سخنانتان ضد حقیقت است برادر من! ( در حاشیه ارزیابی ابراهیم علیزاده از حزب کمونیست ایران )

ایرج فرزاد

ابراهیم علیزاده، در اردوگاه مرکزی کومه له، در منطقه تحت سلطه اتحادیه میهنی، و در  حضور اکثر کسانی که به گفته او سن شان "خوشبختانه" قد نمیدهد که در جریان تاریخ و پروسه تشکیل حزب کمونیست ایران قرار داشته باشند، ارزیابی ای سرشار از تحریف و قلب واقعیات و جعل حقایق تاریخی از حزب کمونیست ایران ارائه میدهد. در دل این ارزیابی اختیاری و لاقیدی مطلق نسبت به حقایق تاریخی و وجدان علمی، چند حکم واقعا "حماسی" هم صادر میکند.

 از جمله این احکام یکی این است که بنیانگذاران حزب، که در مقطع جدائی خود در سال ۹۱، همه اختیار را داشتند که هر "بلائی" که میخواهند بر سر آن حزب بیاورند، "رفتند" و در نتیجه!! تمام بحثهای مارکسیسم انقلابی، مباحث مربوط به بررسی انتقادی تجربه شکست انقلاب اکتبر و بولتن مباحثات شوروی "مال ماست"!!. چرا که زمانی لنین هم گفته بود هر مارکسیستی باید آثار پلخانف را بخواند و همه میدانند که پلخانف مدتها قبل از انقلاب اکتبر، از کمونیسم دست کشیده بود. بنابراین آثار آنوقت پلخانف دیگر به او متعلق نیست! استدلال جالبی است، نه؟ چنین استدلالی را  بشریت و دنیای علم و دانش و مدنیت علیرغم دایره انکیزیسیون کلیسا، در مورد حقایق کشف علمی کشف شده توسط گالیله، که در جریان محاکمه لفظا "توبه" کرد، نپذیرفت.

اما من از یک مساله بسیار تعجب میکنم. آثار منصور حکمت، مکتوب و دست کم سه هزار صفحه آن توسط من ادیت و به شکل یک منتخب آثار یک جلدی و ضمیمه شماره یک آن منتشر شده است. اخیرا هم ضمیمه شماره دوم آن توسط حزب حکمتیست منتشر شده است. قبلا هم چند جلد از منتخبات آثار منصور حکمت توسط حزب کمونیست کارگری و بخشا در دوره حیات خود او انتشار یافته بودند. مقالات و سخنرانیها و سمینارهای مهمی که به تاریخ اتحاد مبارزان کمونیست، و تاریخ کومه له و سرنوشت گرایشهای درون آن و نیز سیر تشکیل حزب کمونیست ایران و چگونگی و دلایل و شرایط جداپی منصور حکمت از حزب کمونیست ایران و تشکیل حزب کمونیست کارگری میپردازد در این اسناد مکتوب، و ثبت شده، چاپ و منتشر شده اند. علی القاعده کسی که با چنین تاریخی و با این فاکتهای مستند و ثبت شده روبروست، نمی بایست، به این راحتی به صندلی لم بدهد و با خوش خیالی و ساده انگاری در بیان ضدحقیقت ظاهر شود. اما، فراتر از همه اینها و بعلاوه این اسناد و حقایق ثبت شده، در طول یک سال و اندی گذشته، شخص ابراهیم علیزاده مجموعا هزار و دویست و چهل نوار کاست را به امانت در اختیار سایت آرشیو آثار منصور حکمت قرار داده است که باز بخشهای منتشر نشده ای از تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له و مباحث کنگره ها و پلنومهای این حزب و سازمان کردستان آنرا در بردارد. این نوارها و این اسناد، بخشهای دیگری از تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له را به روایت بنیانگذاران آن، دقیق و اوریژینال توصیف میکنند و جای هیچ تحریفی را برای کسی باز نمیگذارند. و اگر خوشبختانه، از نظر ابراهیم علیزاده، عده ای در جلسه ایشان در آن تاریخ نبوده اند، بدبختانه این اسناد و حقایق مکتوب و مستند و علنی شده همان تاریخ، راهی برای تحریف برای ایشان باقی نگذاشته است. ابراهیم علیزاده هرانگیزه ای از واگذاری آن نوارها به خسرو داور داشته است، و از جمله کمک از اتوریته معنوی منصور حکمت برای پس زدن تعرض زحمتکشانیها و راست ناسیونالیسم کرد، هواداران "فعالیت به نام کومه له"، واقعیت این است که با آن کار راه ملاخور کردن تجربه و تاریخ حزب کمونیست ایران را نیز بر خود بست.

