شوخی های احمدی نژاد را باید جدی گرفت

احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران در دنیا و در ایران به این معروف است که حرفهای هوایی و بی اساس زیاد میزند. او کسی است که هاله مشهور نور را دور سر خود دیده و امام زمان را هرروز ملاقات میکند و به همه مردم ویلای هزار متری میدهد، و میگوید در ایران همجنس گرا وجود ندارد و ایران را آزاد ترین کشور دنیا میخواند و هزار چیز دیگر. دو حرف مشابه اینها هم در این روزها زده است. یکی اینکه در اشاره به انقلابات منطقه میگوید در ایران امکان اعتراضات توده ای وجود ندارد چون مردم خواستهایی در آن سطح ندارند، و دیگر اینکه پرداخت یارانه های نقدی را سه برابر خواهیم کرد. نکته اولش را به دلیل اینکه مسخره و بی پایه بودنش بسیار عیان است فعلا کنار میگذارم و سراغ دومی میروم. یعنی سه برابر شدن پرداخت یارانه های نقدی که آنهم به همان حد بی اساس است اما میخواهم  نکته ای را در این رابطه تاکید کنم.

بازی با یارانه ها و رفاه مردم و وعده دادن هایی شبیه ویلای هزار متری از بازی های بسیار خطرناکی است که احمدی نژاد برای نگه داشتن باند و اطرافیانش در قدرت به آن متوسل میشود. این را بارها دست اندرکاران حکومت هشدار داده اند که این به ضرر “نظام” است. همین روزها پورمحمدی که اکنون رئیس “بازرسی کل کشور” است اعلام کرد که “وعده های غیر عملی” به ضرر نظام و مسئولین است. و اشاره اش به حرفهای احمدی نژاد در مورد سه برابر کردن یارانه ها و امثال اینها بود. در مجلس نیز نمایندگان مجلس اسلامی میگویند وعده ایجاد یک میلیون و دویست هزار شغل اساسا با توجه به هزینه های آن برای جمهوری اسلامی غیر ممکن است. و بارها گفته اند که این ها تبلیغات انتخاباتی جناح احمدی نژاد است و بسیار خطرناک است. اما جناب احمدی نژاد گوشش بدهکار این حرفها نیست زیرا تنها امیدی که برای آویزان ماندن در حکومت برایش مانده بازی کردن با کارت مردم است. او با وعده ویلا و وعده ایجاد اشتغال میلیونی و پرداخت سه برابر یارانه هایی که هنوز یک برابرش هم پرداخت نشده، دارد تلاش میکند حداقل این چند ماهه توجه ها را به سوی خود جلب کند

اما آیا احمدی نژاد نمیداند که انتخابات جمهوری اسلامی یک نمایش مسخره است و برد و باخت در آن به شرکت یا عدم شرکت مردم ربطی ندارد؟ هرکس نداند احمدی نژاد باید این را خوب بداند. چون چیزی که این جناب را “از سربازی به سرداری” رسانده یعنی او را از یک پاسدار تیر خلاص زن یا فرماندار ماکو و شهردار تهران و امثالهم به رئیس جمهور نظام اسلامی تبدیل کرد، عالم و آدم میدانند که رای مردم نبود بلکه رای خامنه ای و حواریونش بود. بنابرین چه فایده ای دارد که بفرض احمدی نژاد بتواند رای بخشهایی از مردم را به طرف خود جلب کند؟ این یک سوال واقعی و جدی است. پاسخ آن بنظر من اینست که او روی رای مردم حساب نکرده است. بلکه همانگونه که اشاره کردم دارد با کارت مردم بازی میکند. دارد تلاش میکند به ولی فقیه و حواریونش هشدار دهد که اگر هوای او را نداشته باشند و اگر بخواهند کاندیداهای او و یارانش را در نمایش انتخاباتی آتی حذف کنند  و اگر احیانا نقشه داشته باشند که او و هم پالگی هایش را به صف مغضوبین نظام تبعید کنند، او هم میتواند مردم را تحریک کند. میتواند کاری کند که در فضای خشم و نفرت عمومی از حکومت، یک خیزش توده ای دیگر تکرار شود. فعلا به این کاری نداریم که چقدر این محاسبه واقعی یا تخیلی است. بهررو این حدس من از محاسباتی است که در فکر احمدی نژاد و دارو دسته اش عمل میکند. شاید هم او واقعا آنقدر احمق باشد که بعد از این همه سال و اینهمه تجربه و مشاهده و حذف خودی ها و امثال اینها هنوز متوجه نشده باشد که موضوع انتخابات کذایی از چه قرار است و بقول آن ضرب المثل شیرازی “کجو به کجاس نقل کجاس”!

