نقدی کوتاه به نظرات ومواضع دکتر یونس پارسابناب – تاریخ نگار چپ سنتی

مقدمه :
کسی که مصدق میکارد،حزب الله درو میکند.
قرن بیست یکم دوران ما، دوران اینترنت، فیس بوک، ماهواره، تلفن دستی هوشمند است که با یک کلیک میتوان از همه اسرار مخفی شده دیگران وجامعه با خبر شد. در سیاست ،دوران، دوران شفافیت سیاسی است. نمیتوان خودرا کمونیست،سوسیالیست، طرفدار مارکس وانسانیت نام نهاد ولی در عمل پشت نمایندگان بورژوازی ریز ودرشت، ملی واسلامی قایم کرد.
نمیتوان طرفدار سلطنت واسلام بود، طرفدار کورش، محمد، مصدق السلطنه ، شاه، خمینی، بنی صدر، بازرگان ،احمدی نژاد، موسوی، حزب الله وجنبش سبز بود ودر عین حال از کمونیست وبرابری طلبی صحبت کرد. دیر یا زود باید مواضع خودرا شفاف وخارج از هر نوع قایم با شک وشامورتی بازی به مردم ارایه داد.
هفته قبل بمناسبت ۲۸ مرداد-سالروز کودتای دولت آمریکا در برکناری مصدق السلطنه، یک مناظره بین دو دیدگاه از طرفداران سلطنت در کانون دوستداران فرهنگ ایران در واشنگتن در گرفت. یکی دیدگاه طرفدار حکومت سلطنت، طرفدار شاه ودیگری دیدگاه”چپ” طرفدار مصدق السلطنه. اولی صادقانه ورسما از سلطنت وحکومت پادشاهی حمایت میکرد ودومی خجولانه وبا پوشش چپ از مصدق السلطنه حمایت مینمود. نماینده دیدگاه دوم دکتر یونس پارسابناب بود که من در اینجا بطور اختصار مواضع ایشان را نقد میکنم.
الف : مصدق السلطنه ودکتر پارسا
دکتر پارسا معتقد است که مصدق یکی از رهبران انقلابی تاریخ ایران است. دکتر پارسا همواره از همه کمونیستها وکارگران وزحمتکشان خواسته که راه مصدق السلطنه را الگوی خود قرار دهند. دکتر پارسا معتقد است که مصدق السلطنه یکی از نادر ترین شخصیت تاریخ ایران وجهان است که ” انسانیت ” بمردم ایران ارزانی داشت وباید از آن قدر دانی کرد. حال ببینیم که مصدق السلطنه واقعا چه شخصیتی بوده و چرا همه کارگران وزحمتکشان وکمونیستها وانقلابیون بایستی اورا الگوی خود قرار دهند؟
۱- مصدق السلطنه همانطور که از اسمش پیدا است در یک خانواده سلطنتی چشم به جهان گشود تا آخر عمر هم یک سلطنت طلب باقی ماند. در دفاعیاتش ودر نامه های در تبعیدش، مصدق السلطنه همواره از حکومت سلطنتی دفاع میکرد. وحد اکثر مانند دیگر سلطنت طلبان وطنی ما شعارش این بود که ” شاه باید سلطنت کند نه حکومت”. همانطور که داریوش همایون ، رضا شاه دوم ودیگران امروز مطرح میکنند. البته رضا شاه دوم خواهان همه پرسی در این مورد هستند. یعنی شاه باید انتخاباتی باشد وبعد موروثی.
۲-مصدق السلطنه هیچکاه در طول عمر سیاسیش خواهان برابری حقوق زن ومرد نبود که هیچ ، حتی خواهان حق رای زنان هم نبود. ودر دوره صدارت و وزارتش هرگز یک لایحه در اینمورد به مجلس ودولت ارایه نداد.
۳-مصدق السلطنه مانند همه سلطنت طلبان دیگر یک دستش در زیر عبای آخوندها بود ودست دیگرش در زیر شنل ارتش شاهنشاهی. رساله دکتری مصدق در سوئیس مربوط است به ” ترجمه وصیت نامه در فقه اسلامی”. با آیت الله کاشانی ها ساخت وپاخت داشت، با فداییان اسلام رابطه نزدیک داشت وهمواره به آنان کمک مالی ومعنوی میکرد. ترور رزم آرا توسط نواب صفوی با کمک مالی مصدق السلطنه بوقوع پیوست.
