در حاشیه درگیریها بر سرآب دریاچه ارومیه , راه حل مسئله دریاچه ارومیه سرنگونی جمهوری اسلامی هست

بنا به اخباری که توسط هرانا گزارش و بتاریخ ۵ شهریور ماه در سایت اخبار روزدرج شده است، درگیریهای شدیدی بین مردم شهرهای ارومیه و تبریز و نیروهای امنیتی رژیم صورت گرفته است. بنا به این گزارش، بدنبال رد طرح دو فوریتی “آبرسانی دریاچه ارومیه” توسط مجلس شورای اسلامی فعالین حقوق مدنی فراخوان تجمع اعتراضی میدهند و نیروهای امنیتی برای جلوگیری از این تجمعات به خیابانها گسیل مشوند. چندین نفر در این درگیریها در اثر پرتاب گاز اشگ آور زخمی میگردند و شیشه های مغازه ها و باجه های تلفن توسط نیروهای امیتی شکسته میشوند. همچنین تعداد زیادی از معترضین توسط نیروهای رژیم دستگیر میشوند. این اولین بار نیست که مردم معترض بر سر این مسئله با نیروهای امنیت رژیم درگیر میشوند. این مسئله برای چندین سال مطرح بوده و موجب درگیریها شده است.  دو سوال اینجا به ذهن آدم می آید. اول اینکه چرا مردم آذربایجان به خشک شدن دریاچه ارومیه همچو حساسیتی نشان میدهند و حاضرند برای حل مسئله خود را در مقابل نیروهای وحشی رژیم قرار دهند. سوال دوم این است که چرا رژیم در برابر مردم معترض به خشک شدن آب دریاچه نیروهای امنیتی خود را وارد خیابانها میکند و مردم را مورد ضرب و شتم قرار داده و دستگیر میکند؟ 
دریاچه ارومیه یکی از بزرگترین دریاچه های نمک د ر دنیاست و از طرف یونسکو بعنوان محیط تحت محافظت ثبت شده است. آب این دریاچه به سرعت کاهش می یابد و بر مقدار نمک آن افزوده میشود بطوریکه  طی حدود شش سال گذشته اندازه این دریاچه به نصف تقلیل یافته. کارهای کشتیرانی و قایقها تماما تعطیل شده و مردم یکی از بزرگترین امکانات  شنا وتفریحی خود را از دست داده اند. علاوه بر در خطر قرار گرفتن موجودات زنده داخل و اطراف دریاچه در اثر افزایش نمک و کمبود اکسیژن، زندگی و سلامت مردم اطراف دریاچه هم مستقیما مورد تحدید است. آلودگی محیط اطراف به نمکهای معدنی دریاچه  بر اثروزش بادها و طوفانها عوارض تنفسی و سایر مسائل سلامتی را به همراه خواهد داشت.  از فاکتورهای دخیل در خشکی دریاچه ارومیه میتوان به خشکسالی، استفاده بیش از حد از منابع آب زیر دریاچه و تاسیس سدها بر مسیر رودخانه های منتهی به آن اشاره کرد. بنا به تخمینهای مقامات رژیم نزدیک سه میلیارد دلار برای حل مسئله خشکی دریاچه ارومیه لازم است.
