علم، زیبایی، روشنایی در حکومت اسلامی، یا در تقابل با آن؟(در حاشیه سخنان وزیر آموزش و پرورش)

“حاجى بابایى”وزیر آموزش و پرورش رژیم اسلامى همزمان با نزدیک شدن سال تحصیلى جدید شب و روز چشم بسته غیب میگوید! مدتى پیش به منظور شرعیت بخشیدن به طرح هاى من درآوردى و بى محتوا ى خود در ارگان مطبوعه اش با نوحه سرایى و با تمجید از معجزات امام و ولایتش، در جلسه اى با شرکت معاونین پرورشى خود به کشف تئورى هاى جدیدى در زمینه “ولایت، تأثیر و ارتباط آن با رشد، عالم، زیبایى، روشنائى، تاریکى و . . .”نائل و در راستاى شرعیت بخشیدن به “فیوضات امامش”به وظیفه دینى خود دال بر”نزدیک کردن قلب دانش آموزان به خدا”سخنرانى کرد.
هر چند نقد نظرات روزانه مسئولین و مأمورین رژیم اسلامى تکرارى است و کسی به اراجیف آنها گوش فرانمی دهد، اما چون طرح این سخن پراکنى ها رو به جامعه و برای گمراه کردن افکار عمومی است، تیتر وار به گوشه هایى از تئورى بافى این خیمه شب باز به نقل از”مرکز اطلاع رسانى و روابط عمومى وزارت آموزش و پرورش”نگاهی خواهیم انداخت.
این وزیر رژیم اسلامى میگوید”در مبانى دینى ما امام کسى است که اگر وجود نداشته باشد هیچ گونه رشدى هم وجود نخواهد داشت. اگر ولایت نباشد عالم وجود نخواهد داشت. هیچ زیبایى بدون ولایت وجود ندارد. اگر کسى روشنایى دید و آن ولایت نبود بداند که سراب است زیرا روشنایى واقعى ناشى از ولایت است. هیچ انسانى نمى تواند از تاریکى به روشنایى برود مگر اینکه از طریق ولایت باشد. هیچ فردی وارد ماه رمضان نخواهد شد مگر آنکه دعوت شده باشد و . . .”
کسی که موقعیت شغلی جناب وزیر آموزش و پرورش  را نداند، تصور میکند که این سخنان از زبان روزە خوان یا آخوند مسجد یکی از روستاهای دور افتاده اى جاری میشود که در حال جمع آوری ذکات و دیگر گدایى های مذهبی است تا مردم را هرچه بیشتر تحریک به خالی کردن جیب هایشان کند.  هر چند همۀ وزرا و روسای حکومتی باید از صافی امنیتی ولایتمداری عبور کرده و ضد هر آنچه بویى از علم, دانش و انسانیت داشته باشند، در وجود آنان نیست، اما وزیر”آموزش و پرورش”بیش از اندازه در ولایتمداری غرق و ذوب شده است. والا چگونه عقل سلیم قبول میکند که در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامى رشد تابعى باشد از خامنه اى و ولایت مطلقه او؟ اگر این چنین است، که نیست، پس رشد و پیشرفت علم و تکنولوژى در کشور ژاپن، چین، کشورهای اروپایی و دیگر ممالک پیشرفته جهان، بدون”ولایت”تابع کدام امام و ولی مطلقه هستند؟
وزیر آموزش و پرورش براى امام و ولایت مطلقه او ارج و منزلت بیشترى از جایگاه خداى وهمی خود قائل است که البته شکر گذار خان یغمایی است که به برکت”ولی، و ولایت مطلقه”نسیب او شده است. هر چند مسئله تقدم و تأخر این خرافات به”ولایت”و پیروان آن  مربوط است، اما طبق فرمولبندى این وزیر که میگوید”اگر ولایت نباشد عالم وجود نخواهد داشت” به جز ایران که مردمش از دست ولی فقیه و ولایت الله به ستوه آمده اند و روز شمار مرگ آن را دارند، جهان بدون”ولایت”چگونه اداره میشوند؟ جهانی که به شهادت مردمان ساکن آن، بسیاری از کشورهای آن با جهنمی که حاصل”امام و ولایت”در ایران است هرگز قابل قیاس نمی باشند.