بگذریم. نکته ای که در این یادداشت کوتاه میخواهم تاکید کنم اینست که احمدی نژاد و شرکایش به هردلیلی که وعده ویلای هزار متری میدهند و به هر دلیلی که وعده ایجاد اشتغال میلیونی میدهند و بهر دلیلی که وعده سه برابر کردن پرداخت یارانه های نقدی را میدهند، ما کارگران و مردم باید این وعده ها را جدی بگیریم و علیه حکومتشان از آن استفاده کنیم. حقیقت اینست که دست اندرکاران حکومت و از جمله احمدی نژاد میدانند که میلیونها نفر مشکل و معضل جدی مسکن دارند و در آلونک های نمور غیر قابل زندگی با کرایه سرسام آور زندگی میکنند. میدانند که بیکاری در ایران میلیونی است و چندین میلیون زن و مرد و جوان بدون هیچ شغلی و بدون هیچ بیمه بیکاری ای، دارند در بی افقی و بی آیندگی کامل زجر میکشند. و اینها میدانند که گرانی دو و حتی سه رقمی دارد کمر مردم را میشکند. و خشم و اعتراض مردم را هم می بینند و می دانند. از همین روست که در کشاکش های درونی شان وقتی میخواهند با کارت مردم بازی کنند سراغ این مسائل میروند و تلاش میکنند خودرا همدرد مردم یا دلسوز مردم نشان دهند. کاری که قبلا هم جناحهای ناراضی حکومت از دوم خردادیها تا موسوی و کروبی و رفسنجانی کرده اند و هدفشان هم اساسا حفظ نظام کثیف اسلامی شان و جناح مربوطه شان در قدرت است. فکر نمیکنم کسی از مردم در نیت پلید هیچکدام از اینها شکی داشته باشد. اما ما میتوانیم از اعترافاتی که دارد در این بازی ها صورت میگیرد در مبارزه خود علیه کل نظام و حاکمین استفاده کنیم.

این وعده ها بقول دست اندرکاران رژیم برای نظام اسلامی خطرناک است به شرطی که ما مردم اعترافات پشت آنرا به دست بگیریم و مقابل حکومتیان قرار دهیم. این براستی قابل توجه است که رئیس جمهور حکومت چپاولگر اسلامی دارد به وجود معضل مسکن صریحا اعتراف میکند، اما کارگران و مردم هنوز خواست “مسکن مناسب حق همه است” را وسیعا مطرح نکرده اند. باید برای مسکن مناسب و همان ویلاهای هزار متری به میدان آمد گفت مسکن مناسب حق همه است و اگر حکومتیان دهان باز کردند به آنها گفت این حق ماست و شما هم خود وعده داده اید. باید به گرانی چند ده درصدی و چند صد در صدی هرچه گسترده تر اعتراض کرد و خواهان این شد که حقوق ها و دریافتی های همه کارگران و مردم باید کفاف زندگی انسانی را بدهد. و باید به بیکاری چند میلیونی اعتراض کرد و یا کار یا بیمه بیکاری مکفی را مورد پافشاری قرار داد. بگذار آنها به جان هم بیفتند. بگذار بگویند این وعده را فقط احمدی نژاد و دولتش داده. بگذار بگویند عملی نیست. به هر کدام از این مواضع که بیفتند کارشان به جاهای باریک میکشد. اعتراف سران حکومت به معضلات کمر شکن مردم، به هر صورتی که صورت گیرد را باید بدست گرفت و در مبارزه علیه حاکمین و علیه مفتخوران حاکم استفاده کرد. روشن است که فشار فقر و فلاکت و بیکاری تا زمانی که حکومت اسلامی در قدرت است بهیچ وجه از دوش کارگران و مردم برداشته نخواهد شد. برای خلاصی از معضل مسکن و معضل بیکاری و معضل گرانی سرسام آور، باید این حکومت مفتخوران اسلامی سرمایه دار را به زیر کشید. اما مبارزه و مقابله هرروزه کارگران و مردم با این حکومت در کارخانه و کوچه و خیابان در جریان است و برای پیشروی این مبارزات و بعنوان یک تاکتیک بدیهی است که باید از همه خلل و فرج و شکافهای حکومتیان و اعترافاتشان، علیه حکومت و حاکمین بخوبی استفاده کرد.*