در پس این سریالهای جنجالی کدام منافع وجود دارد؟

مهدی سامع
mehdi_samee@yahoo.com

هر روز شاهد سریالهای نمایشی و جنجالی از مسافرتهای احمدی نژاد و حرفهای تحریک کننده او هستیم. با دیدن این نمایشهای مسخره و این افسار کسیختگی بیمارگونه این سوال مطرح می شود که آیا در پس این عربده کشیها که با اعتماد به نفس کاذبی عرضه می شود سیاست مشخص و منافع اقتصادی معینی وجود دارد و یا این سریالهای مبتذل را باید به حساب کوته فکری یک کوتوله سیاسی گذاشت که با هذیان گویی موقعیت ضعیف ولی امرش را توجیه می کند.

در این تردیدی نیست که احمدی نژاد بیش از یک کوتوله سیاسی نقشی در ولایت خامنه ای ندارد و همه ی جارجنجالهای او نمی تواند ضعف و بن بستهای نظام را لاپوشانی کند. اما بسیار اشتباه خواهد بود که کف بر دهان آوردنها را تنها به حساب رذالت پیشگی او و هذیان گوئیهایش گذاشت.
یدون تردید در پس همه ی این جار و جنجالها منافع سیاسی و اقتصادی مشخصی نهفته است که در مورد جنبه های سیاسی آن و اعلام جنگ نظام ولایت فقیه به مردم ایران و جامعه جهانی بارها توضیح داده شده است. در عرصه اقتصادی احمدی نژاد که مزورانه خود را مدافع گرسنگان و بی چیزان اعلام می کرد، بیس از همه ی کارگزاران رژیم به چپاول مردم پرداخته و زندگی مردم را به تباهی کشیده است. تمام برنامه های اقتصادی احمدی نژاد برای بازگذاشتن دست پاسداران و کارگزاران امنیتی نظام در غارت و چپاول مردم است. کابینه نظامی امنیتی احمدی نژاد که از سرسپرده ترین افراد نظام به ولایت خامنه ای تشکیل شده است با غارت و استثمار مردم ایران، زندگی ایرانیان را به تباهی کشیده است.
در اخبار ماه گذشته آمده بود که حقوق معوقه کارگران الیاف شیروان به ۲۸ ماه رسیده و کارگران یخچال سازی لرستان نیز چهار ماه است که حقوق نگرفته اند. روزنامه اعتماد ملی در شماره روز سه شنبه ۱ خرداد ۱۳۸۶ خود خیر مرگ ۱۱ کارگر  در همدان را داده است. این روزنامه به نقل از رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت نوشته که ۱۱ کارگر «در کارگاههای سیلیسکوبی منطقه ازندریان همدان  به خاطر استنشاق هوای نامناسب و فقدان سیستم تهویه جان باختند.»
در حالی که به گفته نیکزاد دبیر انجمن پژوهش کار، میزان خط فقر  امسال به  ۵۰۰ هزار تومان رسیده (روزنامه هم میهن ۲۰ خرداد) حداقل حقوق کارگران حدود ۱۸۰ هزار تومان تعین شده و تازه این برای کسانیست که کار می کنند و زندگی ملیونها تن از زنان و مردان ایرانی که بدون کار در فقر و بی خانمانی به سر می برند در حد فاجعه است. و این در حالیست که در ایران «حدود ۲۰ درصد از مردم کسانی هستند که حدود ۷۰ در صد از سرمایه را در اختیار دارند.» (روزنامه تهران امروز: شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶) و «رشد افسارگسیخته نقدیندگی در کشور که به گفته برخی اقتصاددانان رشد آن در دولت نهم دو برابر کل رشد نقدینگی از ابتدای خلق پول در کشور تا سال ۸۳ است، موج نگرانی را سبب شده است.» (روزنامه همبستگی: ۲۹ فروردین ۱۳۸۶) وقتی طی دو سال ۶۰ هزار میلیارد تومان به نقدینگی کشور افزوده می شود، جای تردیدی باقی نمی گذارد که احمدی نژاد و باند نظامی امنیتی او در حال غارت همه ی منابع کشور و استثمار وحشیانه مردم هستند.