بنابر این مساثل کار و اشتغال، تفریح وشنا، محیط زیست و سلامتی بلافاصله و فوری مردم اطراف دریاچه ارومیه و حتی دورترها مطرح هستند. هر کدام از این موضوعات و هر ترکیبی از آنها برای خواست حل فوری مسئله کافی هستند و در خود مسائل مهم و قابل توجهی میباشند. حساسیت مردم و جوانان به این مسائل نشانه رشد و بلوغ اجتماعی و سیاسی آنهاست. موضوع مقاومت و اعتراض مردم اما فراتر از این مسائل است. مثل هر اتفاقی از قبیل باخت و برد در بازیهای فوتبال، موسیقی و فیلم، ماهواره ها، کوهنوردی، شنا، فرم و اندازه لباس، شکل و طول مو، روزه خواری، آب بازی و غیره و غیره مسئله اساسا سیاسی هست. هر مسئله ای در جمهوری اسلامی سیاسی هست. مردمی که در خیابانها علیه بی توجهی رژیم به خشک شدن دریاچه اعتراض میکنند کلی مسائل دیگر هم دارند که پشت این مسئله پنهان است و بنا به توازن قوا مطرح میشوند و به میدان میایند. آن جوانی که خطر دستگیری، زندانی شدن، شکنجه، محرومیت از کار و تحصیل، و حتی کشته شدن بدست نیروهای وحشی رژیم را به جان میخرد و در اعتراض به مسائل مربوط به محیط زیست  و سلامتی به میدان میاید خشم و نفرتش از رژیم بسیار فراتر از مسائل مربوط به دریاچه و محیط زیست است. مسئله دریاچه منفذیست که جوانان خشم تلنبار شده خود را از طریق آن به نمایش میگذارند. همانطور که بر سر بستن روزنامه سلام در سال ۷۸ به میدان آمدند و ۱۸ تیر را آفریدند، همانطور که در چند سال پیش جوانان آریاشهر مزدوران امر به معروف و نهی از منکر را گوشمالی دادند، همانطور که بارها بر سر کوچکترین مسائل که هیچ ربط مستقیمی به سیاست ندارند با نیروهای رژیم درگیر شدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دادند و همانطور که در سال ۸۸ به بهانه انتخابات وارد میدان نبرد شدند و رژیم را تا پرتگاه سقوط بردند. مردم و جوانان دنبال بهانه هستند تا به عمر ننگین رژیم خاتمه دهند و اینکار را خواهند کرد.

درست به همین خاطر است که رژیم برای هر تجمع کوچک و بزرگی نیروهای سرکوب خود را وارد میادین و خیابانهای شهرها میکند. درست به همین خاطر است که رژیم تلاش میکند هر اعتراضی را نسبت به هر موضوعی که باشد و در هر سطحی که باشد در نطفه خفه کند. رژیم میداند که در سال ۸۸ دستهای غیبی بی بی سی و سی ان ان و اطلاح طلبان و سبزها و اکثریتیها و توده ایها و …. آن را از دست مردم انقلابی نجات داد و اگر بار دیگر یک اعتراض و رودرروئی بزرگی صورت بگیرد تکه بزرگش گوشهایش خواهد بود. رژیم اینرا هم میداند که هر نبرد کوچکی این پتانسیل را دارد که به یک جنگ تمام عیار و نهایی تبدیل شود. از این روست که هر تجمعی با گسیل گله های بسیج و سپاه روبرو میشود و وحشیانه سرکوب میگرد.
همانطور که گفته شد حل مسئله دریاچه ارومیه حدود سه میلیارد دلار پول لازم دارد. این مبلغ در مقایسه با ثروت و دارائیهای افشا شده مقامات بالای رژیم چیزی نیست. ثروت هر کدام از دایناسورهای دزد و تبهکار رژیم از مرز ده ها و صدها میلیارد دلار میگذرد. هزینه تامین فعالیتهای جنایتکارانه تروریستهای اسلامی حماس و حزب الله و رژیم فاشیست سوریه را هم در نظر داشته باشید. فقط یک قلم از دزدیهای سران رژیم مبلغ ۱۸ میلیا رد دلاری بود که چند سال پیش در مرز ترکیه کشف شد. فقط با این پول میشد مسئله  دریاچه ارومیه و پنج دریاچه شبیه آن را حل کرد. فقط با ثروت باد آورده خامنه ای و یا رفسنجانی میشود کل مسئله محیط  زیست ایران را حل کرد. پس چرا مسئله دریاچه ارومیه حل نمیشود؟