از نظر این وزیر”روشنایى”مترادف است با”ولایت”؟ اما معلوم نیست کدام”روشنایى”؟ سیاه چالهاى زندان اوین یا قصابخانه کهریزک و دهها محل مخفی دیگر؟ این گماشته ولایت، در ادامه به”زیبایى”آنهم از نوع ولایت مطلقه اشاره دارد! این گفته را براى ثبت در تاریخ بایستى با آب طلا صیقل داد و در چادری سیاه پیچاند و در ویترین هاى موزه شخصى خامنه اى در جوار کلکسیون عصاهاى منقوش به طلا و پیپ هاى زمردش نگهداری کرد.
از منظر این وزیر، آخرین وظیفه محوله به امام و ولایت مطلقه او”عبور امت اهل تشیع از تاریکى به روشنایى است”! البته عکس این فرمول بندى صادق است(از روشنایى به تاریکى). این عبور”صدور انقلاب اسلامى”توسط خمینى از مسیر جاده قم به کربلا  و قدس بود،که تأثیرات مخرب و فاجعه بار آن على رغم سر کشیدن جام زهر توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی بعد از ٣ دهه، هنوز بر جسم و روح مردم ستمدیده ایران و عراق و منطقه سنگینى میکند.
آقای وزیر، در پایان صحبتهایش پا را فراتر از وظیفه محوله خود گذاشته و براى روزه داران در سال آینده نیز خط و نشان کشیده و میگوید”بدون دعوت قبلى هیچ فردى نمیتواند وارد ماه رمضان شود.” از قرار معلوم افتتاحیه و اختتامیه ماه رمضان سال آینده ربطى به”روئیت هلال ماه”و فتواى امامش ندارد، بلکه صدور کارت دعوت و اجازه ورود به این ماه از اختیارات تازه وزیر آموزش و پرورش رژیم اسلامى است؟!
اساسآ این ادعا ها ى واهى و پوچ چه ربطى به سفره خالى میلیونها انسان گرسنه در کشور آخوندزده ایران دارد که مسبب اصلى  تمام بلایا و مصائب اقتصادی و معضلات و مفاسد اجتماعی خود رژیم اسلامى و مجریان این تفکر ارتجاعى هستند؟ براى این گرسنگان چه فرقى میکند که بود و نبود”عالم”دست خدا باشد یا خامنه اى و شرکایش؟ مگر غیر از این است که اکثریت مردم ایران براى سیر کردن یک وعده شکم خود و فرزندانشان در لابلاى زباله هاى کوچه و خیابانها، در جستجوى لقمه نانى از پس مانده هاى سفره رنگین آخوندهای مفت خور و فرماندهان سپاه و بسیچ و قاتلین وزارت اطلاعات رژیم اسلامى، دوازده ماه سال، را روزه هستند؟
در ادامه، به بخش دیگری از سخنان ارتجاعى جناب وزیر مورد بحث در زمینه ولایت به منظور تطهیر و مشروعیت بخشیدن به”فیوضات امامش”در عرصه عمل، که بیشترجنبه فکاهى دارد اشاره کوتاهى خواهیم کرد.
نامبرده در این گردهمایى مى گوید”وظیفه داریم قلب دانش آموزان را به خدا نزدیک کنیم. به ١٢ میلیون دانش آموز و ٩٠٠ هزار معلم مدیون خواهم بود. به همین منظور ما به دنبال این هستیم که مدارس فعلى کشور را در آینده به ٣٠ هزار مجتمع آموزشى و پرورشى تبدیل کنیم، براى اداره این مجتمع ۶٠ هزار معلم  ورزش،۶٠هزار مشاور، ٩٠هزار مربى پرورشى، ٢٠هزار مربى بهداشت،۶٠ هزار مهندسIT  در مدارس داشته باشیم.”
