روباه و بوی گندش! از بشار اسد تا خامنه ای و احمدی نژاد

قذافی رفت. بشار اسد در نوبت است.  و این وسط، سران حکومت اسلامی قالب تهی کرده اند! موضوع چیست؟ 
قبل از هر چیز به خاطر بیاورید که اخیرا سران حکومت اسلامی، همانهایی که پا در یک کفش کرده بودند که نه خیر “برادر بشار اسد” دارد در مقابل “عوامل آمریکا و صهیونیسم” جهاد میکند، مدتی است که شیپور برداشته اند و بشار اسد و مخالفین را برای حل “مشکلات”  نصحیت میکنند! 
این را داشته باشید و به سخنان احمدی نژاد توجه کنید:
“کشورهای اسلامی باید مستقل از بیگانگان برای کمک به رفع مشکلات سوریه با یکدیگر تفاهم کنند، چرا که ممکن است همین اتفاقات در آینده در کشورهای دیگر عربی هم رخ دهد و آنوقت لازم است که از چنین تجربه ای استفاده کنیم”.
خوب در این جملات دقت کنید:
کشورهای اسلامی (نه کشورهای عربی!) باید به رفع “مشکلات”سوریه  کمک کنند. چرا؟ چون ممکن است کشورهای عربی (نه کشورهای اسلامی!) به وضع سوریه بیافتند. و همه این زحمات را برای چی باید متحمل شد؟ برای اینکه “لازم است که از چنین تجربه ای استفاده کنیم” (هم کشورهای عربی و هم کشورهای اسلامی!) و شما خواننده عزیز پیدا کنید پرتقال فروش را!
این فقط یک زبان بازی آخوندی نیست که الحق این جماعت در این مورد ختم روزگارند. برعکس زبانشان گیر کرده است. دیکتاتورهای منطقه در نوبت سقوطند و نمیدانند چه بگویند و چه کار بکنند.
اولا، مگر این کشورهای عربی همان کشورهایی نیستند که تا دیروز سران حکومت اسلامی آفتابه برداشته بودند تا به جنبش حق طلبانه کارگران و زنان و جوانان و مردم محرومش علیه حکام همین کشورهای عربی با عنوان “بیداری اسلامی” لجن بپاشند؟ کدام کشور عربی و کدام حاکم در کشورهای عربی مانده است که ازآثار بنیان کن انقلابات جاری در امان باشد؟ چه خبر است که امروز قرار است حکام کشورهای عربی که خودشان موضوع انقلابات جاری هستند قرار است به رفع “مشکلات” سوریه کمک کنند؟
ثانیا، مگر تا همین دیروز، مردم مبارزه سوریه “عوامل آمریکا و صهیونیسم” نبودند؟ مگر همین حکومت اسلامی، پول و اسلحه و چاقوکش اسلامی گسیل نمیکرد که بارگاه بشار اسد را از خشم مردم نجات دهد؟
ثالثا، مگر همین دیروز، احمدی نژاد نگفت که در ایران “دمکراسی کنترل نشده” وجود دارد و مردم حرفشان را به راحتی میزنند (شرم هم چیز خوبی است) و جمهوری اسلامی از اتفاقات شبیه این کشورها مصون است! اگر حکومت اسلامی اینچنین مصون است پس “لازم است که از چنین تجربه ای استفاده کنیم” دیگر چه صیغه است؟
آخر کسی نیست که از این پینوکیوی اسلامی بپرسد که آن همه رجزخوانیهای صد من یک غاز علیه مردم مبارز و شجاع سوریه به کجا رفت؟ آن همه کاسه لیسی برای بشار اسد کجا رفت؟
اما اینجا نه معمایی وجود دارد و نه لازم است زحمت بکشیم و پرتقال فروش را پیدا کنیم!
موضوع روشن است: میگویند روباه بوی گندش را زدوتر از دیگران استشمام میکند. در میان بوی الرحمان بشار اسد، روباهان اسلامی در ایران بوی گند خودشان را استشمام کرده اند. همین. برای جمهوری اسلامی، بشار اسد نه بن علی است و نه مبارک. آنها در کمپ تروریسم دولتی غرب بودند؛ بشار اسد در کمپ تروریسم اسلامی است. آن چیزی که سران حکومت اسلامی را “سرعقل آورده است”، کابوس هجوم مردم به کاخ بشار اسد است. کابوس سقوط یک دیکتاتور متحد است. کابوس بسته شدن مسیر لجستیکی سوریه به لجنزار حماس و حزب الله لبنان است. و در نهایت این کابوس است که سقوط بشار است جاده را برای سقوط خامنه ای و دار و دسته اش هموار خواهد کرد. مسئله این است که رفتن بشار اسد، مسیر فروریزی بارگاه خونین حکومت اسلامی را هموار خواهد کرد. 
رفتن بشار اسد، فروریزی یک ستون مهم جنبش اسلامی در منطقه و حکومت اسلامی در ایران است. دلقک حکومت اسلامی دارد حرف دل حکومتی را میزند که در مبارزه جانانه مردم در سوریه، مبارزه آتی مردم ایران و در سرنوشت شوم بشار اسد، سرنوشت شوم حکومت اسلامی را می بیند. موضوع به همین سادگی است.
ضرب المثلی میگوید “چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار میکند”. چوبی در سوریه بلند شده است و گربه دزده در ایران فرار میکند. *
۱۸ شهریور ۱۳۹۰، ۹ سپتامبر ۲۰۱۱
۱
تصور کنید این دیکتاتور کراواتی دنبال سوراخ موش است تا از خشم مردم حق طلب سوریه فرار کند. و آن لحظه ای است که خامنه  ای و احمدی نژاد و شرکا باید در فکر سوراخ موش برای خودشان باشند!