در طول نخست وزیریش با ارتش وپلیس شاهنشاهی در سرکوب کارگران وزحمتکشان قصور نکرد. هر جا که این زحمتکشان برای حقوق حقه خود ظاهر شدند مصدق السلطنه با نیروی سرکوبگر در آنجا حاضر بود که از نظام سلطنت دفاع کند.
۴- بزرگترین افتخار طرفداران مصدق السلطنه این است که او میخواست نفت را ملی کند ولی نتوانست. نفت بعد ها ملی شد وبقول منصور حکمت این افتخار بگردن کسی آویخته نشد. ملی شدن نفت بخودی خود هیچ ارزشی برای مردم زحمتکش ندارد. چه نفت دست انگلیس باشد چه دست رضا شاه ، چه دست مصدق باشد چه دست آمریکا، چه دست خمینی باشد چه دست احمدی نژاد یا کنسرسیوم برای مردم فرقی نمیکند.
۵-مصدق گرچه مخالف دولت انگلیس بود، اما همواره طرفدار دولت آمریکا بود وحتی چند ماه قبل از سرنگونیش توسط دولت آمریکا، در یک سخنرانی در کنگره آمریکا ، دولت آمریکا را بخاطر حمایتهای انسانیش در جهان ستود وآمریکا را مدینه فاضله اش نام نهاد. از این نظر، مصدق تمام هواداران ضد امپریالیستش از جمله دکتر پارسا را نا امید میکند.
۶- اما باید دید که چرا دولت آمریکا مصدق را سرنگون میکند واز شاه حمایت. صرف سرنگونی مصدق توسط سازمان سیا نمیتواند مصدق را انقلابی ومردمی فرض کرد. آمریکا هیتلر، صدام حسین، قذافی ودهها دیکتاتور را سرنگون کرده.
دولت آمریکا بین شاه ومصدق السلطنه در آن زمان حساس، از شاه حمایت کرد. نه به این دلیل که مصدق مردمی وانقلابی بود. بلکه بدلیل اینکه حمایت کنندگان مصدق اکثرا کارگران وزحمتکشان ونیروهای انقلابی در جامعه بودند. در صورت قدرت گیری مصدق السلطنه آمریکا جوابگوی این جنبش عظیم مردمی طرفدار اونبود. آمریکا ترجیح داد که از شاه حمایت کند چون او میتوانست با ارتش ونیروهای سرکوبش از پس جنبش انقلابی به راحتی بر آید. این یک انتخاب بی دردسر تر بود.و به هیچ نیروی انقلابی هم جوابگو نبود. در اسناد دولت آمریکا وسازمان سیا کاملا اقرار شده که اگر مصدق به حکومت ادامه میداد ممکن بود که ایران به دست کمونیستها وانقلابیون بیافتد. وفقط به این خاطر بود که بر علیه مصدق السلطنه کودتا کردند . نه بخاطر ترس از خود مصدق السلطنه .بلکه بخاطر جنبشی که نا آگاهانه به دنبال مصدق بودکه قرار بود برایش فرجی حاصل کند.
در انتهای حکومت مصدق جنبش سوم یعنی جنبشی که نه طرفدار مصدق بود ونه طرفدار شاه وخواهان سرنگونی سلطنت وجمهوریخواه بود عروج کرد. دولت آمریکا از هراس از این جنبش سوم بود که به حکومت انگلیس پیوست وبجای حمایت از مصدق به پایان دادن دوران او بنفع شاه کمر بست.
البته آمریکا در زمان کلینتن اظهار داشت که می بایست از مصدق السلطنه در مقابل شاه حمایت میکرد واز مردم ایران معذرت خواست( بخاطر کودتا).