 اول اینکه اگر سهم آقازاده ها و پیمانکاران عمده و خرده را به حساب بیاوریم سه میلیارد را شاید مجبور شیویم به ده ضرب کنیم تا بشود سی میلیارد که میشود یک هزینه هنگفت. دوم اینکه مسئله در حال حاضر سیاسی هست و اگر چه بعد مدنی ان هم قابل توجه است و به نوبه خود مهم است. مسئله سیاسی هست به این دلیل که یک تاریخ چند ساله مبارزه برای حل آن وجود دارد و بدلیل اینکه مردم مستقیما برای حل آن به میدان آمده اند. تسلیم رژیم در برابر این خواست مردم خواستهای مشابه دیگری را به میدان خواهد آورد و بر قدرت مردم خواهد افزود. سوم اینکه دولت و حکومت اسلامی اساسا برای حل مسائل مردم بوجود نیامده و همچو هدفی را دنبال نمیکند.  جمهوری اسلامی برای سرکوب انقلاب آزادیخواهانه و برابری طلبانه ۵۷ از طرف دول اروپا و آمریکا و نیروهای مرتجع ملی اسلامی سر هم بندی شد. کاری را که شاه نتوانست بکند، یعنی سرکوب و به شکست کشاندن انقلاب ۵۷، رژیم اسلامی به اتمام رساند.و دلیل چهارم و مهم اینکه سران رژیم میدانند که عمر پر از دزدی و تبهکاری و جنایتشان دارد به آخر میرسد و بنابر این هدف اول و آخر سران رژیم این است که بار و بندیلشان را ببندند و برای روزهای فرار و مخفی شدن و برای هفتاد نسل آینده شان ره توشه جمع کنند. رژیم اسلامی هرگز یک رژیم متعارف سرمایه داری نبوده و در پس انقلاب ۸۸ مردم ایران و در بطن انقلابات جهانی که دیکتاتورها را یکی پس از دیگری از تخت به زیر میکشد و به پای میز محاکمه میاورد ابدا چنین نیست. این رژیم رژیم یک مشت اوباش مسلح است که هیچ پایگاهی در میان مردم ندارد و برای ادامه حکومتش راهی جز کشتار و شکنجه و زندان و سرکوب ندارد.

راه حل چیست؟
برای حل درست، واقعی و اساسی مسئله دریاچه ارومیه و هر مسئله دیگری باید این رژیم را پایین کشید. راه حل مسئله دریاچه ارومیه سرنگونی جمهوری اسلامی هست. اما باید به بعد مدنی قضیه هم توجه کافی داشت و مبارزه در این بعد را هم با جدیت به پیش برد. بدست آوردن هر خواست مدنی در خود مهم است. باید برای تحقق خواستها مدنی در هر زمینه ای تلاش کرد. هر پیروزی در بدست آوردن خواستهای مدنی علاوه بر اهمیت در خود قدمی هست در بدست آوردن خواستهای مدنی دیگر و همچنین قدمیست برای تحقق خواستهای سیاسی و سرنگونی رژیم. مسئله دریاچه ارومیه اما بخاطر ابعاد وسیع کار و اشتغال و محیط  زیست و سلامتی بلافصل مردم از یک اهمیت خواصی برخوردار است. باید سر این مسئله یقه رژیم را محکم گرفت و ول نکرد. برای اینکار باید کمیته ای برای پیگیری مسئله تشکیل داد و امر مبارزه برای حل مسئله را بطور سازماندهی شده پیش برد. اما فعالین مبارزه برای حل مسئله دریاچه ارومیه نباید بعد سیاسی قضیه را از نظر دور دارند. حتی برای حل مسئله در بعد مدنی باید فشار سیاسی را بر گردن رژیم گرفت. راه حل اساسی سیاسی هست. راه حل تمام مسائل مدنی در ایران سیاسی هست. راه حل مسئله دریاچه ارومیه سیاسی هست. راه حل سرنگونی جمهوری اسلامی هست. برای حل مسئله دریاچه ارومیه باید جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم. برای سرنگونی جمهوری اسلامی باید سازمان بیابیم و تحزب داشته باشیم.  برای سرنگونی جمهوری اسلامی آماده شویم.