در کشوری که حداقل حقوق ۲٫۵ برابر کمتر از میزان خط فقر است و «سیب زمینی به قیمت هر کیلو هزار تومان رسیده است»( روزنامه جمهوری اسلامی :۶ خرداد ۱۳۸۶)، و «۳۸۰ هزار کودک ۱۰ تا ۱۴ ساله در سراسر کشور کار ثابتی دارند و حدود ۳۷۰ هزار کودک به عنوان کارگر فصلی مشغول به کار هستند. ….و هر ساله تعداد قابل توجهی از کودکان به دلایل مختلف مجبور به ترک تحصیل می شوند و مشغول کارهایی چون واکس زنی، دستفروشی، زباله گردی و کار در کارگاههایی هستند که برای آنها جز بیماری و دور ماندن از تحصیل که حق اولیه آنهاست، چیزی به همراه نخواهد داشت»(روزنامه اعتماد ملی:۲۲ خرداد ۱۳۸۶)، و «از ۸۰ هزار تخت بیمارستانی موجود در کشور ۴۰درصد آنها عمری بالای ۲۵ سال دارند و عمر  ۱۵‌‌ ‌هزارتخت بیمارستانی بیش‌ از‌‌ ‌‌۵۰ سال است»(روزنامه همبستگی:۳۱ خرداد ۱۳۸۶)، پاسدار احمدی نژاد مدعی می شود که رسالتش «پا در کفش» قدرتمندان کردن است.
روز پنجشنبه۲۰ اردیبهشت ۸۶  احمدی نژاد در جمع فرماندهان بسیج می گوید:«اینها رسما به من پیغام می‌فرستند که پا در کفش ما نکنید تا ما با شما کاری نداشته باشیم. ما آمده‌ایم پا در کفش شما کنیم.»
احمدی نژاد در یکی از مسافرتهای خود با حمله به رقبا می گوید:«قلدری که شیلنگ هشت اینچ به بیت‌المال وصل کرده و با یک پمپ و برق سه فاز می‌مکد و به حساب و به جیب خود می‌ریزد و بستگان خود را متنفع می‌کند، عده ای می گویند چه‌طور جلوی او را می‌گیرید؟ او با تو برخورد می‌کند پس ول کن، سکوت کن. من می‌گویم مردم به من رای دادند که دست این قلدرها را از بیت‌المال قطع کنم و اگر بنا باشد در مقابل تبعیض ساکت شوم این مسئولیت یک ریال هم برای من ارزش ندارد.»(روزنامه ایران: شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۶)
این کسانی که احمدی نژاد می خواهد پا در کفششان کند و دستشان را از بیت المال کوتاه کند، چه کسانی هستند؟ آیا این کسان شامل افرادی که طی دو سال ۶۰ هزار میلیارد تومان به اندوختگی خود افزوده اند هم می باشند؟  و آیا این  کف بر دهان آوردنها فقط برای لاپوشانی کردن چپاول و غارت مردم به وسیله احمدی نژاد و باندهای نزدیک به او نمی باشد؟
برای پاسخ به این سوالها به دو قسمت از نامه  ۵۷ تن از کارشناسان و استادان دانشگاه به احمدی نژاد که روزنامه اعتماد  در روز دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۶ آن را به چاپ رسانده استناد می کنم.
در این نامه آمده است: «هزینه های جاری دولت که در سال ۱۳۸۳ در حدود ۲۲۱ هزار میلیارد ریال بود، در سال ۱۳۸۴ به ۳۱۸ هزار میلیارد ریال و در سال ۱۳۸۵ به ۴۰۱ هزار میلیارد ریال افزایش یافت. پیش بینی می شود که در سال جاری این رقم به حدود ۵۰۰ هزار میلیارد ریال برسد.» و در بخش دیگر این نامه نوشته شده: «در دو سال اخیر ارزش واردات کشور در هر سال بالغ بر ۴۱ میلیارد دلار بوده است(گزارش های بانک مرکزی). سیل واردات محصولات کشاورزی و صنعتی آسیب جدی ب