مصاحبه اسماعیل ویسی با عبدالله دارابی در رابطه با حملات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و دولت ترکیه به کردستان

اسماعیل ویسی: چندین هفته است که زندگی ساکنین بخش هایی از کردستان عراق در نتیجه حملات و لشکر کشی های زمینی و هوائی جمهوری اسلامی و دولت ترکیه به بهانه مقابله با نیروهای مسلح ” پژاک و پ. کا. کا ”  با وارد کردن خسارات مالی و تلفات جانی و ویران شدن روستاهای مسکونی شان به خاک و خون کشیده شده است. بنظر شما هدف از این لشکر کشی  و حملات چیست؟  

 

عبدالله دارابی: حملات وحشیانه نیرو های جمهوری اسلامی ایران و دولت ترکیه به مردم کردستان عراق و به خاک و خون کشیدن آنها، هدف اصلی این لشکر کشی سبعانه است و مقابله با “پژاک و پ ک ک” نیز جنبه صوری و ظاهری آن. حمله به “پژاک”، اقدام تازه ای نیست. طی سالهای اخیر بار ها به بهانه های گوناگون مردم زحمتکش کردستان عراق آماج حمله وحشیانه هر دو رژیم فاشیستی قرار گرفته اند و تلفات جانی و مالی زیادی را هم متحمل شده اند.

ولی ابعاد و گستردگی لشکرکشی زمینی و هوایی کنونی رژیم های ایران و ترکیه علیه مردم کردستان عراق، نشان میدهد که با سالهای گذشته کاملا متفاوت است و مقابله با نیرو های مسلح”پژاک و پ ک ک” نیز بهانه صوری و ظاهری آن می باشد. مردم کردستان ایران و منطقه بیاد دارند که رژیم جمهوری اسلامی ایران به نحوِ کم سابقه سالها نیروی پ ک ک را در کردستان ایران تحت حمایت همه جانبه خود قرار داده و بلحاظ سیاسی، مالی و….آنها را تمام و کمال یاری میداد. علاوه بر آن، جوانان کرد ایرانی طرفدار پ ک ک، را مجاز کرده بودند آزادانه به نیروی مسلح پ ک ک بپیوندند و در صفوف آنان مسلح شوند. بلحاظ سیاسی هم چاپ و انتشار و توزیع روزنامه  های این نیرو در کردستان ایران کاملا آزاد و بلامانع بودند. این واقعیت انکار نا پذیر، نشان میدهد وجود دو نیروی پژاک و پ ک ک، هیچگاه و در هیچ شرایطی خطری جدی برای رژیم ایران محسوب نشده اند. چون رژیم های ایران و حتی ترکیه هر وقت لازم بدانند میتوانند برمبنای منافع و مصالح طبقاتی مشترکی که با هم دارند بویژه مقابله بی اما و اگرشان علیه کارگران و زحمتکشان کرد منطقه و…… با هم بسازند و به  شیوه احزاب ناسیونالیستی کردستان عراق و دیگر نیرو های قومی و مذهبی عراق، با هم شریک و همراه شوند.  بیان این نکته، واقعیت انکار ناپذیری است که از ۲۰ سال قبل بصورت عملی در عراق متحقق شده و سایر احزاب ریز و درشت کرد منطقه نیز آنرا بعنوان پرچم و الگوی خویش پذیزفته اند و با تمام توان از آن حمایت میکنند. بر خلاف بعضی جریانات ناسیونالیست شرمگین کردستان ایران که سیاست جنگ افروزانه رژیم  اسلامی ایران را به ابراز وجود نظامی پژاک گره زده و آنرا در بوق کرده اند،  این ادعا،  به  هیچ وجه با عوامل واقع بینانه پشت پرده این رویداد نمیگنجد. 

بر عکس، این حملات وحشیانه هر دو رژیم ایران و ترکیه به کردستان عراق را قبل از هر چیز در بطن و پرتو  بحران کنونی منطقه خاورمیانه و تأثیرات سیاسی و اجتماعی ناشی از آن بر جوامع هر دو کشور بویژه جامعه ایران،  باید کنکاش و بررسی نمود و به آن پرداخت.

اکنون، هر دو رژیم ایران و ترکیه بخاطر  حفظ موقعیت درونی و منطقه ای خویش، بی صبرانه در تلاش اند تا رویداد های رو به گسترش کنونی منطقه را به گونه ای سد و واکسینه کنند و نگذارند پس لرزه های این بحران، به مرز هایشان نزدیک شود و سرنوشت آنان را هم به سرنوشت سران مصر و تونس و لیبی و یمن و…..تبدیل نماید.