او در همین جلسه ارزیابی از حزب کمونیست ایران، میگوید که تاریخ حزب کمونیست ایران و آثار منصور حکمت دیگر "به ما" تعلق دارد. چرا که آنها خود "رفتند". میگوید آن "رفقا" خود زمانی تدوین کننده طرح خودمختاری بودند، اما بعدا حتی از "حق تعیین سرنوشت" هم عقب نشستند. و این را کسی میگوید که همین چندی پیش در شهر استکهلم در سخنرانی اش گفت که کومه له برای ایجاد یک "دولت کردی" در کردستان ایران مبارزه میکند!  او سپس در ارزیابی اش اضافه کرد که "آنها" رفتند و ما "پیوستگی" مواضع حزب کمونیست ایران را حفظ کردیم. گفتم از "شهامت" در بر زبان آوردن این ضدحقیقتها واقعا مات و مبهوتم. چرا که در میان همان نوارهای امانت داده شده به سایت آرشیو آثار منصور حکمت، درست در مقطعی که رهبری کومه له با پایان جنگ ایران و عراق تصمیم گرفته بود که به سنت ناسیوناسیم کرد، یعنی ادامه زندگی سیاسی در باریکه شکافهای منطقه ای تسلیم شود، و بدین ترتیب از تاریخ کومه له کمونیست و مارکسیسم انقلابی "گسست" کند،  منصور حکمت بحثهای راهگشای دیگری در پیوستگی خط کمونیستی آورد. این بحثها آنوقتها، خوشبختانه! به زبان ابراهیم علیزاده و در یک پلنوم رسمی، به عنوان "بحثهای صدمن یک غاز" بدرقه شدند. پاسخ منصور حکمت هم به این بی مسئولیتی در برابر سرنوشت سیاسی شماری وسیع از کمونیستهائی که قرار بود طبق سیاست پیوستگی در ناسیونالیسم کرد در درون کومه له، به سنت اتحادیه میهنی و حزب دمکرات تسلیم شوند، نیز در دسترس است. فقط کافی است به عواقب مضر و غیر مسئولانه این دلبستگی به زندگی در شکافهای منطقه ای، و تعصب در پیوستگی ناسیونالیسم کرد، در تلفات انسانی که در بمباران اردوگاه بوتی توسط رژیم عراق و  بمباران شیمیائی گردان شوان در منطقه حلبجه، جمع وسیعی از سرمایه انسانی کمونیسم ایران را قربانی کرد، اشاره ای کرد. بی جهت نیست که ابراهیم علیزاده رو در روی اسناد و حقایق تاریخی، اکنون شرایط را مناسب میداند که صریحتر از موضع عبدالله مهتدی در جریان جنگ خلیج در سال ۹۱، که با نزدیک شدن به قدرت احزاب ناسیونالیست کرد عراق، نزدیکی و "یافتن دوستان جدید" در صف اتحادیه میهنی را به عنوان "پیوستگی" درمبارزه انقلابی در برابر رهبری حزب کمونیست ایران گرفت، دفاع کند. "آنها رفتند"، بیان همان موضع عبدالله مهتدی در سال ۹