پیام به رفیق نسان نودینیان و رفقای مستعفی از حزب حکمتیست!

مهرنوش موسوی

رفیق نسان عزیز!

من هم مانند تعداد زیادی از رفقای دیگر، بسیار بسیار متاسف و متاثر شدم وقتی که خبر استعفای شما و رفقای دیگر را را از حزب حکمتیست دیدم. شما یکی از کمونیستهای با سابقه در این جنبش بوده و هستید. مردم مبارز و شریف و انقلابی سنندج و مریوان و سایر شهرهای کردستان شما و یاران دیگر را میشناسند. من مطمئنم که مردم هم از شنیدن این خبر مثل من غمزده و متاسف شده اند.

 بدون شک استعفای شما از حزب یک تاثیر اجتماعی دردناکی روی مبارزه مردم محرومی دارد که وجود امثال شما مایه امیدواری قلبهای آنان بوده است. نفس اینکه مثلا فردی مثل شما و یا رفقای دیگر بعد از ۳۸ سال سابقه مبارزه متشکل و متحزب، اکنون مجبورند  بدون تشکل و تحزب، با دست خالی برای عدالت مبارزه کنند بسیار اسفناک است. من نمیخواهم در باره تصمیم شما به ابراز نظر بپردازم. مهمتر از همه برای من این است که لااقل به خود شما اعلام بکنم که استعفای شما برای من علی السویه نیست. یک خبر ناگوار است. راحت نمی توانم از آن بگذرم. برایم جدا ناراحت کننده است. شما و امثال شما را منصور حکمت از سر راه پیدا نکرده بود. وجود شما حاصل جنگ یک طبقه ایی است در یک جدال خونین. ۳۸ سال دیگر باید این جنبش خون دل بخورد، زحمت بکشد، از کوره راهها عبور کند تا افرادی مثل شما را در صفوف خود جای بدهد. میخواستم بدانید که احترام و علاقه من به شما و همه رفقای مستعفی از حزب مطلقا دچار تزلزل نمی شود. جایگاه سیاسی و اجتماعی شما در جنبش محرومان و بردگان مزدی این مملکت بعد از ۳۸ سال مطلقا تغییری نمی کند. شما همچنان در نزد من و بسیاری از همسنگرانتان جزو شریفترین، بالاترین و انقلابیترین الیت کمونیسم کارگری هستید. من ذره ایی در عمق اعتراض کمونیستی شما به این جهان سیاه شک نمی کنم. مطمئنم که با وجود خروجتان از حزب، راه خود را برای تحقق آرمان کمونیسم کارگری پیدا میکنید. به قول منصور حکمت کسی که در نقد مارکس از بردگی مزدی شریک شد، نمی تواند ساکت بنشیند، نمی تواند برگردد. ممکن است جبر زمانه و مسائل بیشماری آدمی را وادار به تصمیماتی در زندگی سیاسی خود بکند، اما آن اعتراض و نقد مارکسی که در قلوب آدمی جاگیر شده است، سر جای خود باقی خواهد ماند. من بسیار متاثر و متاسفم که شما هم به صف دوستداران حکمت پیوسته اید که جبرا برای اعتراض خود دست خالی مانده اند. ایمان دارم که راهی برای غلبه این مشکلات خواهیم یافت. به سهم خودم، به عنوان یک کمونیست کارگری و عضو کمیته مرکزی حزب حکمتیست هر چه توان دارم صرف این خواهم کرد تا مقدرات تشکل و تحزب کمونیستهای بیشماری هر چه بیشتر و بیشتر فراهم بشود. موانع رفع شود. مطمئنم که همین امروز با همه شما در اردوی کار و در جنگ علیه سرمایه و دولت جنایتکار اسلامی دوش به دوش هم خواهم ایستاد. متاسفانه راه ما در نبود رهبر عزیزمان منصور حکمت، بسی سخت و دشوار شده است. راه دیگری نداریم. باید این راه را برویم. میدانم که راه شما با دست خالی از این هم دشوارتر خواهد بود. چاره نیست. باید موانع را رفع کنیم. ما مرجع امید مردم زیادی هستیم. امیدوارم که در جهت تحقق این امر ولو اینکه اکنون در بیرون حزب حکمتیست قرار دارید همراه همدیگر همچنان این راه سخت و دشوار را برویم. برای شما، برای اسد عزیز که میدانم زندگی و هست و نیستش را در این راه گذاشته است، برای عبدالله کهنه پوشی که احترام زیادی برایش قائلم، برای محمود عزیز که میدانم این سختترین تصمیم زندگی اش بوده است، شاهد و ناظر تلاشهایش بوده ام، برای پروین که میدانم مرارتهای زیادی متحمل شده است و برای رستم که سالیان سال است برای آزادی و برابری مبارزه میکند آرزوی موفقیت و پیروزی دارم. ما همه جزو اعضاء یک جنبش هستیم. جنبشی که منصور حکمت با درایت، با کالیبر بالا و ژرف رهبری بهترینها را گرد خود آورده بود، این جنبش با وجود تحمیل ناملایمات زنده است، چرا که مبارزه برای شان و حرمت انسان از بین رفتنی نیست. ما همه اعضاء این جنبش عظیم هستیم. رویتان را میبوسم. در مبارزه برای برپایی انقلاب کارگری و یک جهان بهتر و در شان بشریت برایتان آرزوی بهترینها را دارم.
موفق باشید.