 زیرا رویداد های اخیر نشان میدهد که در این جو وفضای  بحران منطقه ای، رژیم ترکیه نسبت به رژیم ایران، دست بالا تری را پیدا کرده است. ولی با وجود آن، معضل و مشکل مردم کرد که قدمت تاریخی ده ها ساله را با خود دارد در داخل ترکیه و ایران هنوز پا بر جاست و برای کنار زدن آن، اعتراضات خیابانی مردم کرد در ترکیه روز به روز رو به گسترش است و به معضل پیچیده ای در برابر حکومت مرکزی تبدیل شده است. در این شرایط بسیار خطیر، چالش های رژیم هار و فاشیستی ترکیه، تنها به احزاب قومی و مذهبی موجود در کردستان ترکیه مختص نمیشود. ترس بمیدان آمدن کارگر و مردم آزادیخواه کردستان ترکیه و ابراز وجود سیاسی آنها، فاکتور ی تازه تر و بمراتب پیچیده تر از بقیه برای رژیم بحساب می آید. بمیدان آمدن این فاکتور جدید، از همین حالا لرزه بر پیکر حاکمیت ترکیه انداخته و  بیم آنرا دارند تاثیرات تحرکات انقلابی کشور های منطقه مشوقی برای بمیدان آمدن و گسترش مبارزات کارگران و مردم زحمتکش کرد در ترکیه شود و شروع و گسترش آن هم سریعا به سایر نقاط دیگر کشور که آبستن آن است سرایت کند و بدین وسیله سرنوشت سران کنونی ترکیه  هم به سرنوشت حاکمان مصر و تونس تبدیل شود. با توجه به آن، سد کردن و مانع تراشیدن در برابر ابراز وجود طبقاتی کارگران و مردم آزادیخواه و پرت شدن شان به صحنه سیاست ترکیه، اساسی ترین فاکتوری است که سبعیت و ابعاد لشکر کشی امسال رژیم های ترکیه و ایران به خاک کردستان عراق را رقم میزند. با توجه به آن، اقدام  به غایت وحشیانه و جنایتکارانه کنونی رژیم ترکیه علیه مردم کردستان عراق، یک نوع پیش دستی کردن و زهر چشم گرفتن از مردمی است که تشنه رهایی و آزاد شدن از زیر یوغ حاکمیت سیاسی این رژیم هار و وحشی حاکم بر جامعه ترکیه هستند. در عین حال بر بستر این فاکتور اصلی، میتوان یورش وحشیانه هر دو رژیم علیه “پژاک و پ ک ک” را هم معنی کرد و به آن پرداخت. جهت اطلاع خوانندگان ” ساکنین بخش اعظم مرز های شمالی سوریه و ترکیه را مردم کرد زبان ” تشکیل میدهند که بلحاظ اقتصادی و اجتماعی در هم تندیده شده اند و بهمین خاطر روزمره با همدیگر در تماس و مراوده بسیار نزدیک هستند . در شرایط فعلی چنین فاکتوری برای هر دو کشور سوریه و ترکیه، عاملی خطرناک بحساب می آید که میتواند در سرایت کردن و انتقال یافتن افکار و سیاست انقلابی و رادیکال در هر دو سوی مرز سریعا تأثیر بگذار د. در نتیجه، علیرغم هر اندازه ثبات سیاسی در کشور ترکیه، باز در برابر تاثیرات روند سیاسی موجود در خاورمیانه و بویژه کشور بغل دستی اش سوریه، نمیتوانند بی تفاوت باقی بمانند و بصورت عادی دست رو دست بگذارند.  روند مبارزاتی موجود در خاورمیانه و کشاندن رژیم بعث سوریه به پرتگاه سقوط، واقعیت انکار نا پذیری است که هر دو رژیم ترکیه و ایران بخوبی آنرا درک میکنند و همه احزاب حاکم در عراق و کردستان عراق نیز از گسترش پیامد های ناشی از آن بشدت بیمناکند و به همین خاطر، در برابر این همه جنایت و آدمکشی آشکار و عریان هر دو رژیم در کردستان عراق، سیاست سکوت و بی تفاوتی را اختیار کرده اند.

همچنانکه بالا اشاره کردم، جنگ با “پژاک” صورت مسئله اصلی لشکر کشی وسیع امسال رژیم ایران به کردستان عراق نیست. چون تمرکز نیروی وسیع امسال رژیم در مرز کردستان ایران و عراق و توپ باران کردن مستمر و طولانی مدت ساکنین روستا های شمال کردستان عراق، با سالهای قبل کاملا متفاوت است و حکایت از یک فاکتور منطقه ای دارد که ادامه و وقوع آن، در آینده نزدیک ثبات و ادامه کاری آنها را نیز بخطر خواهد انداخت. چنانچه تا حال شواهد بنوعی نشان میدهند، رویداد های اخیر خاور میانه و روند رو به گسترش آن، کل رهبران جهان از جمله کاخ سفید و کرملین و خود دولت های منطقه را بکلی غافلگیر نمود و همه بر آن باور بودند اگر در خاورمیانه اتفاقی بزرگ رخ بدهد با فرمان اسلامی ها انجام خواهد شد نه کارگران و جوانان آزادیخواه و به پا خواسته مصر و تونس وسوریه و…….! این پیشبینی نا درست سران سرمایه، برای مدت زیادی همه آنها را مبهوت و سراسیمه کرد و آنان را از هر گونه عکس العمل فوری باز داشت. رژیم ایران نیز علیرغم ادعا های پوچی که داشت، مشخص شد که از قافله عقب مانده و در رابطه با سوریه، تمام کاسه و کوزه های غافل گیر شدن خود را رو سر سفیر اشان در سوریه شکستند و او را به اطلاع رسانی غلط در مورد تناسب قوای بین رژیم بعث و مردم  متهم کرده و از سمت خویش بر کنارش کردند. رژیم ایران به هیچ وجه پیش بینی نمیکرد که رژیم سوریه، یار و متحد اصلی او در خاورمیانه، اینچنین سریع و برق آسا در برابر خشم و نفرت عمیق مردم گرفتار آید  و بعد از ۶ ماه جنگ و کشمکش، بر کناری ” بشار اسد و کلا رژیم بعث ” از اریکه قدرت به خواست و شعار اصلی مردم  سوریه تبدیل گردد.