۷- در زمانیکه دولت آمریکا مشغول طرح کودتا علیه مصدق السلطنه بود، حزب توده بارها به مصدق هشدار داد که آمریکا در صدد کودتا بر علیه دولت اوست وباید جلویش را گرفت . مصدق عامدا این هشدارهارا نادیده گرفت وخودرا خانه نشین کرد. مردم که در آن زمان بصورت میلیونی در خیابانها بودند وشعار مرگ برشاه میدادند، مصدق به جای رهبری مردم در جهت سرنگونی حکومت شاه، تر جیح داد که در خانه بماند وبگذارد یک مشت شعبان بی مخ وکاشانی وعوامل سیا سرنگونش کنند واز مردم انتقام بگیرند. مصدق در حقیقت خیلی بیشتر از مردم انقلابی میترسید تا از آمریکا وحکومت شاه ودربار. چون میدانست که این مردم در خیابان هستند که حکومت سلطنت با تمام دارو دسته اش واز جمله مصدق ا لسلطنه را در نهایت باهم سرنگون کنند.
کودتا در حقیقت بر علیه جنبش انقلابی سرنگون طلب سلطنت بود نه حکومت خانه نشین شده مصدق.
مصدق نمیخواست که حکومت سلطنت سرنگون شود. میخواست اصلاحش کند. همانطور که آخوند خاتمی خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. ودر موقع حساس نزد خامنه ای زانو میزند. مصدق السلطنه، اصلاح طلب حکومت شاهنشاهی بود همانطور که آخوند خاتمی، اصلاح طلب حکومت اسلامی است.
نتیجه اول از دیگاه ونظرات دکتر پارسا بناب :
دکتر پارسا میخواهد که کارگران وزحمتکشان از یک سلطنت طلب ، ضد آزادی زنان، ضد کارگر، طرفدار حکومت سرمایه داری آمریکا، طرفدار آخوند واسلام سیاسیون حمایت بعمل آورند. به کارگران اعلام میکند که مصدق السلطنه رهبر والگوی شما است. تا همینجا اگر مواضع ونظرات دکتر پارسا را در نظر بگیریم میتوان نتیجه گرفت که این مواضع ونظرات ضد کارگری ، ضد انسانی، ضد کمونیستی ومتعلق به دوران سیاه اسلامی -سلطنتی است. اما ممکن است بگوییم شاید داریم اشتباه میکنیم، قدری به جلو میاییم ونظرات جدید تر دکتر پارسارا موشکافی میکنیم.
ب: دکتر پارسا وخمینی
دکتر پارسا یکی از رهبران حزب رنجبران ،در زمان انقلاب وبعد از انقلاب از خمینی وحکومتش کاملا حمایت میکرد. خمینی را رهبر مبارزات ضد امپریالیستی مردم ایران وجهان قلمداد میکرد. در جنگ ایران وعراق در صفوف خمینی از خاک میهن دفاع کرد وهنوز هم به آن افتخار میکند. از رئیس جمهور خمینی – بنی صدر، صد درصد حمایت میکرد و میکند. در زمان حمله ارتش بنی صدربه کردستان، دکتر پارسا وحزبش دوشا دوش ارتش وسپاه با انقلابیون در کردستان مبارزه میکردند. انقلابیون ، کومله ،حزب کمونیست ایران، منصور حکمت ،علیزاده ،تقوایی در یک طرف، خمینی، بنی صدر، حزب رنجبران ودکتر پارسا بناب در طرف دیگر جبهه بودند. اما بالاخره اکثر طرفداران خمینی یکی بعد از دیگری مورد غضب جلاد قرار گرفتند وهوداران حزب رنجبران هم از دم تیغ خمینی جان سالم بدر نبردند.
اینان بعدا از خودشان انتقاد کردند که اشتباه کردند. گفتند که” جای خلق وضد خلق را عوضی گرفتند”. جای مردم وارتش وسپاه را عوضی گرفتند، جای کمونیست واسلام سیاسی را عوضی گرفتند. جای کمونیست وضد کمونیست را عوضی گرفتند. توبه کردند وگفتند که خمینی ضد امپریالیست نبود، چون مارا کشت، مارا گول زد. اما کماکان گفتند که بنی صدر،بازرگان ومصدق السلطنه فقید ضد امپریالیست و خلقی بودند.
