اکثریتی ها و اخیرا جریانات و سرکردهای جنبش سبز در آورد.  پژاک و فلسفه شکل گیری و ادامه حیات و جنگ آنها با رژیم را باید در این راستا توضیح داد. پژاک و جریانات ناسیونالیست و قوم پرست همیشه ابزار دست سرمایه داران و دولتهای منطقه بوده و تا ابد خواهند بود. جنگ مسلحانه آنها با رژیم و فعالیتهای سیاسی آنها هیچ ربطی  نه به منافع کارگر و مردم آزادیخواه دارد و نه به حل مسئله ملی. هر کسی درگیریهای اخیر و فعالیتهای سیاسی پژاک را در این رابطه نبیند یا ناآگاه است یا دارد عوام فریبی میکند یا به مردم دروغ میگوید. 

اهداف رژیم از حمله به مناطق مرزی کردستان عراق

واقعیت این است که اهداف رژیم در حمله به مناطق مرزی کردستان عراق سرکوب پژاک و یا پاک سازی آن و برگشت آرامش به مرزهای غربی کشور نیست آن طوری که رژیم ادعا میکند. این ادعایی پوچی است که رژیم اهداف دیگر خود را پشت آن پنهان کرده است. بدون تردید  با توجه به رابطه نزدیک پ ک ک با جمهوری اسلامی با یک چرخش قلم سران پ ک ک میتوانند جلو فعالیت نظامی پژاک را بگیرند. هم چنان که در سالهای اخیر هم هر وقت منافع پ ک ک ایجاب کرده باشد جلو فعالیت نظامی پژاک را گرفته اند. با تامین خواسته های نازل پژاک از طرف رژیم  وادار کردن آنها به اسلحه گذاشتن کار مشکلی نیست.

جمهوری اسلامی در حمله به مناطق مرزی کردستان عراق اهداف برون و درون مرزی خاص خودش را دارد. نسیم انقلابات و تظاهراتها در کشورهای عربی و شاخ افریقا به مشامشان رسیده است. سران رژیم شاهد سرنگون شدن دیکتاتورهای منطقه یکی پس از دیگری هستند. بخصوص تنها متحد رژیم ایران در منطقه، سوریه با تظاهرات و اعتراضات روزانه مردم، رژیم اسد رو به موت است. جمهوری اسلامی به این امر آگاه است که در صورتی که مردم آزادیخواه سوریه با اتکا به اراده خود بتوانند رژیم سوریه را سرنگون کنند تاثیرات مستقیمی بروی جامعه ایران میگذارد. کارگران و مردم آزادیخواه ایران به شدت از رژیم ج.ا  بعنوان رژیمی که بانی فقر و بیکاری و فساد برای اکثریت جامعه ایران است، متنفر هستند و سالها ست که خواهان سرنگونی این رژیم هستند. حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی  تا کنون با شکنجه و اعدام و سنگسار  وارعاب و کشتار مردم  توانسته است خود را به مردم تحمیل نماید. با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی و اقتصادی جهانی و منطقه ورق به ضرر رژیم ایران برگشته است. حمله اخیر رژیم به مرزهای کردستان عراق بدوا برای مرعوب کردن مردم و نظامی کردن فضای جامعه ایران است. حمله پیشگیرانه ای است در مقابل تعرضات و اعتراضات مردم برای سرنگونی این رژیم. علاوه بر این رژیم با تحرکات نظامی اخیر میخواهد نقش و قدرت منطقه ای خود را در مقابل امریکا که مرزهای عراق بوسیله نیروهای نظامی آن حفاظت میشود نشان دهد. از این راه میخواهد به امریکا گوشزد کند که هر نوع تغییر وتحول در عراق و منطقه  بدون دخالت ایران ناممکن است و از این طریق میخواهد امتیازاتی را از امریکا بگیرد. از سوی دیگر نوعی رقابت در مقابل قدرت منطقه ای ترکیه در رابطه با سوریه و عراق هم هست. رژیم از راه حمله به مرزهای کردستان عراق میخواهد منطقه کردستان عراق را نا امن و احزاب ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق را هم بیشتر مطیع سیاستهای خود کند و ضمن حفظ موقعیت تا کنونی خود در عراق، معادلات قدرت را به نفع احزاب و جریانات فاشیست اسلامی وابسته بخود را تقویت نماید. حمله اخیر رژیم همچنین تلاشی است برای منحرف کردن افکار عمومی و در تقابل با موج آزادیخواهی که در یک سال گذشته در کردستان عراق شاهد آن بودیم .

 تحلیل ما در رابطه با درگیریهای اخیر جنایتکاران رژیم ایران با پژاک هر چه باشد، این جنگ و تبعات آن ربطی به منافع  کارگران و مردم محروم در ایران و عراق ندارد. باید با تمام  توان در مقابل آن ایستاد. این تعرض مستقیم جنایتکاران اسلامی به جان و مال مردم این منطقه است. مردم آزادیخواه باید بدانند که جنگ پژاک و پ ک ک همانند دیگر سران ریز و درشت ناسیونالیست در منطقه با نیروهای نظامی جمهوری اسلامی نه در راستای منافع کارگر ومردم آزایخواه است و نه برای رفع ستم ملی. همه قدرتهای منطقه و سران احزاب ناسیونالیست سر و ته یک کرباسند و جنگی هم که راه می اندازند برای تقسیم ثروت و قدرتی است که از گرده کارگر و استثمار آنها بدست می آورند. پژاک اگر امروز بدلیل منافعش و شریک نکردن آنها در قدرت از طرف رژیم مجبور به جنگ مسلحانه در مقابل رژیم شده است فردا اگر رژیم به خواسته های نازل این جریان رضایت دهد به ابزار سرکوب همین رژیمهای منطقه تبدیل میشود. در این رابطه ما به وفور شاهد بند و بستهای جریانات ناسیونالیست در همراهی کردن با رژیمهای جنایتکار سرمایه در منطقه بوده ایم.

پیش شرط پایان دادن به جنگ و خونریزی در مرزها و در داخل ایران آن سرنگون کردن این رژیم است. تنها مبارزه متحدانه مردم آزادیخواه منطقه و بخصوص کردستان عراق است که میتواند جلو لشکر کشی و حمله فاشیستی رژیم جمهوری اسلامی و ترکیه را بگیرد. متوصل شدن به امریکا ، کشورهای اروپایی، مالکی یا سران احزاب  حاکم از قبیل مسعود بارزانی و یا جلال طالبانی برای پایان دادن به حملات رژیم توهمی بیش نیست. اینها همه در سرکوب خواست و آرزوهای انسانی کارگران و مردم زحمتکش هم منفعت هستند. باید اعتراض یکپارچه و متحدانه خود را در مقابل سیاستهای فاشیستی و جنگ طلبانه رژیم هار ایران و ترکیه گسترش داد و از ابتکارات و تجاربی  که اخیرا در شهرهای کردستان عراق برای بسته شدن دفاتر و سفارتخانه های  ایران و ترکیه بکار گرفته شد استفاده کرد و آن را گسترش داد و تقویت کرد تا روزی که جانیان حاکم در این کشورها را وادار به پایان دادن به این لشکر کشی ها کرد.