نجات دهندگان و نجات شوندگان….!

داشتم مطلبی میخواندم که با ایمیل ارسال شده بود و فراخوان داده بود برای نجات یک فقره دریاچه ازطریق فیس بوک و اینترنت ! خیلی زور زدم که چه باید کرد و از ۵۰۰۰ هزار کیلومتری و صفحه مجازی و تبعید و با چنین حاکمییت اسلامی که برای انسانش هیچ ارزشی قائل نیست…. چطورمیشود یک دریاچه و یا سدی را نجات داد….؟ شاید هم بخشهایی از اپوزسیون از نجات کل ایران کوتاه آمده و دست به نجات سد و دریاچه و پاسارگاد زده باشد…. که ناگهان مطلب دیگری رسید و من شرمنده که دراین فراخوان نمیتوانم فعال باشم …!
مطلب دومی را خواندم و بعد ازکمی کلنجار بالاخره به خودم آمدم و قانع شدم که چنین رویکردی فقط ناشی ازجهل است و دگرهیچ ! منظورم از جهل هم موضوع مشخصی است که فرد یا افراد مربوطه راجع به آن بدون اشراف کافی سخن میگویند و مینویسند . مطلب ” چرا از تاریخ تجربه نمی آموزیم  از “ن فاضل” همین مورد مشخص است . حرفش را به خوبی و صریح گفته ، ولی نحوه سوال کردنش به گونه ای است که انگاری تازه با پدیده ای به نام مجاهدین و تفکرشان آشنا شده است . ابتدا خلاصه سوالات ن فاضل به زبان ساده :
الف : سازمان مجاهدین با رهبرعقیدتی اش که همان ولایت فقیه است چه نوع حکومتی بعد از ولایت فقیه درنظردارند و چنین حکومتی که مد نظررهبرعقیدتی است قراراست ازکدام بیراهه به آزادی و سکولاریسم برسد !؟
ب : نحوه برخورد رهبرعقیدتی دررابطه با نیروهای سیاسی دیگر که هنوز هم برآن پای میفشارد و همه را خائن و سازشکارو مزدور و اینا میبیند….بوی خون میدهد !
ج و د و….و بالاخره اینکه : مجاهدین نیز اکنون در سر فصلی هستند که می‌بایست در راستای تسریع مقاومت و کسب اعتماد هر چه بیشتر مردم، به طور شفاف به تمامی‌ ابهامات آنها پاسخ گویند.
 
بارها نوشتم و گفتم و دیده بودم که رهبرعقیدتی ( مسعود رجوی ) معتقد است که نباید به هیچ کس پاسخگو باشد به جز خدا ! و خودش را البته خدای ماده وعاری ازهرگونه عنصراستثماری هم میداند پس موضوع پاسخگویی به هر سوالی ازطرف مجاهدین با همین مختصات فعلی شان ، آب درهاون کوبیدن است . به عبارت دیگراگر خامنه ای و سیستم حاکم کنونی اهل جواب و سوال و منطق بود این یکی ولایت فقیه درسایه هم هست ! هیچ نیرویی به زعم رهبرعقیدتی اهل مبارزه نبوده است و تصفیه خونین در تقدیربود اگردریک سناریو سیاه به حاکمییت میرسیدند . این بیان صریح شخص مسعود رجوی درنشستهای طعمه در سال ۱۳۸۰ بود : اگرما مجاهدین به قدرت برسیم مجبوریم برای بقاء خودمان با بورژوازی غیرملی تصفیه خونین داشته باشیم …!
مجاهدین سالهاست نیازی به کسب اعتماد مردم ندارند چون اساسا با عنصراجتماعی رابطه و کاری ندارند ! هرچه هست قلاب کردن خودش ( رهبر) به بالای انواع دست خردرحاکمییت است تا زودتربه حاکمییت برسد . درساختاروبافت کهنه و کپک زده فکری و سیاسی و حتی تشکیلاتی مجاهدین تا به امروز هیچ تکان کوچکی دیده نشده است . هنوز رهبرعقیدتی باید مثل امام زمان ابله وشارلاتان غایب باشد وازغیبت برای اسیران قرارگاه اشرف نشست و توجیه و حرف بزند وآرامشان کند و بعد از تمام شدن همه تابلوهای شش ماهگی یا ۲ سالگی یا ۲۵ سالگی سرنگونی ،  این بارازجنگ صد برابر بگوید ! حالا جنگ با کی و کجا و چگونه ….بماند !
هنوزعراق و مردن درعراق و بازی احمقانه عاشورا برای نیروهای بدنه ارزش است . هنوز هرشش ماه و شاید هم ۳ ماه یک بارازاسیران اشرف با انواع توجیهات و تحلیلهای تخمی امضاء و تعهد میگیرند ! هنوز رئیس جمهورازقلب پاریس برای اسرای قرارگاه اشرف کال کنفرانس میگذارد و تشویق میکند که مقاومت کنید ! هنوز هم هیچ حرف جدی و منطقی وتحلیل درستی یافت می نشود…  مثل ۲۳ سال گذشته به جزانقلاب ایدئولوژیک منگل ساز ابدی ! هنوزهم هرجنبنده ای درخارج ازقرارگاه اشرف است بی شرف و خائن است و هنوز روشنفکرانی هستند که سکوی تبلیغاتی طرف میشوند و فکرمیکنند باید منتظرمعجزه ازطرف این تفکربمانند تا علف سبز زیرپایشان درآید . وچرا جماعت روشنفکری هنوز برایشان مشخص نشده است که رهبرعقیدتی با تمام حواشی خودش همان ولایت فقیه است ؟ و اگرهنوز رهبری مجاهدین با همان ارزشهای ولایت دنبال رسیدن به حاکمییت است که نیازی به موشکافی بیشترنیست نیازی نیست به سوالی جواب بدهند . وقت خودتان را تلف نکنید !
 
ولی با این همه و ازهمین صفحه مجازی به نجات انواع سدها بشتابم و با سطل آب تزریق کنم به سد و دریاچه و کل ایران و زمین ! حداقل اگرهم خنده دارو غیرواقعی به نظرمیرسد ولی با جان و زندگی انسانها درکوتاه مدت بازی نمیکنیم . تلاش برای نجات هرپدیده ای خیلی خوب و مثبت است و لی بهترش این است که بدانیم چه چیزی قراراست نجات پیدا کند و چگونه !؟ ازنجات انسانها شروع کنیم و عملی که شدنی است .
 
اسماعیل هوشیار
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
چهارم سپتامبر۲۰۱۱
 info.tipf.www