تا اینجای کار هم میشود بقول منصور حکمت گفت ” یک اشتباه لپی بود”
ج- صدام حسین ،مقتدا صدرو حزب الله لبنان
در زمان حمله ارتش آمریکا به عراق دکتر پارسا از انقلابیون وکمونیستها درخواست میکرد که از صدام حسین جلاد حمایت کنند. زیرا صدام حسین انقلابی وضد امپر یالیست است.
بعد از سقوط صدام دکتر پارسا از مردم خواست که از مقتدا صدر ضد امپریالیست حمایت کنند. مقتدا صدرجنایتکاری که خواهان حکومت اسلامی ناب محمدی است. معلوم شد که آن توبه، توبه گرگ بوده.
در زمان حمله ارتش اسراییل به لبنان وبعدها ، دکتر پارسا حزب الله وحسن نصرالله را رهبر ضد امپریالیست وضد صهونیست مردم منطقه ارزیابی کرد واز تمام کارگران وزحمتکشان وکمونیست ها تقاضا کرد که به صفوف حزب الله بپیوندند.
د-دکتر پارسا معتقد است که شرط اول “انقلابی” بودن مبارزه با امپریالیست وبخصوص امپریالیست آمریکا است. دکتر پارسا بدون استثناء خودش وتمام هوادارانش را ترغیب کرده ومیکند که به نمایندگان هارترین وجنگ افروز ترین جناحهای سرمایه داری جهانی درآمریکا رای دهند. دکتر پارسا از همه کمونیستها وکارگران میخواهد که به نمایندگان سرمایه داری جناح حزب دمکرات رای دهند. دکتر پارسا، رای دادن به نمایندگان امپریالیست آمریکا از جمله کندی ،کارتر،جان کری ،کلینتون واوبامارا وظیفه ” ضد امپریالیستی وکمونیستی- کارگری” توده های مردم میداند.
در ضمن دکتر پارسا از قذافی ضد امپریالیست حمایت میکند.
د- نشر افکار”کمونیستی” دکتر در نشریه ایرانیان واشینگتن
نشریه ایرانیان واشینگتن یک نشریه طرفدار حکومت رضاخانی –بختیار واصلاح طلبان حکومت جمهوری اسلامی از خاتمی گرفته تا موسوی ، کروبی وجنبش سبز میباشد. بیش از ۹۹% مقالات این نشریه مربوط است به طیف نویسندگان ضد کمونیست وضد کارگر . نویسندگان ضد کمونیستی که هر هفته مقاله اشان در این نشریه چاپ میشود. تقریبا از کمونیستهای انقلابی وکارگری در طول عمر این نشریه هیچ مقاله وحتی اخباری درج نگردیده. اگر شیرین عبادی عطسه کند ویا موسوی شال سبزش کج شود در صفحات اول این نشریه عکس این اصلاح طلبان حکومت اسلامی با رنگهای تزئینی ومقالات این اصلاح طلبان ممزوج میگردد. اما اگر کارگران در ایران از گرسنگی بمیرند ویا اگر صد ها هزار نفرشان در اعتصاب باشند واگر کمونیستها از این کارگران حمایت کنند آثاری از این جنبش در این نشریه یافت نمیشود. البته این حق گردانندگان این نشریه است که هر طور که میخواهند نشریه خودرا راه اندازی کنند. اما مقالات وکتابهای دکتر پارسای ” کمونیست” هر هفته بطور مداوم وتقریبا بدون انفصال در این نشریه هر هفته به چاپ میرسد. یا سر دبیر این نشریه خیلی آزادمنش وطرفدار کمونیست وکارگر است ویا دکتر پارسا خیلی بی خطروضد کمونیست وکارگر؟
من فکر میکنم کسی که از مصدق السطنه ضد امپریالیست شروع کند، به ناچار به خمینی وحزب الله ضد امپریالیست ختم میگردد واین تکامل فکری هنوز ادامه دارد.
کسی که مصدق میکارد حزب
Delete ReplyReply ForwardSpamMovePrint Actions NextPrevious