فقر و گرسنگى ناشى از نظام سرمایه دارى جمهورى اسلامى در شرایط کنونى بر معیشت اکثریت قاطع مردم ستمدیده ایران نیازی به گفتن و ارائه آمار و ارقام ندارد. از سوی دیگر  فشار روحى ناشى از اعمال دیکتاتورى رژیم اسلامى بر مخالفین سیاسى و مردم معترض که به جز اقلیت محدودی کل جامعه ایران را شامل میشود و اعتراض روزانه آنها نشان از دورى و نفرتى دارد که دانش آموزان انقلابى و معلمان مبارز آنها که قرار است توسط این وزیر”قلبشان به خدا نزدیک شود”در پیشاپش صفوف معترضین به کلیت رژیم ارتجاعى_مذهبی و قوانین واپسگراى اسلامى آن، در دو سال گذشته را شاهد و ناظر بودیم. از کانالهای اطلاع رسانی و شبکه های تلویزیونی دیدیم که قلب مردم ایران چگونه با پاره کردن عکس رهبران ولایت، خمینى و خامنه اى در یک قدمى نیروهاى تا دندان مسلح رژیم اسلامى به هیجان آمده بود و آنها را زیر پا له و به آتش می کشیدند. بی شک خزعبلات وزیر”محترم”ضد آموزش و پرورش، برای کسانیکه آن را شنیده اند چیزی جز ایجاد نفرت و بیزاری به همراه نخواهد آورد .
وزیر آموزش و پرورش و رژیم آدمکش او، نه تنها باید جوابگوی ١٢ میلیون دانش آموز و ٩٠٠ هزار معلم باشند، بلکه باید جوابگوی خانواده هاى دانش آموزان و معلمین انقلابى و مبارزى باشند که در ملأ عام به دلیل رعایت نکردن حجاب اجبارى و دیگر شئونات اسلامی، به شلاق کاری و یا به دستور مسقیم خمینى و خامنه اى در طول ٣٢ سال گذشته بارها  در خیابانها و در زندانهاى رژیم اسلامى، توسط جلادان آنان، به رگبار مسلسل بسته شدند و جان شیرین هزاران انسان مبارز و انقلابی را گرفتند.
وضعیت نا به سامان اقتصادى و زندگى فلاکتبار مردم زحمتکش، افزایش روز افزون بیکارى، نرخ روز افزون تورم، آمار صعودى خود کشى بین جوانان، افزایش روزانه اعتیاد، فحشا و شرعیت بخشیدن به فروش عضوى از بدن براى امرار معاش و.. جایگاهى براى توهمات”رابطه نزدیک قلب ها به خدا”و بنده گان آن که افراد “ولایتمداری” از قبیل وزیر آموزش و پرورش و دیگر مزدوران حکومت اسلامی باشند، از همان روزهاى اول سر کار آمدن این حکومت جانی و آدمکش  نزد مردم مبارز و آزادیخواه ایران خریدارى نداشته و نخواهد داشت.
محتواى مصاحبه این وزیر مزدور رژیم اسلامى با توجه به تفکر ارتجاعیش فاقد اعتبار و ارزش علمى و انسانی است. اما آنچه که بیشتر از همه جاى تأسف و تأمل دارد وضعیت اسفبار جامعه اى است که پایه و فلسفه وجودى رژیم حاکم آن بر ایدئولوژى ارتجاعی_ مذهبی استوار است که تا مدتها  بعد از سرنگونیش نیز اثرات مخرب و زیانبار آن بر جسم و روح اکثریت توده هاى کارگر و زحمتکش جامعه، مخصوصآ جوانان و زنان سنگینى خواهد کرد.
 تنها راه نجات مردم ستمدیده از شر این توهمات، مبارزه متشکل و سازمانیافته، همگام و دوشادوش طبقه کارگر آگاه و رزمنده با شرکت و پشتیبانى زحمتکشان براى سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى است. آنگاه و در ایران بدون حکومت اسلامی و  بر ویرانه های این حکومت مذهبی، امکان تدریس علم و فن آوری در مدارس و دانشگاهها و دیگر نهادهای آموزشی ممکن خواهد شد و در چنین شرایطی است که علم جای خرافه را خواهد گرفت  و در قلب ها به جای کینه، عشق، محبت، احترام و رابطه انسانی خواهد روئید.
١٨ شهریور ١٣٩٠ گ شهریور ۱۳جمعه ۱۸ شهریور ۱۳۹۰۹۰ عه ۱۸ شهریور ۱۳۹۰