بیاد عزیز از دست رفته، رهبر کمونیست منصور حکمت!

اسماعیل مولودی  

بیگمان همگى انسانهای آزاده و کمونیست با نظرات منصور حکمت و نقش جدی و تعیین کننده اش در حیات دادن دوباره به کمونیسم در  ایندوره  آشنایى دارند. عمق فقدان او را در این دنیاى نا برابر و در این موقعیت حساس وضعیت سیاسى ایران ژرفتر احساس میکنند. منصور حکمت از میان ما رفت ولى دریایى از ایده هاى برابرى طلبانه, رهنمود هایی جدی براى ایجاد دنیایى بهتر را در پیشرو ما قرار داده.

دنیا باید بدان که پنج سال پیش یکى از رهبران بزرگ و انساندوست خودرا از دست داد. اما رهنمود هایش زنده اند همیشه با ایده هاى انسانى اش و تلاش بیوقفه اش براى دنیایى بهتر. دنیایى که از هرگونه ستم و استثمار برى باشد در خاطره های هزاران کمونیست و میلیونها انسان برابری طلب زنده است.
آرى منصور حکمت در مقابل نظم نوین ایستاد در زمانی که اکثر تشکلهایى که خود را کمونیست و یا مارکسیست میخواندند چه در ایران چه در دیگر نقاط دنیا اسم خودرا عوض کردند و خودرا دمکرات یا لیبرال نامیدند.

منصور حکمت به انسان هویت واقعى خودرا داد. او نوید بخش آسایش و رفاه است، برابرى و حرمت انسان را زنده کرد و با تمام توان با نوشته, با سخنرانیهایش شجاعانه از برابرى انسانها دفاع میکرد. تنها کسى است که تاکنون صریح و روشن بارها و بارها در مورد لغو اعدام با جزئیات نوشته و صحبت کرده. تنها رهبر مارکسیستى عصر حاضر است که در باره کورتاژ و برابرى زن و مرد در حرف و در عمل تلاش نمود و ایده های انسانیش را چراغ راهنمای میلیونها زدن و مرد برابری طلب کرد. رهایى طبقه کارگر را بر هرگونه افکار پوسیده مائویى ویا ریاکارانه بلوک شرق و مالیخولیاهای چپ سنتی ترجیح داده، مارکس را از زیر آوار نظرات غیر کمونیستى بیرون آورد. در ادامه پویایى نظرات خود اجازه نداد که مقررات تشکیلاتى جلو صلابت نظرش را بگیرد. وقتى متوجه شد که ناسیونالیسم و تشکیلات چیگرى در حزب کمونیست ایران منافع کارگرى را لگدمال میکنند. فراکسیون کمونیسم کارگرى را در درون حزب کمونیست سازمان داد. در مقابل عربده کشى هاى بوش ایستاد، در مقابل هجوم وحشیانه سرمایه به مارکس ایستاد (زیرا فروپاشى دیوار برلین بهانه تازه اى شد که سرمایه دوباره به کمونیسم بتازد) منصور حکمت در اولین کنفرانس کادرهاى کمونیسم کارگرى در تابستان سال ۱۹۹۰ با صداى رسا گفت؛ (رفقا ما باید مارکس را از زیرآوار سرمایه دارى دولتى بدر آوریم. مارکس را باید زنده کرد. سرمایه هیچ رفاه و آسایشى براى بشریت بوجود نیاورده و بوجود نخواهد آورد) او اعلام کرد مارکس مظهر عدالت اجتماعیست. برابرى زن و مرد، رفاه و آسایش ، آزادى هاى فردى و اجتماعى تنها با مارکس میسر است . این را باید به همه گفت و مارکسیسم دروغین را باید افشا و رسوا کرد. منصور حکمت نوید طبقه محروم جامعه شده. مارکسیسم بورژوایی، چپ سنتی، تشکلهاى غیر مارکسیستى که خودرا مارکسیست میخواندند به نقد کشیده و راه درست را در پیش پاى کمونیستها گذاشته است.

راستى اگر منصور حکمت نبود؟
مارکسیسم شفافیت امروزه خودرا نمى یافت. هزاران کمونیست راه اصلى خودرا در ایران و بخشا در جهان نمیافتند. کسى نبود مثل منصور حکمت جسور و شفاف از حرمت انسان، از رفاه و آسایش انسان به این روشنى صحبت کند. کسى نبود که در مقابل عربده کشى هاى سرمایه اینجورى به ایستد و مارکس را دوباره به خیابانها بیاورد. راستى اگر افکار روشن و انسانى او نبود چه کسى در فکر پناهندگان, زنان و کودکان بود؟ چه کسى در مورد لغو حکم محکومینى که منتظر چوبه دارند سخن میگفت؟

راستى اگر منصور حکمت نبود؟ بنظرم دنیا سیاه تر بود، مبارزه جدى در مقابل سرمایه نمیشد، مارکس در کتابخانه ها خاک میخورد. آرى منصور حکمت مارکس را بخیابان ها بر گرداند.

در پنجمین سالگرد مرگ نا بهنگامش بدینوسیله مراتب همدردى خودرا با شما رفیق عزیز آذر ماجدى و بستگان منصور حکمت عزیز و همه کارگران مبارز، انسانهای آزاده و برابری طلب ابراز میدارم. با این امید که دوباره حرمت و کرامت انسان در صدر برنامه احزاب قرار گیرد و به این امید که خرده بورژوایی و مارکسیسم دروغینش هر چه بیشتر افشا شوند تا شفافیت کمونیسم کارگری منصورحکمت زیر آوار چپ سنتی گم نشود.

زنده باد کمونیسم کارگری
زنده باد منصور حکمت

اسماعیل مولودی
۲۵ جون ۲۰۰۷