رویداد های چند ماه اخیر خاورمیانه بویژه سرایت کردن آن به سوریه، فاکتوری است که رژیم حاکم بر جامعه ایران را بمراتب بیشتر و عمیق تر از رژیم ترکیه بخود مشغول کرده و آنرا را چنان سراسیمه نموده که با سقوط آن، رژیم ایران، متحد و سر پل اصلی خود در خاورمیانه را از دست خواهد داد و علاوه بر انزوای منطقه ای و جهانی، راه برای سقوط یکباره رژیم نیز آسان و هموار خواهد شد.

سقوط رژیم بعث سوریه، یک خطر واقعی سقوط رژیم ایران را با خود خواهد داشت که از هم اکنون پیام زهرآگین آن به مشام همه سران ریز و درشت رژیم ایران رسیده است. بکار بستن سیاست جنگی رژیم ایران در کردستان عراق، قبل از هر چیز به فاکتور منطقه ای در حال جریان از جمله سیر نزولی مقاومت رژیم بعث در مقابل مردم بپا خواسته سوریه، گره خورده است  نه تقابل با”پژاک”!

جنگ علیه”پژاک”، در درجه اول بهانه ای است برای نشان دادن مشت آهنین رژیم بمردم آزادیخواه در ایران. سپس میکوشد با این ابراز وجود فراکشوری خود، غرب و ناتو را هم متوجه قدر قدرتی خویش نماید تا بلکه از این طریق به کسب امتیازی از طرف آنان نائل شود. که در شرایط حاضر بعید بنظر می رسد و هیچکدام اینها نیز، موقعیت شکننده کنونی رژیم را التیام نخواهد بخشید. 

اسماعیل ویسی: در تقابل و برای قطع فوری این حملات و ایحاد سدی محکم و جلوگیری از به خاک و خون کشیده شدن بیشتر زندگی مردم در کردستان عراق،  چکار باید کرد؟   

عبدالله دارابی: با توجه به نکات فوق الذکر، در شرایط حاضر من غیر از بمیدان آمدن خود کارگران و مردم زحمتکش در کردستان عراق و منطقه، هیچ نیرو و گزینه دولتی را سراغ ندارم که در جلوگیری و سد کردن حملات وحشیانه این دو رژیم، در کنار جریانات سیاسی انقلابی و مردم  مبارز کردستان عراق بایستند و بمثابه یار و یاور واقعی آنها عرض اندام بکنند. سکوت و چشم پوشی دولت های منطقه و جهان در برابر ابن همه جرم و جنایت آشکار این رژیمها، نشان می دهد که مردم غیر از توصل به نیروی متحد و متشکل خود، نباید به هیچ نیروی دیگری متکی شوند و با وعده و وعید تو خالی آنها فرصت را از دست بدهند. هم اکنون کارگران و جریانات انقلابی و مدنی در کردستان عراق با شعار تعطیل کردن کنسولگریها و دفاتر نمایندگی رژیم جمهوری اسلامی در کردستان عراق، بمیدان آمده اند و هر روز در  سراسر کردستان علیه آدمکشی هر دو رژیم ایران و ترکیه  تظاهرات و اعتراض  می کنند تا در این رابطه، صدای بر حق خود را به گوش افکار عمومی جهان برسانند و بدینوسیله هر دو رژیم جنایت پیشه ایران و ترکیه را از ادامه جنایت در کردستان عراق باز دارند.

این اقدام، یکی از تلاش های جمعی و عمومی مردم مبارز در کردستان عراق است که حمایت و تقویت کردن آن، کار هر حزب و جریان سیاسی و انقلابی است که به نحوی از انحا خود را با مردم داغ دیده کردستان عراق سهیم و شریک میدانند. به همین خاطر، ما بسهم خود حمایت بی دریغ خود را از تحرک انقلابی و اعتراضی موجود مردم کردستان عراق بمنظور سد کردن عمل جنایتکارانه هر دو رژیم  هار و آدمکش ایران و ترکیه، اعلام میداریم  و با تمام توان آنرا تقویت و  پشتیبانی خواهیم کرد.

عبداله دارابی ۲۹ اوت  ۲۰۱۱

با تشکر از شما